صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

وکیل پایه یک دادگستری لایحه تقدیمی به دادگاه عالی جنائی مازندران

تاریخ سند: 10 مرداد 1357


وکیل پایه یک دادگستری لایحه تقدیمی به دادگاه عالی جنائی مازندران


متن سند:

محمدرضا روحانی دهم مرداد
وکیل پایه یک دادگستری
لایحه تقدیمی به دادگاه عالی جنائی مازندران 0510
فهرست
مقدمه
1ـ چرا چنین دادگاهی تشکیل شد 2ـ چه کسی باید محاکمه شود 3ـ مسئول حقیقی کیست؟ 4ـ ایرادات 5ـ مباشر و مسبب 6ـ مأمور و قاضی 7ـ گزارش شهربانی بابل8ـ گزارش ساواک و اعتبار آن
9ـ تحقیقات بازپرس 10ـ مواد استنادی در کیفرخواست 11ـ درخواست من از دادگاه
به نام خدا
مقدّمه
‌ لازم می‌دانم قبل از شروع به‌ دفاع از همشهریان عزیز و از تماشاچیان که رعایت نظم را کرده‌اند تشکر نمایم و امیدوارم این روش ادامه داشته باشد تا ما بتوانیم وظایفی را که قانوناً به‌عهده گرفته‌ایم آنجام دهیم.
من با یادآوری از همکاران اسپانیائی‌ام که سال گذشته به‌دست نیروهای ارتجاع به ‌قتل رسیده‌اند شروع می‌کنم فکر نکنید من تاریخ معاصر مملکت را نمی‌دانم، فکر نکنید که من شهدای ساری، بابل، تهران، قم را نمی‌شناسم من از همکاران اسپانیائی نام بردم تا بدانند هرکس در هرجا، در هر مقام، در هر مسلک، در راه عدالت تلاش کند مأجور خواهد بود.
هر خاکی گل دهد
تقدس خاطره تست
هر خونی جاری شود
نام تو را دارد
‌ اینک با استعانت از سنت شجاعانه آزادگان و با افتخار فراوان از این‌که در محضر مقدس دادگاه رسالت دفاع از دو دانشجو را دارم دفاع را شروع می‌کنم آرزو می‌کنم و از شما هم درخواست دارم برایم آرزوی موفقیت کنید وظیفه بسیار سنگینی برعهده من است، ما در لحظات بسیار حساسی از تاریخ این مملکت هستیم. باید بسیار عاقلانه رفتار کنیم. سال‌های سال تمام مردم این مملکت آرزو داشتند که قوه قضائیه مستقل و مقتدر داشته باشیم که به دعاوی مردم علیه دولت و به دعاوی دولت علیه مردم رسیدگی کند، ظاهراً امروز در مقام وصول به چنین هدفی هستیم باید عاقلانه رفتار کنیم. باید به ایده خود که احترام به نظم قانونی جامعه است وفادار باشیم و آن ‌را رعایت کنیم. وظیفه‌ی من سنگین است. من اگر امروز در این‌جا تسلیم وحشت شوم فردا چگونه به ‌مادران سیه‌بخت و رخت شهدای ساری نگاه کنم.
آقایان قضات!
امروز نگاهبانی شرافت و آزادی نه متهمین بلکه ملّت ایران به‌شما سپرده شده من برای شما هم آرزوی موفقیت می‌کنم و با قرائت جمله‌ای از نامه لاربن نویسنده‌ی متعهد و انسان، عضو کانون نویسندگان ایران که از مبارزین قدیمی شهر بابل است و شاید هم اکنون در میان شما نشسته و نگران سرنوشت ملّت باشد مقدمه را به‌پایان می‌رسانم.
(در شرایط تاریک و هولناک کنونی، همت مردانه‌ی شما انسان‌های والاست که می‌تواند در جاده پرهول و هراس زندگی چراغ راه جوانان کشور باشد)
این نامه را ایشان بهمناسبت این محاکمه برای ما فرستاده‌اند.
1ـ چرا چنین دادگاهی تشکیل شد
آقای رئیس دادگاه، دادرسان محترم دادگاه عالی جنائی مازندران!
ما در یک پرونده وقتی مثلاً ایاز مرتکب قتل می‌شود شرایط اقتصادی اجتماعی که منجر به تشکیل پرونده شده است را ناگزیریم مطرح کنیم. مثلاً بگوئیم او درس نخوانده چرا نخوانده است چه کسی مقصر است آموزش درست نداشته چرا نداشته چه کسی مقصر است تا حدود مسئولیت متهم روشن شود در این دادگاه که یک جرم سیاسی مطرح است این وظیفه سنگین‌تر است و ناگزیرم فهرست‌وار هم که شده مسائل بسیار ساده‌ای را که هر روز می‌خوانیم و می‌شنویم خدمتتان عرض کنم ببینید مشکلات چیست و مردم چه مطالبات اقتصادی اجتماعی دارند و چرا با توطئه عوامل قدرت مواجه هستند. این‌ها را من از روزنامه‌های کشور نقل می‌کنم دولت علاوه برآن‌که این مطالب را تکذیب نکرده بلکه بسیاری از این مطالب گفته دولتیان است.
1ـ واردات مواد کشاورزی و غذائی از نوزده میلیارد ریال در سال 2531 به 120 میلیارد ریال در سال2534 افزایش یافته یعنی در عرض چهار سال قریب 5 /6 برابر اضافه شد بیست و سوم خرداد کیهان
2ـ از کل اعتبارات کشور 9 /8 درصد به بخش کشاورزی اختصاص داشت 24 تیر ماه تهران اکونومیست
3ـ معینیان1 رئیس دفتر مخصوص گفت بیش از یک میلیارد تومان در خرید مرکبات عاید عوامل فساد شد 1 مرداد ماه کیهان
4ـ چای و ابریشم لنگرود رو به نابودی است 17 تیرماه اطلاعات
5ـ از مجموع 66 هزار روستای ایران فقط 3700 روستا برق دارند 10 تیرماه رستاخیز
6ـ گوجه فرنگی در مزرعه کیلوئی ده‌شاهی در بازار کیلوئی 30 ریال 15 تیرماه کیهان
7ـ امسال باید عده‌ای از دانش‌آموزان زیر چادرها درس بخوانند مدیر کل آموزش و پرورش استان 5 مرداد ماه کیهان
8ـ حدود یک و نیم میلیون نفر در خارج از محدوده تهران مشکل اساسی آن‌ها نداشتن آب است کیهان 18 خرداد ماه
9ـ معلّم بازنشسته می‌گوید برای دریافت یک وام 8000تومانی 6 ماه در لیست نوبت هستم
17 تیرماه رستاخیز
10ـ در زایشگاه زنجان روی هر تخت دو زائو را بستری می‌کنند 14 تیرماه کیهان
11ـ ایران 12 میلیارد دلار ذخیره دارد 27 تیرماه کیهان
12ـ بانک‌های آمریکا 300 میلیون دلار به ایران وام می‌دهند 17 تیرماه کیهان
13ـ اقتصاد ایران، انگلیس را از ورشکستگی نجات داد. از اظهارات رئیس سازمان کارگران
3 مرداد کیهان
آقایان قضات!
این مشکلات وجود دارند دولت به‌جای آن‌که به فکر باغدار مازندرانی باشد اقتصاد انگلیس را نجات می‌دهد. دوازده میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد اما ما حق نداریم بپرسیم چرا سیصد میلیون دلار وام می‌گیرید و بهره می‌دهید. معلّم گرسنه است. پاسبان محروم است. ما حق حرف زدن نداریم. وقتی ملّت اعتراض کند این صحنه‌ها ساخته می‌شود تازه این حداقل است شکنجه و مسلسل هم وجود دارد.
آقایان!
این‌ها که مسلسل ندارند، این‌ها که تانک ندارند، این‌ها محصّل هستند چرا با مقام علم چنین رفتاری می‌شود. تا کی ظلم؟ تا کی فشار؟ تا کی خفقان؟
این مشکلات اساسی زندگی اجتماعی ما است که این پرونده‌سازی را موجب می‌شود.
2ـ چه کسی باید محاکمه شود؟
آقایان قضات!
آرزوی همه مردم این بود و این هست که شما بر مسند قضا مستقر و مقتدر و مستقل باشید ما آرزو داریم متجاوزین را که میلیاردها دلار بیت‌المال را هدر داده‌اند، غارت کرده‌اند، پاسبان و معلّم و مردم ما را محروم نگه‌ داشتند روی صندلی‌های اتهام بنشینند و شما به جنایات آن‌ها رسیدگی کنید.
جناب آقای دادستان استان!
شما برای دانشجویان درخواست صدور قرار بازداشت می‌کنید در حالی‌که آن‌ها که ما را به چنین روزهائی انداخته‌اند باید مورد محاکمه قرار گیرند بیایند و پاسخ بدهند به‌خاطرتان باشد ما برای آن‌ها هم آرزوی عدالت می‌کنیم ما در آن زمان هم اجازه نمی‌دهیم کسی دماغ متهم را گاز بگیرد به‌یاد می‌آورید که متهمی در همین دادگاه اعلام کرد دماغش را گاز گرفتند.
3ـ مسئول کیست؟
‌در این دادگاه سخن از پاسبان رفت و این باعث شد که دنبال شناخت عوامل واقعی بدبختی‌ها نرویم و من ناچارم بگویم. پاسبان حافظ نظم قانونی است. من دست پاسبان وظیفه‌شناس را می‌بوسم او محروم است و از مال و جان و ناموس من محافظت می‌کند. آن‌هائی که پاسبان راحت را (آنچنان که در پرونده ذکر شده) که باید سراغ زن و بچه‌اش برود تحریک می‌کنند که می‌خواهند شهر را آتش بزنند بروید و شهر را نجات بدهید. آن‌ها که آموزش غلط می‌دهند برای این‌که این برادران محروم و ناآگاه را در مقابل ملّت قرار دهند تا به روی ملّت اسلحه بکشند مسئول هستند. مسئولیت رابطه دقیق دارد با میزان آگاهی هر انسان. یکی از رفقا می‌گفت سربازانی که برای جنگ با حسین ابن علی به کربلا می‌رفتند فکر می‌کردند دنبال اجرای یک فریضه واجب هستند بسیاری از آن‌ها روزه داشتند و در آن زمان هم این تعلیمات غلط و سوءاستفاده از ناآگاهی باعث می‌شد که برادر برادر را بکشد به خاطرتان باشد این‌ها به هیچ‌وجه مسئول نیستند اینها محروم‌ترین مردم این مرز و بوم هستند مسئولیت هرکس در حد آگاهی اوست آن‌هائی مسئولند که مأمورین را ناآگاه نگه‌داشتند.
4ـ ایرادات:
‌در خصوص این‌که در جلسه مقدماتی به اعتراض همکار محترم آقای زواره‌ای موضوع دعوت هیئت منصفه رسیدگی نشد و نفیاً یا اثباتاً اظهارنظری نگردید ایراد می‌کنم دادگاه بدون حضور هیئت منصفه قانونی نیست و ایراد می‌کنم.
5ـ مباشر و مسبب:
‌ در دفاع ماهیتی من امروز دچار گرفتاری هستم زیرا آقای دادیار محترم دادسرای استان هنگام بیان ادعا اعلام داشتند این‌ها مسبب هستند در حالی‌که تاکنون این متهمین به عنوان مباشر و فاعل مورد تعقیب قرار گرفته‌اند. من نمی‌دانم در این شرایط چه می‌توانم بکنم. من اتخاذ سند می‌کنم. اگر می‌گویند که این‌ها مسبب هستند باید دلیل بیاورند به این معنی که بگویند این‌ها با هم تبانی کردند، پول جمع کردند، مثلاً چماق خریدند، به‌دست مردم دادند، و تحریک کردند و فتنه به‌پا کردند و به‌این ترتیب جرمی اتفاق افتاده ‌است و این‌ها نه مستقیماً بلکه غیرمستقیم دخالت داشتند. چون تاکنون چنین ادعائی نشده بود و دلیلی هم نیاوردند استدعا دارم مقرر فرمائید دادسرا دلائل و موارد استنادی را روشن کنند.
6ـ مأمور و قاضی:
‌حال که دادسرای استان مسئله را به‌سکوت برگزار نموده ‌است ناگزیرم بگویم من باتوجه به رفتار دادسرای بابل نام دو قاضی که در پرونده دخالت داشتند را به عنوان مأمور ذکر کنم. این دو مانند یک قاضی عمل نکردند و استقلال و بی‌طرفی خود را رعایت ننمودند. حرمت خود را حفظ نکردند به خود و به ما و به شما صدمه زدند.
7ـ گزارش شهربانی بابل
‌من حدود سی‌چهل صفحه یادداشت دارم اما چون رفقای من مطالب بسیاری را تشریح کردند یادداشت‌ها را کنار می‌گذارم و یکی دو مطلب را تذکر می‌دهم. اساس پرونده برگزارش شهربانی بابل است که در آن سخن از اشخاصی می‌رود که قصد آنجام کاری را دارند ملاحظه بفرمائید می‌نویسند( قصد شکستن شیشه‌های بانک و اماکن عمومی را دارند...) اما حتی ادعا نکردند که کسی جرمی را مرتکب شد. اما می‌خوانیم که رئیس شهربانی دستور متفرق کردن و دستگیری مردم را می‌دهد. آقای رئیس شهربانی مسئله‌ای اتفاق نیافتاده است. ما 68 سال قبل در حکومت نظامی قانون داشتیم که تظاهرات فقط در حکومت نظامی ممنوع است و مأمورین حق جلب تظاهرکنندگان را ندارند مگر پس از اخطار. آقا چگونه دستوری دادی؟ آخر این‌که پاسبان نیست این‌ها هستند که باید به دادگاه جلب شوند. قانون اساسی به مردم حق تظاهرات را داده که بگویند مسکن می‌خواهیم، آب می‌خواهیم، برق می‌خواهیم، آزادی می‌خواهیم، این‌ها به مأمورین خود هم رحم نمی‌کنند. مأمور در استراحت است. اعصاب خسته و کوفته‌ای دارد باید به سراغ زن و بچه‌اش برود. نان بخرد. ماست بخرد. هزار بدبختی که ما داریم آن‌ها هزاران برابر بیشتر دارند برای این‌که محروم‌ترند و در شرایط اقتصادی نامناسب‌تری هستند. آقای رئیس شهربانی چرا آن‌ها را تحریک می‌کنی و می‌گوئی که می‌خواهند شهر را آتش بزنند. اینجا است که ما آرزو می‌کنیم این‌چراها را روزی مطرح کنیم و پاسخ آن‌را در حضور آقایان قضات بشنویم.
‌ دیگر آن‌که نوشته‌اند در دست هریک چوب‌دستی و چماقی بود، بگذریم از این‌که داشتن چوب‌دستی و چماق اصولاً جرم نیست همان‌طور که بسیاری از مأمورین چوب‌دستی دارند و در خیابان‌ها آزادانه راه می‌روند، اگر داشتن چوب‌دستی جرم باشد اول باید آن‌ها را تعقیب کنیم. اما به فرض آنکه چوب‌دستی داشتند، آقای رئیس شهربانی تو حق نداشتی آن‌ها را متفرق کنی.
در گزارش می‌نویسند شعارهای ضدمیهنی می‌دادند. دقت بفرمائید این را کسی می‌نویسد که قانوناً از فعالیت‌های سیاسی محروم است. ایشان آموزش سیاسی ندارند و حق ندارند بگویند چه چیزی ملّی و چه چیزی غیرملّی است. فرض آن‌که ضدملّی باشد کجای قانون نوشته‌اند که دادن شعارهای ضدملّی جرم است. آخر اجرای هیچ مجازاتی نمی‌شود مگر آن‌که در قانون آن عمل جرم شناخته شده باشد.
‌آقایان شرم‌آور است این حرف‌ها را بازپرس هم تکرار کرده است من نمی‌توانم بگویم نفهمیده می‌گویم مأمور بوده است نه قاضی. دیگر آن‌که در اصل واقعه ادعائی همه جا سخن از تخریب و آتش زدن است و تا زمانی که در گزارش مسئله تخریب عنوان می‌شود، این درست بعد از تیراندازی است. می‌نویسند ابتدا دو تیر هوائی شلیک شد، معنی این حرف آن است که به‌زعم آن‌ها این مردم را فقط با تیر می‌توان اداره کرد. آن‌ها سال‌ها چنین کردند بازهم خواهند کرد. به هر حال تظاهرات جرم نیست. عمل رئیس شهربانی در جلوگیری از تظاهرات جرم است باید تعقیب شود پلیس حق ندارد به مردم بی‌اسلحه تیراندازی کند. باید پیدا کنیم به‌ فرمان چه کسی چنین کرده و تعقیبش کنیم. در قرآن دستور مذهبی داریم مراجعه بفرمائید به سوره حج آیه 38 که مقرر می‌دارد به کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند اجازه داده شد که برخیزند خدا یار و نگهدار آن‌ها است. قانوناً اگر مردم تظاهرات کردند و کسی جلوگیری کرد و مردم تمکین نکردند عمل مردم تمرد نیست دفاع مشروع است. آن کسی که جلوگیری کرده باید تعقیب شود نه کسی که دفاع مشروع نموده است.
‌ در خصوص چوب وچماق نوشتند اکثر آن‌ها چوب را انداختند اما اضافه می‌کنند یازده چوب پیدا کردیم، اگر این‌ها را قبول کنیم باید گفت اولاً کجاست آن یازده چوب، متأسفانه دادسرا حاضر نشد با این‌که چوبی همراه پرونده نیست از این قسمت ادعای بی‌اساس خود لااقل بگذرد ثانیاً 350 نفر یازده نفر نمی‌شود، این مثال بارز پرونده‌سازی است. تعارض و تناقض در تمام اوراق پرونده موجود است نوشته‌اند پلاکت‌های خود را به‌جا گذاشتند و متفرق شدند(کلمه پلاکارد را غلط نوشته‌اند من‌هم غلط خواندم) باز تکرار کردند از گوشه و کنار خیابان متفرق شدند. پس پلیس اعلام کرده متفرق شدند، باید روشن شود کجا آن‌ها را دستگیر کرده‌اند وقتی آن‌ها دچار تفرقه شدند و پلیس در گزارش خود این ‌امر را گفته و تکرار کرده پس چگونه می‌توان پذیرفت که مثلاً موکل من آقای حبیبی سوادکوهی در محل وقوع حوادث ادعائی اصولاً حاضر بوده ‌است.
8ـ گزارش ساواک و اعتبار آن:
‌در خصوص صلاحیت ساواک ما قانون داریم. این قوانین بر روابط اجتماع حاکم است یا حداقل دادسرا چنین ادعا دارد و با تمسک ظاهری به همین قوانین به سرکوبی پرداخته است. آخر وقتی اساسی برای روابط تعیین شده باید آن‌ها را پذیرفت. کجای قانون نوشته سازمان امنیت ضامن دادگستری است، به‌این ترتیب آن‌ها می‌توانند بنویسند مثلاً گارد شیلات چنین نوشت یا گارد جنگل چنان گفت، این مملکت گسترده‌ترین سیستم‌های پلیس دنیا را دارد آخر همه را که نباید برای سرکوب به‌کار گرفت، چرا عدلیه با سازمان امنیت در سرکوبی مردم همکاری کرد آن هم برخلاف قانون، ما یادداشت‌های ساواک را نمی‌توانیم بپذیریم و بگذاریم لای پرونده آخر باید بدانیم اگر به عنوان شاهد از طرف شخصی اعلامی شده این شخص کیست، پدرش کیست، رابطه خادمی با مخدومی یا سابقه اختلاف با متهم را دارد یا خیر، این اشخاص در حد مطلع ممکن‌ است به‌کار روند متأسفم من دارم به این‌ها درس می‌دهم.
9ـ تحقیقات بازپرس:
‌در خصوص نحوه‌ی عمل بازپرس به‌شکلی که توسط متهمین در دادگاه اعلام شد من نمی‌توانم تصور کنم که متهمین دروغ گفتند. من برای خودم و برای ملّت و میهنم متأسفم که در دستگاه قضائی بازپرسی وجود دارد که به‌جای پیدا کردن حقیقت، به‌جای متابعت از قانون تبدیل به‌وسیله سرکوبی شده، تحقیقات بازپرس کامل نیست، در مورد موکلم یکی اظهار می‌دارد در داخل خانه بودم پلیس آمد مرا احضار کرد بیرون آمدم دستگیر شدم، چرا بازپرس پلیس را احضار نکرد که این شخص را کجا دستگیر کردی چرا همسایه‌ها را احضار نکرد چرا به وظائف قانونی خود که جمع‌آوری دلائل له و علیه متهم است عمل ننمود. تحقیقات از این حیث ناقص است.
‌در مورد موکل دیگر من آقای قاسم رضائی که گفته رفتم خانه‌ی آقای فاضل در زدم کسی آمد گفت آقای فاضل نیست. برگشتم بین راه دستگیر شدم. آقای بازپرس چرا مأموری را که موکل را دستگیر کرده احضار نکردی و نپرسیدی کجا او را دستگیر کرده؟ چرا از اهالی خانه‌ی آقای فاضل تحقیق نکردی. این‌ها جهت‌گیری دستگاهی است که استمرار آن هدف پرونده‌سازان است. مسئله جالب آن‌که در تحقیقات کلانتری اجازه نمی‌دهند متهم با سواد خودش جواب بدهد و بنویسد در برگ بازجوئی محسن حبیبی سوادکوهی می‌خوانیم که نوشته‌اند اهل بابلی. در مورد قاسم رضائی نوشته‌اند قاسم رضائیه. اما آنجا که دو موکل من خودشان مشخصات خود را نوشته‌اند قید شده‌است اهل بابلسر و قاسم رضائی.
10ـ مواد استنادی در کیفرخواست:
‌ عدم انطباق اعمال انتسابی به‌ موکلین من با مواد استنادی دادسرا بسیار روشن است اول در مورد عناصر تشکیل‌دهنده جرم نهب و غارت و اتلاف مندرج در ماده 261 قانون مجازات عمومی می‌باشد که عبارتند از:
یک ـ وحدت قصد یعنی اجتماع عده‌ای برای آنجام فعلی؛
دو ـ قهر و غلبه یعنی آنجام فعل که نهب و غارت است با قهر و غلبه همراه باشد؛
سه ـ بردن مال.
شکسته شدن یک شیشه بانک صادرات که با ماده 261 که عناصر آن ‌را ذکر کردم مطابقت ندارد شما بهتر از هرکس می‌دانید که آن‌ها تعمداً به‌این ماده استناد کردند تا 24 سال عمر جوانان ما را تلف کنند و 24 معلّم یا مهندس را به زندان بکشانند. در قانون پیش‌بینی شده که اگر عمل متضمن بردن مال غیر یا تخریب آن و به عنف و غلبه باشد مشمول مواد 262 و 263 است اگر فقط تخریب باشد و بالاجتماع آن‌هم با علم و اطلاع مشمول ماده 257 ناظر به‌ ماده 27 قانون مجازات عمومی است. قانون‌گزار کلیه موارد را روشن کرده. در مورد شیشه اصلاً جرم تخریب به‌نحو اجتماع ممکن نیست در این‌خصوص فقط یک مرتکب می‌توان تصور کرد. یعنی باید کسی پیدا می‌شد و ادعا می‌کرد که حسن سنگ را برداشته زده به شیشه و شیشه شکسته اولین آدمی که شیشه را شکست می‌‌تواند متهم واقع شود، شکسته شدن یک شیشه توسط بیست نفر منطقی نیست. به‌این ترتیب کجاست آن یک نفر. کجا موکلین من صراحتاً معرفی شدند که در محل حادثه ادعائی حضور داشته‌اند. توجه فرموده‌اید که من مشغول بحث در خصوص امر تخریب هستم. نهب و غارت و اتلاف شرایط بسیاری دارد که مختصراً به آن‌ها اشاره کرده‌ام. چه‌طور می‌توان تصور کرد شیشه‌ای که نصب شده جزء امتعه و اجناس و محصولات می‌باشد.
‌اخلال در نظم اتهام دیگری است که در کیفرخواست علیه موکلین به آن استناد شده [است]. قوه‌ی مجریه که متأسفانه دادسرا نمایندگی آن‌ را به‌عهده گرفته باید شرم کند از این‌که عنوان می‌نماید دانشجویانی را که تربیت کرده اخلالگر و چاقوکش هستند. دلیلی که وجود ندارد اما اگر خدای ناکرده کسی پیدا شود که این اتهامات را علیه موکلین بپذیرد، این دستگاه است که باید از طرف مردم به محاکمه جلب شود که ادعا می‌کند از مردم پول گرفته تا چاقوکش تربیت کند.
11ـ درخواست من از دادگاه:
‌ وقت آقایان را نمی‌گیرم. آرزوی موفقیت برای شما می‌کنم با این امید که پیش مردم سربلند باقی بمانید، پیش فرزندانتان سربلند باشید که برای این کشور یک میراث حقوقی ارزشمند باقی بگذارید تا بدانید عدلیه دستگاه سرکوب نیست.
در شبستان‌های دوداندود این معبد
گر چراغی بر نمی‌افروزی‌ ای زائر
کورسوی شمع نذر رفتگان را
پا منه بر سر با احترام
محمدرضا روحانی

توضیحات سند:

1. نصرت‌الله معینیان در سال 1304 ه‍ ش در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایى خود را در آنجا گذراند. سپس براى ادامه‌ی تحصیلات به تهران عزیمت کرد و از هنرستان راه‌آهن فارغ‌التحصیل شد و آنگاه رشته‌ی علوم سیاسى را در همین هنرستان سپرى کرد. اولین سمتى که معینیان رسما در ادارات دولتى به دست آورد، کارمندى راه‌آهن بود و با توجه به علاقه و ذوقى که در نویسندگى داشت، به خدمت در مطبوعات درآمد و طى سال‌هاى متمادى سردبیرى چند روزنامه و مجله را به عهده داشت. در این زمان وى براى آزمایش ذوق نویسندگى به خدمت اداره رادیو درآمد و معاونت اداره کل انتشارات را قبول کرد. در سال 1332 کفالت اداره کل انتشارات را عهده‌دار شد، تا اینکه در سال 1334 به مدیرکلى انتشارات و رادیو رسید. در سال 1337 در کابینه‌ی دکتر اقبال به سمت معاونت نخست‌وزیر و سرپرستى اداره کل انتشارات و رادیو برگزیده شد و این سمت را در کابینه‌ی شریف‌امامى، امینى و اسدالله علم براى خود حفظ کرد. در کابینه‌ی علم که در تاریخ 30 تیر 1341 به محمدرضا پهلوى معرفى شد با سمت وزیر راه به عضویت دولت درآمد و در کابینه‌ی سوم علم، سمت وزیر مشاور و سرپرستى انتشارات و رادیو را عهده‌دار بود. وى در دولت حسنعلى منصور به وزارت جدید‌التأسیس اطلاعات رسید که وزارت او تا 7 بهمن 1343 ادامه داشت. نصرت‌اللّه‌ معینیان که تدریجا توجه شاه و اسداللّه‌ علم را به خود جلب کرده بود، به دربار راه یافت و رئیس دفتر مخصوص شاه شد که این شغل را تا اوایل انقلاب در اختیار داشت. معینیان به نخوت و تکبر و برخوردهاى زننده با اشخاص مشهور بود. وی پس از انقلاب اسلامی در خدمت رضا پهلوی فرزند محمدرضا قرار گرفت.
ر.ک : رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، نصرت‌اله معینیان، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 1 صفحه 504






صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.