عکس امام خمینی(ره)
متن سند:
عکس امام خمینی(ره)
زندگی انسان بر کره خاکی، همواره با ظلم و تعدی بعضی از کسانی که بر اریکهی قدرت تکیه زدهاند، بر اکثریتی که تحت عنوان ملت و مردم شناخته میشوند، همراه است.
خداوند برای نجات نوع بشر از ظلم این ظالمان دیوصفت، انبیا و پیامبران، امامان و صالحان را مأموریت داد تا به تبلیغ و جهاد و مبارزه با کفر و الحاد و بیعدالتی و ستم بپردازند.
کشور ایران نیز در طول تاریخ چند هزار ساله، دورههای ممتدی از اختناق و استبداد را به خود دیده است. بررسی چگونگی حکومت شاهان سلسلههای مختلف، به روشنی گویای این مطلب است که با کوچکترین بهانهای، به آزار و اذیت مردم پرداختهاند، و در همیشهی تاریخ، بین مردم و حاکمان فاصله وجود داشته است.
این برداشتِ افکار عمومی در طول تاریخ از طواغیت است، اما در کنار این ذهنیت تاریخی، مواردی وجود دارد که ترس و وحشت، شکل افراطی و جنونآمیز به خود میگیرد و سابقهی ددمنشی زورمداران را برای عقل و شعور بشری، غیر متعارف و باور نکردنی میکند. به همین دلیل، شهرت بعضی از نامها در تاریخ، همزاد با خوی درندگی است. اسامی افرادی مانند: چنگیز، هیتلر، استالین، صدام، رضاخان و محمدرضا پهلوی از اینگونهاند که هر کسی با شنیدن نام آنها، فوراً به یاد سفاکیهای زمان حکومتشان میافتد و نگرانی و وحشت حاکم بر دوران آنها را حس میکند.
در دوران معاصر، مردم ایران شش دههی اول قرن حاضر را با تجربیات بس رنجآور و تلخ پشت سر گذاشتهاند که حتی مرور خاطرات آن دوران نیز دردآور و نامیمون است. رضاخان، تنها شاه ایران است که با توطئه بیگانگان به قدرت و حاکمیت رسید و اقدامات او در دوره 2 ساله زمامداریش، مشحون و مملو از قساوت و درندگی بود. او با مأموریتی که برایش تعریف شده بود، به مبارزه با باورهای اسلامی و سنتهای ایرانی، فرهنگ و تمدن این مرز بوم پرداخت و جهت اجرایی شدنِ سیاستهای خود، از هیچگونه جنایتی چشمپوشی نکرد، پیشرفتهترین سلاحها را از اروپا خریداری کرد و ارتش را مدرنیزه کرد تا به قتل و غارت ملت بپردازد و انتقام استعمارگران غربی را از مردم ایران، که علیه زیادهخواهیهای آنان در نهضت تنباکو و مشروطیت، تحت زعامت علماء و روحانیون قیام کرده بودند، بگیرد. جنایتهای رضاخان محدود به مخالفان نبود، بلکه او به دوستان و همراهان نزدیک خود نیز رحم نکرد و پس از تثبیت قدرت، بسیاری از آنها را با شدیدترین و خشنترین وجه ممکن از میان برداشت. نحوهی عمل او در قبال وزیر اعظم بلندآوازهاش، عبدالحسین تیمورتاش، از این دست اقدامات بود. بدون اینکه دلیل قانعکنندهای از خیانت و توطئه قربانیان خود داشته باشد.1به همان نسبت که با نزدیکان بیرحم بود، چند برابر شدیدتر نسبت به دینداران و عالمان و مجاهدان و مردم رفتار کرد و نسبت به بارگاه حضرت فاطمه معصومه (س) بیادبی کرد و با چکمه وارد حرم شد، که شلاق زدن آیتالله حاج شیخ محمد تقی بافقی(ره) و زندانی کردن ایشان از موارد خیلی کوچک محسوب میشود. در جهت کشف حجاب، قیام مسجد گوهرشاد را به خاک و خون کشید، به این دلیل که مردم مسلمان ایران حاضر به کشف حجاب و همراه شدن با فرهنگ و تمدن بیبندوبار غربی نبودند و شیخ بهلول را که یکی از سخنرانان این واقعه بود، سالیانی طولانی به خارج از کشور تبعید کرد. رضاخان که در دوره 16 سالهی سلطنت خود، با کوچکترین اعتراضی علما و آزادیخواهان را محکوم به شکنجه و شلاق و حبس میکرد، و علی الظاهر ارتش خود را به تمام امکانات نظامی و انتظامی مجهز کرده و از آن علیه هموطنان خود استفاده میکرد، در سوم شهریور 132 در جریان تهاجم بیگانگان و اشغال کشور ایران، نه تنها کمترین مقاومتی از خود نشان نداد که دستور تسلیم را نیز به فرماندهان صادر کرد و شخصاً با اشغالگران همکاری کرد و با صلاحدید آنها به تبعید رفت.2
پس از برکناری رضاخان، انگلستان و شوروی، فرزند او یعنی محمدرضا را به قدرت نشاندند. در دوران اشغال ایران، محمدرضا قدرتی از خود نداشت و مجری امر و نهی بیگانگان بود و این زمانی است که کشور زیر چکمه قدرتهای خارجی، شرایط سختی را سپری میکرد و متفقین از هیچگونه جنایتی چشمپوشی نمیکردند، در این مدت کمترین واکنشی که نشان از اعتراض و ناخشنودی شاه از عملکرد دشمنان ملت باشد، مشاهد نشد، اما همین فرد پس از تحکیم پایههای قدرت، در استمرار سیاستهای غارتگرانه اربابان خارجی، خشنترین واکنشها را در مقابل مردم نشان داد و دورهای سیاهتر از زمان پدرش در تاریخ ایران ثبت کرد.
در اواخر دهه 2، مردم ایران خسته از ظلم و جنایت خارجی و ناامید از حکومتگران، یکبار دیگر با پیشتازی روحانیت حرکتی را آغاز کرد و برای ملیشدن صنعت نفت از این جنبش حمایت کرد و با کمک و نصرت الهی، نهضت به پیروزی رسید؛ ولی با اختلافی که در بین رهبران نهضت ایجاد شد و خودمحوری و سوء مدیریتی که دکترمحمد مصدق از خود بروز داد، موجب شد تا با طراحی دشمنان داخلی و خارجی، کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد سال 1332 صورت پذیرد و اختناقی 25 ساله بر ملت مستولی شود. از این تاریخ به بعد، استبداد داخلی با حمایت قدرتهای خارجی، کمترین اعتراض و انتقاد را نمیپذیرفت و تمام آزادیها را به محاق کشاند و در صورت بروز هرگونه اعتراضی، سبوعانه آن را سرکوب میکرد. دولت کودتا، درِ تمام مطبوعات را بست و حق بیان را از تمام گروهها و روشنفکران سلب کرد. تجربه حرکتهای اسلامی و انقلابی بعد از شهریور 2 باعث شد تا صاحبان قدرت با طراحی و برنامهریزی همپیمانان خارجی با آیندهنگری به فکر چارهجویی افتادند تا پیش از شکلگیری هر قیامی آن را در نطفه خنثی و از خطر فروپاشی نظام وابسته پهلوی جلوگیری کنند. برهمین اساس در اواخر سال 1335 قدرتهای خارجی و عوامل داخلی به تشکیل و راهاندازی یک نظام اطلاعاتی کارآمد و مدرن با هدف سرکوب و نابودی جنبشهای انقلابی و اسلامی مبادرت کردند و سازمان اطلاعات و امنیت، موسوم به ساواک، براساس نظامهای اطلاعاتی پیشرفته دنیا از جمله سیا و موساد شکل گرفت. با شروع قیام امام خمینی (ره) در سال 1341 ش و در جریان قیام 15 خرداد سال 1342 و قتل عام مردم مسلمان، حبس و تبعید رهبری نهضت و بسیاری از مبارزان رژیم پهلوی، دورهی 15 ساله استبداد و خفقانی که به مراتب نسبت به گذشته پیچیدهتر و گسترده بود، آغاز شد؛ دورهای که در آن، انقلابیون مسلمان، هدف اصلی دستگاه جهنمی ساواک بودند. در این مقطع، ساواک دورهای از جنایت را در تاریخ بشر ثبت کرد که ماهیت مجرمانه و ظالمانه آن شهرت جهانی یافت و هنوز بعد از گذشت دهها سال، جو ترس و وحشت از آن سازمان در خاطرهها باقی مانده است و مبارزانی که در سیاهچالها و سلولهای ساواک حبس بودهاند و شکنجههای وحشیانه و جنونآمیز بازجویان قصیالقلب را تحمل کردهاند، هنوز با شنیدن نام آنها، حالات روحی آنها دگرگون میشود.
در دوران انقلاب اسلامی ( 1341 – 1357ش) توسط حاکمیت، تعریف جدیدی از اتهام و جرم صورت گرفت که غیر قابل تصور و باور نکردنی است، داشتن کتاب، به ویژه عناوین خاص، جرم تلقی میشد، براساس توّهم سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی، افراد معتقد به مبانی اسلامی و شرعی، اشخاص متعصب و افراطی نام گرفتند و رفتن به مسجد و برقراری جلسه قرآن و ادعیه و روضه بر مصائب اهل بیت (ع) محل ظن سیستم بود. احترام به حرم مبارک ائمه طاهرین و زیارت قبور مطهرشان، به ویژه در نجف، محل شک و تردید بود و این افراد تحت کنترل جاسوسان قرار میگرفتند. فرستادن صلوات برای علمای اسلام، به ویژه حضرت امام خمینی (ره)، جرم محسوب میشد و فرد اقدام کننده دستگیر، شکنجه و حبس و تبعید میشد و از حقوق قانونی، اجتماعی و انسانی محروم بود. براساس همین منطق داشتن رساله و عکس امام (ره) اتهام به حساب میآمد و در صورت کشف آن از هر فردی، ذنب لایغفر تلقی میشد و سروکار آن شخص با کراماً کاتبین بود و با متهم !!؟ با چنان شدتی برخورد میکردند که فوق تصور بود و این مطلب را تنها کسانی درک میکنند که به آن گرفتار شدهاند. اسناد زیر بیانگر این خوی ددمنشی است:
سند شماره ( 75 )
صورتجلسه مورخه 1 /2 /46
با کسب اجازه سرکار دادستان دادگاه عادی 24 ارتش دوم در گرگان در ساعت 8 صبح روز 1 /2 /46 در معیت نماینده اداره سازمان اطلاعات و امنیت گرگان با یک دستگاه اتومبیل لندرور ساواک از گرگان عازم آبادی ایلوار یک دانگه شد که از منزل محمد داودی بازرسی به عمل آید ولی نامبرده در خانه نبود کدخدای آبادی عقب وی فرستاد و در ساعت ده صبح حاضر و با حضور وی و نماینده ساواک و کدخدای آبادی ایلوار رمضان رستمانی و آقای حاج حسن داودی برادر محمد داودی از منزل محمد داودی بازرسی و دو قطعه عکس خمینی و یک نیمه قطعه عکس کوچک خمینی و آقای میلانی و یک جلد کتاب آینده در قلمرو اسلام به قلم سیدعلی خامنهای چاپ شده و یک جلد کتاب زن و انتخابات و جلد کتاب قفسهای شمارههای 1 و 2 و یک جلد چهرههای درخشان انقلاب الجزایر و یک جلد کتاب موریانه موریس مترلینگ و یک جلد کتاب جمیله بوپاشا و یک جلد کتاب راز بزرگ موریس مترلینگ و یک جلد کتاب راه سوم کمونیزم و سرمایهداری و یک جلد کتاب زندگی و مرگ قهرمان پاتریس لومومبا و پنجنامه محمدعلی روحانی به عنوان محمد باقر داودی و دو نامه به تاریخ 12 /1 /46 که زیر آن شماره 117 و 1 /12 /45 شماره 95 که با امضاء و خط محمد باقر داودی و یک صفحه کاغذ دوخطی به خط محمدباقر داودی از آن کتابخانه و کتب متعلق به محمدباقر داودی که برای اظهار محمد داودی مربوط به متعلق به پسرش محمدباقر داودی است کشف شد و در ساعت 12 این بازرسی بدون ضرر مالی و جانی خاتمه پذیرفت.
نماینده دادستان و بازپرس 2 سرهنگ 2 خدایی
نماینده ساواک اکبری
سه برگ یادداشت به خط محمد باقر داودی که به آیهای از قرآن و بعد ترجمه آن و بعد نوشته و مطالبی از خود محمدباقر داودی کشف و در صورتجلسه فوق قید نشده فیالجمله در زیر صورتجلسه اضافه شد.
محمد داودی گواه رمضان رستمانی گواه حاج حسن داودی
سند شماره ( 76 )
از: 3/ ﻫ تاریخ: 1 /1 /53
به: 312 شماره: 5417/ 3 ﻫ ج
موضوع: سید محمد اهل قریه کندلج مرند
نامبرده بالا که در قریه کندلج مرند آخوند میباشد کتابی به نام کشفالاسرار از آیتاله خمینی در دست دارد که به افراد خیلی نزدیک به خودش برای مطالعه میدهد ولی تاکنون کتاب مزبور را به من نداده است.
نظریه یکشنبه. نسبت به شناسائی سید محمد در قریه کندلج مرند اقدام خواهد شد مستدعی است امر و مقرر فرمائید آیا کتاب مزبور جزو کتب مضره میباشد یا خیر و آیتاله خمینی چنین کتاب را نوشته است؟ پناهی
نظریه ﻫ ج ـ نظریه یکشنبه تأیید میشود.
توضیح یکشنبه 3/ ﻫ کتاب کشفالاسرار از جمله کتبی است که نام آن در لیست کتب مضره منظور شده است لکن مشخص نیست که نویسنده آن چه کسی میباشد، اصلح است نام نویسنده تعیین و مراتب به 3/ﻫ اعلام گردد. آبتین
توضیح چهارشنبه: توضیح یکشنبه مورد تأیید است ترجمان
این طرز تهیه خبر صحیح است به ساواک مربوطه توجه داده شود و رهبر عملیات راهنمایی شود.
سند شماره ( 77 )
شماره: 175/ گ 1 تاریخ: 26 /1 /46
فرستنده: ساواک گرگان
گیرنده: دادستانی دادگاه عادی 24 ارتش دوم مقیم گرگان
موضوع: شیخ محمدعلی روحانیفرد (سلمانی ایلواری سابق )
نامبرده بالا در تاریخ 3 /1 /44 به اتهام پخش اوراق مضره دستگیر و جهت تعقیب قانونی به مشهد اعزام گردیده است پس از سه ماه زندانی مرخص ولی از سرانجام کار او هیچگونه اطلاعی در دست نیست در تاریخ 12 /1 /46 از مشهد به گرگان وارد اعلامیهای که رونوشت آن به پیوست است با خود به گرگان آورده در نتیجه منزل مسکونیش مورد بازرسی قرار گرفته و اوراق و مدارکی به دست آمد که طی شماره 173/ گ 1 ـ 25 /1 /46 جهت هرگونه اقدامی مقتضی به آن دادستانی ارسال شده است در این اوراق ضمن یادداشتهای خطی کاغذی است (شماره 6) که نشان میدهد مشارالیه در دسته یا جمعیتی مخفی فعالیت دارد در این نامه دستورات درباره نحوه فعالیت به او داده شده است که شخص دستور دهنده و همکاران وی برای این ساواک حائز اهمیت میباشد.
علاوه بر این از وی تقویمی بدست آمد که فاقد تمثال مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و والاحضرت ولایتعهد میباشد که تصور میرود روی سوء نیت مبادرت به پاره کردن و از بین بردن آنها نموده باشد ضمناً کتابهای سرگذشت فلسطین به قلم اکرم زعیتر ترجمه علیاکبر هاشمی رفسنجانی تازیانههای بهشت با مقدمه خلیل ملکی عکس شیخ فضلاله با لباس روحانیت در حال اعدام جهت تخریب افکار عمومی. کتاب الجزایر سرزمین قهرمانهای اسلام. به سوی کمونیزم. راه سوم. دور از میهن چاپ مسکو. پاتریس لومومبا. در راه انقلاب. اسلام حقوق کارگران یا بردگان استعمار. نامه مهندس حسیبی. از کمونیزم تا ماتریالیسم. غیر منتشره بوده برای تبلیغ عناصر مغرض معمولاً مورد سوء استفاده قرار میگیرد ضمن ایفاد شش برگ اوراق تحقیقات مقدماتی خواهشمند است دستور فرمائید به پرونده اتهامی متهم یاد شده فوق رسیدگی و سرانجام کار وی به این سازمان اعلام دارید چنانچه در جریان تحقیقات همکاران خود را معرفی نماید این ساواک را در جریان امر قرار دهند.
نظریه: با بررسی مدارک موجود نشان میدهد که شخص موردنظر نسبت به حزب منحله توده سمپاتی داشته و از طرفداران نهضت آزادی میباشد ضمناً یک برگ رونوشت نمایندگی دادستانی آن دادگاه به پیوست میباشد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت گرگان و دشت سیاحتگر
سند شماره ( 78 )
از: ضد اطلاعات وابسته به لشگر گرگان تاریخ: 31 /2 /43
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت گرگان شماره: 6279 /4954
درباره سخنرانی آیتاله خمینی
طبق اطلاع واصله یک حلقه نوار سخنرانی آیتاله خمینی که قبلاً وسیله ایادی ایشان ضبط گردیده است روز دوشنبه هفته جاری به گرگان حمل درحالیکه تطبیق مختصات نوار مزبور با ضبطصوتهای موجود در گرگان که در دست طرفداران خمینی میباشد به اشکال فنی برخورد نموده است شب گذشته نوار منظور را در منزلی که آدرس و مشخصات آن تاکنون روشن نشده است وسیله یک دستگاه ضبط صوت ترانزیستوری مورد استفاده قرار داده و عدهای موفق به استماع مضمون نوار گردیدهاند ضمناً متن سخنرانی آقای خمینی را به صورت جزوه به چاپ رسانیده و تعدادی از آنها بین طرفداران مورد اعتماد آقای خمینی در گرگان پخش و موجود میباشد علیهذا چون اشخاص مشروحه زیر بخصوص ردیف یکم و دوم که در اداره فرهنگ گرگان به انجام وظیفه مشغول میباشند متن نوار را شنیده و ضمن طرفداری از آقای خمینی به احتمال قریب به یقین از چگونگی نوار ضبط صوت و جزوههای منظور بیاطلاع نمیباشند دستور فرمائید نسبت به تحت نظر قراردادن اشخاص نامبرده و کشف مدارک ذکر شده بالا اقدام و نتیجه را به این سازمان نیز اعلام فرمایند. فرمانده ضد اطلاعات وابسته به لشگر گرگان ـ سرگرد همدانیان امضاء
1ـ محمود زیادلو کارمند فرهنگ
2ـ منوچهر مقدسزاده کارمند فرهنگ
3ـ صادق زرگران. دفتردار بنگاه معاملات ملکی اعتماد
4ـ هاشمی کارمند سرجنگلداری
5ـ آقای فندرسکی آبلهرو که یک چشم او معلول است شغل کاسب.
گیرندگان
تیمسار فرماندهی لشگر پیاده گرگان جهت استحضار خیلی محرمانه
رونوشت برابر اصل است که اصل آن در پرونده 124 ـ 112 جلد دوم ماه محرم بایگانی است.
سند شماره ( 79 )
از: ساواک خراسان تاریخ: 8 /2 /44
به: تیمسار فرماندهی لشکر 6 خراسان شماره: 1169 /9 ﻫ
درباره: سیدمحمد حجی فرزند حسن طلبه
پیرو: 2 /9 ﻫ ـ 12 /1 /44
از چندی قبل اطلاعاتی به ساواک واصل که نامبرده بالا به همدستی عدهای از طلاب اعلامیهها و تراکتهای روحانیون مخالف دولت را تهیه و تکثیر مینماید علیهذا نسبت به بازداشت وی اقدام و از اطاق او واقع در مدرسه خیراتخان بازرسی به عمل آمد مشارالیه در تحقیقات معموله اعتراف نموده که از دو سال قبل در تهیه و پخش اعلامیههای روحانیون مخالف و اخیر اعلامیه هیئتهای مؤتلفه اسلامی که مفاد آن مضره تشخیص داده شده و اهانت به مقام شامخ سلطنت است دخالت داشته و به همکاری یکی دیگر از طلاب به نام محمدعلی روحانی نیز اقدام لکن وی فعلاً متواری است.
سید محمد حجی اظهار میدارد اعلامیهها را محمدعلی روحانی تهیه و در اختیار او میگذارده و او تکثیر و توزیع مینموده است ولی از اینکه محمدعلی روحانی اعلامیهها را از کجا تهیه مینماید اطلاعی ندارد و انگیزه خود را از اینکار علاقه و تعصب دینی میداند. ضمناً در پشت دفترچهای خشتی که از اطاق بدست آمده اشعاری اهانتآمیز نسبت به مقام شامخ سلطنت نوشته شده که محمد حجی اعتراف نموده به خط او است و این اشعار را از روی کاغذی که پیدا نموده نوشته است از بازجوئی سید محمد حجی چنین استنباط میشود که وی برای فرار از مجازات قانونی بعضی مطالب را انکار و از گفتن همه حقایق خودداری مینماید و اشعار مزبور را برای تکثیر و توزیع پشت دفترچه خود نوشته است و این مطالب میرساند که وی با مخالفین دولت همکاری و اصولاً با رژیم سلطنت مخالف میباشد.
علیهذا با ایفاد 6 برگ اوراق بازجوئی و یک برگ صورتجلسه بازرسی از اطاق وی واقع در مدرسه خیراتخان و دو جلد دفترچه خشتی که پشت جلد آن اشعار اهانتآمیز نوشته شده و یکبرگ اعلامیه هیئتهای مؤتلفه اسلامی که وی در اوراق بازجویی خود اعتراف نموده که از آنها تکثیر نموده است و مربوط به شهدای مدرسه فیضیه قم میباشد. مقرر فرمایند مشارالیه را به اتهام اقدام برعلیه امنیت داخلی مملکت و تهیه و توزیع اعلامیههای مضره تحت پیگرد قانونی قرار داده سرانجام کار او را با این ساواک اعلام دارند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان ـ سرتیپ بهرامی
گیرندگان
اداره کل سوم (321) ضمناً یک نسخه بیوگرافی ملصق به عکس نامبرده بالا به پیوست تقدیم میگردد.
رونوشت مطابق اصل
اصل ضمیمه کلاسه 1431
سند شماره (8)
از: شهربانی گرگان تاریخ: 11 /4 /43
به: ریاست ساواک گرگان شماره: 2697 /5
موضوع: محمدعلی سلمانی ایلواری
به قرار گزارش کلانتری بخش 2 و همچنین تحقیقات معموله شخص یاد شده بالا در ساعت 3 /18 روز 1 /4 /43 در مسجد گلشن واقع در کوی دبنو پس از خاتمه روضه یکی از واعظین از بین جمعیت بلند شده و به نفع آیتاله خمینی شعارهایی داده است اینک بدین وسیله نامبرده را جهت هرگونه اقدام مقتضی معرفی خواهشمند است دستور فرمائید معرفی وی را به این شهربانی اعلام دارند.
رئیس شهربانی شهرستان گرگان سرهنگ نانکلی
سند شماره (81)
شماره: 2778/ ﻫ تاریخ: 7 /5 /43
از: شهربانی ساری
به: ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت استان 2
موضوع: محمدعلی سلمانی ایلواری
طبق گزارش شهربانی گرگان ساعت 3 /18 روز 11 /4 /43 محمدعلی سلمانی ایلواری فرزند میرزا دارنده شناسنامه شماره 9 موالید متولد 1327 شغل محصل علوم دینی در مشهد اهل ایلوار (قریهای واقع در 3 فرسنگی گرگان) از بین جمعیتی که برای روضهخوانی در مسجد گلشن گرگان اجتماع کرده بودند برخاسته و پس از فرستادن صلوات شعاری به این عنوان که زندباد پرچمدار اسلام یعنی آیتاله خمینی میدهد نامبرده دستگیر به شرح برگ بازجوئی متعذر است که اشتباهاً نام آیتاله خمینی را گفته و منظورش جمیع علما اسلام بوده است ضمن بازرسی بدنی که از وی به عمل آمده یک دفترچه خطی حاوی اشعار مذهبی بدست آمده که در بعضی از صفحات آن شعارهائی به نفع آیتاله خمینی و همچنین اشعاری که در مورد آزادیخواهی سروده شده بود درج گردیده بدست آمد لذا مشارالیه با پرونده و دفترچه مکشوفه در تاریخ 12 /4 /43 تحویل ساواک گرگان گردیده است و ساواک مزبور نامبرده را پس از تحقیقات لازم با پرونده تنظیمی به دادستانی لشگر گرگان معرفی که در آنجا نیز به موجب قرار شماره 2386/ ب ـ 15 /4 /43 بازپرسی لشگر 5 گرگان به اتهام اخلال نظم زندانی و در تاریخ 2 /4 /43 پس از سپردن کفیل آزاد میگردد
رئیس شهربانی شهرستان ساری سرهنگ آزادپور
توضیحات سند:
1. خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، انتشارات اطلاعات، تهران، 1371، ص 53
2. همان، صص 68 ـ 69
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 123