تاریخ سند: 14 خرداد 1349
متن سند:
[به] : 712
[از] : 212 شماره : 624 /212
1 ـ آنچه اکنون دولت لبنان را ناراحت کرده است دعوت سید موسی صدر به
اعتصاب1 عمومی می باشد.
کلیه دستجات و احزاب مخصوصا گروههای دست
راستی کشور و اتحادیه های کارگری و حرفه ای به این ندا جواب مثبت داده اند و
اعتصاب شامل کلیه مناطق لبنان خواهد بود.
2 ـ دست چپی ها و کمونیست ها و دستجات پیشرو همگی با این اعتصاب
مخالفت کرده اند و این دعوت را به توطئه دولت جهت ایجاد تنفر میان اهالی و
سکنه مناطق جنوب و علیه فعالیت فداییان تلقی می کنند؛ زیرا بدین وسیله
وانمود خواهند کرد که اگر فداییان در این منطقه نبودند کشور به این بدبختی
دچار نمی شد.
3 ـ حزب کمونیست لبنان بیانیه ای منتشر و در آن از روش دولت و افراد کشوری
و غیرکشوری و روحانیون انتقاد کرد.
4 ـ عناصر مطلع و صاحب نظر معتقدند که پاسخ مثبت دستجات سیاسی لبنان به
دعوت سید موسی صدر جهت اعتصاب پیروزی بی نظیری برای او در بر خواهد
داشت و او در آینده خواهد توانست زمام امور کشور را در دست بگیرد و هر طور
که بخواهد آن را اداره کند.
5 ـ رشید کرامی2 از موفقیت سید موسی صدر و روش وزرای شیعه که از سید
موسی صدر پیروی می کنند و حتی تهدید به استعفا کرده اند دچار واهمه شده
است زیرا این فعالیت ها را نوعی کارشکنی در طرح شهابی ها برای برگرداندن
شهاب به قدرت می داند.
چه اگر کابینه سقوط کند هیچ یک از گروه های پارلمانی
اطمینان نخواهد داشت که رشید کرامی بتواند قبل از انتخاب رئیس جمهوری
نخست وزیر شود.
ترس از تشدید اعتصاب ناشی از همین عقیده است زیرا وضع
داخلی اکنون بسیار دقیق به مویی بسته می باشد.
6 ـ کاخ ریاست جمهوری با سید موسی صدر تماس گرفت و از او خواست تا از
برگزاری تظاهرات و دمونستراسیون در بحبوحه گرفتاری های فعلی خودداری
کند تا مبادا پیشامدهای
ناگواری رخ دهد.
نظریه نمایندگی: 1 ـ اعتصاب با پیروزی قابل توجهی پایان یافت.
2 ـ اعلامیه حزب کمونیست جداگانه ایفاد گردید.
طرح امور اجتماعی بند 2 و طرح امور سیاسی الف / 2 /4 و الف /2 /6
توضیحات سند:
1ـ شهید چمران به طور عموم
در خصوص این شیوه مبارزاتی
امام موسی صدر می گویند:
«دولت لبنان این مسئولیت را
قبول نمی کرد.
امام موسی صدر
دست به مبارزه بزرگی علیه
دولت لبنان زد و اعتصاب
بزرگی در لبنان به راه انداخت.
از بزرگترین مظاهر اعتصاب
بستن فرودگاه توسط شیعیان بود
[در سال 1970].
هنگامی که
شیعه می گویم شما چیزی
می شنوید.
شیعه محرومی که
کشته شدن برای او افتخار است،
زیرا زندگی روزمره او مرگ
تدریجی دردناکی به حساب
می آید.
هنگامی که امام موسی
صدر فرمان داد، این شیعیان به
فرودگاه ریختند و تمام باندهای
فرودگاه را پر کردند.
هیچ
هواپیمائی نه می توانست
بنشیند و نه بلند شود.
بهرحال
بیروت را از کار انداختند، و
شهرهای دیگری نیز در اعتصاب
سرتاسری شرکت کردند.
و
دولت لبنان مجبور شد که در
مقابل خواسته های امام موسی
صدر تسلیم بشود، و برای دفاع
از حقوق جنوبی ها، «مجلس
جنوب لبنان» با میزانیه [بودجه]
سالانه 30 میلیون لیره، برای
کمک به خسارت دیدگان و
ایجاد برنامه های عمرانی، در
جنوب تشکیل شد.
در آن
روزگار، در سرتاسر جنوب فقط
یک نیمه مدرسه وجود داشت.
بیمارستانی وجود نداشت.
راهی نبود، برق و آب و زراعت
تقریبا ناچیز بود.
دولت لبنان پیشنهاد کرد که امام
موسی صدر مسئولیت «مجلس
الجنوب» را بپذیرد، ولی او رد
کرد و نخواست با آلودگی های
دولتی و رشوه خواری ها و
پارتی بازی ها آلوده گردد.
البته
«مجلس الجنوب» هم
نمی توانست از آلودگی های
اداری نظام موجود لبنان،
مستثنی باشد، به خصوص وقتی
زیر تسلط «کامل الاسعد»
رئیس پارلمان لبنان قرار گرفت.
او دست نشاندگان بی مایه خود
را بر آن مسلط ساخت و مقادیر
زیادی از میزانه «مجلس
الجنوب» حیف و میل شد.
ولی
با تمام این ها کارهای عمرانی
زیادی انجام گرفت.
بیش از 70
مدرسه ساخته شد، چهار
مریضخانه بزرگ به وجود آمد،
حدود یک صد درمانگاه سیار
به نام مجلس شیعیان شروع به
کار کرد.
برنامه های آبیاری و
زراعتی (مشروع الاخضر) و راه
سازی و غیره به وجود آمد.
به
هر حال اقداماتی در بهبود نسبی
وضع مردم جنوب صورت
گرفت.
بنابراین، این اولین پیروزی
برای شیعیان بود.
برای اولین بار
در طول تاریخ، شیعه پیروز
می شود.
با دولت لبنان، با هیئت
حاکمه لبنان مقابله می کند و حق
خود را می گیرد.
تا جایی که به
ازای هر شهید ده هزار لیره به
خانواده شهید پرداخت شود و هر
خانه ای که زیر بمباران های
اسرائیل ویران شد خسارت آن
را جبران کنند.
امام موسی صدر معتقد بود که
این خانه های ویران شده را باید
آباد کرد تا شیعیان به خانه های
خود بازگردند و هجرت نکنند.
زیرا تهجیر (آواره کردن)
شیعیان، برنامه اسرائیل است.
اسرائیل می خواهد بگوید که در
این منطقه انسانی زندگی
نمی کند.
بنابراین اسرائیل که
دارای آدم های زیاد است
باید آدم های خود را به این جا
منتقل کند، و همین بهانه را برای
فلسطین آورد.
تمام سعی و
کوشش ما در این بوده است که
این شیعیان برگردند و خانه و
کاشانه خود را از نو بسازند و
بمانند.
سرزمین مادری خویش
را ترک نکنند و بزرگ ترین
افتخار ما این است که اینان
ترک نکرده اند و مانده اند.
کشته
می دهند، مبارزه می کنند، ولی
می مانند.
این بزرگترین نقشی
است که امام موسی صدر بازی
کرد.
در هر حال می بینیم که امام
موسی صدر به بیروت می آید و
مجلس شیعیان را به راه
می اندازد و اولین مبارزه بزرگ
و رودررو را با هیئت حاکمه
لبنان شروع می کند و پیروز
می شود.
این پیروزی سبب
می شود که شیعیانی که به احزاب
چپ رفته بودند به امام موسی
صدر توجه کنند.
متوجه شوند
که ممکن است که یک شیعه،
بیاید و امتیازات و حقوق از
دست رفته آنها را کسب کند.
حزب کمونیست پنجاه سال در
لبنان مبارزه کرد ولی نتوانست
که یک امتیاز برای شیعیان
کسب کند.
امام موسی صدر در
عرض دو سال توانسته بود که
بزرگترین امتیازات را کسب کند
و هیئت حاکمه لبنان را درهم
بشکند.
این سبب شد که شیعیان
بر عقده حقارت خود تسلط یابند
عقده حقارت که در قلوبشان
وجود داشت و آنان را زجر و
شکنجه می داد، با این پیروزی
کم کم از بین می رفت.
این
جوانان که در احزاب مختلف
پراکنده شده بودند، کم کم به دور
امام موسی صدر جمع می شوند
و شهرت آقای صدر و
عظمت مجلس شیعیان بیش از
پیش گسترش می یابد.
(لبنان، بنیاد شهید چمران، ص
77 ـ 79)
2ـ رشید کرامی در 30 دسامبر
1921 در روستای مریاطه واقع
در شمال لبنان چشم به جهان
گشود.
پدرش عبدالحمید کرامی
مفتی طرابلس، عضو مجلس و
در سال 1945 نخست وزیر
لبنان بود.
کرامی دوران
دبیرستان را در مدرسه برادران
مسیحی (مزیر) در طرابلس
گذراند.
سپس وارد دانشکده
حقوق دانشگاه قاهره شد.
از
سال 1948 تا 1951 وکیل بود و
در سال 1951 به عنوان نماینده
طرابلس انتخاب شد.
در سالهای
1953 ـ 1957، 1960 ـ
1964، 1968 ـ 1972 به
صورت متوالی به همین سمت
برگزیده شد.
وی در سال 1952
حزب آزادی بخش عرب را که
در واقع هیچ وجهه سیاسی کسب
نکرد تشکیل داد.
در ژوئن سال
1951 وزیر دادگستری شد.
بیش از 34 سال از عمرش
نگذشت که نخست وزیر لبنان
شد.
در مجلس نمایندگان،
ریاست گروه شهابیها که شارل
حلو را در سال 1964 به ریاست
جمهوری برگزیدند، به عهده
داشت و تا پایان دوران ریاست
جمهوری فؤاد شهاب در سمت
نخست وزیری لبنان کار می کرد.
کرامی در 15 ژانویه 1969
مجددا به نخست وزیری لبنان
رسید.
در پی سرکوب خونین
تظاهراتی که در تأیید فلسطینیان
در تاریخ 23 آوریل 1969
انجام شد، رشید کرامی استعفای
دولت خود را اعلام کرد.
در پی
استعفای وزیر ارتش (که در
23 مه 1975 تشکیل شده بود)
فرنجیه علی رغم میل خود ناچار
شد رشید کرامی را که گروه
مخالفان مسلمان و چپ گرا او را
کاندیدای نخست وزیری کرده
بودند، انتخاب کند.
رشید کرامی
به دنبال وساطت سوریه و آشتی
با رئیس جمهوری شمعون در
30 ژوئن توانست وزارت
«نجابت میهن» را که
وزارت های دفاع، دارایی و
تبلیغات را به دست گرفته بود
تشکیل دهد پس از تشکیل
وزارت نجابت میهن لبنان به
مدت 2 ماه در آرامش و آتش
بس به سر برد و دولت تا دسامبر
1976 اسما حکومت می کرد.
وی در 13 مارس همراه با 67
نماینده دیگر طوماری امضا
نموده خواستار استعفای رئیس
جمهوری شدند.
در ژوئن
1976 به عنوان یکی از اعضای
«جبهه وحدت ملی» به وساطت
بین سوریه و سازمان آزادی
بخش فلسطین پرداخت.
در
کنفرانس سران عرب که در
تاریخ 25 اکتبر 1976 در قاهره
منعقد شد و به جنگ داخلی لبنان
پایان داد، شرکت جست.
در 7
فوریه 1976 به همراه فرنجیه به
دمشق سفر کرد و برنامه 17 گانه
را که در سوریه مورد موافقت
قرار گرفت پذیرفت.
رشید
کرامی در سال 1987 در جریان
یک حادثه انفجار عمدی که در
هلیکوپتر حامل وی صورت
گرفت جان خود را از دست داد.
همگان، جناح مسیحیان لبنان را
مسئول ترور وی قلمداد نمودند
(فرهنگ سیاسی لبنان، علیزاده،
ص 225)
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 160