تاریخ سند: 22 آذر 1348
موضوع: سخنرانی سید محمد احمدی در مسجد قارونی واقع در بازار پیشوا
متن سند:
از: ۲۰ﻫ ۶ تاریخ:22 /9 /48
به: ۳۲۴ شماره: 968 /20 ﻫ ن /6
موضوع: سخنرانی سید محمد احمدی در مسجد قارونی واقع در بازار پیشوا
ساعت ۲۱۰۰ روز 19 /9 /48 نامبرده در مسجد قارونی واقع در بازار پیشوا منبر رفته و اظهار میدارد که در زمان معتصم عباسی یکی از افسران او روزی دست تجاوز و تعدی به سوی زن شوهرداری دراز میکند اما زن بنای داد و فریاد را گذاشته و مردم جمع میشوند ولی کسی جرأت این که بتواند جلوی افسر مزبور را بگیرد نداشته در این حین پیر مرد خیاطی ناظر جریان بوده که با دیدن این عمل ناراحت شده و در بالای مناره مسجد شروع به گفتن اذان میکند خلیفه دستور میدهد او را احضار کند در نتیجه از وی میپرسد چرا اذان بیموقع گفتی پیرمرد در جواب اظهار میدارد همچنان که خلیفه از وضع مملکت اطلاع ندارد من هم از وقت بیاطلاعم. خلیفه جریان را میپرسد ایشان قضیه تجاوز یکی از افسرانش به زن مذکور بازگو نموده و میگوید چون من از این عمل خیلی نگران شده مبادرت به اذان گفتن بیموقع نموده تا شاید بدینوسیله بتوانم قضیه را به عرض خلیفه برسانم. روی این اصل فوراً خلیفه دستور میدهد تا افسر مزبور را بیاورند و امر میکند که او را توی جوالی انداخته و سه نفر کچکوب را با تخماق مأمور کنند که تا فردا صبح او را بکوبند و فردای آن روز خلیفه فرمان میدهد جسد او را در چاهی انداخته و روی آن را با سنگ و خاک پر کنند و بعد رو به حاضرین کرده و میگوید به این خاطر او را در چاهی انداختم تا مبادا از خون و گوشت او گیاهی بروید و گوسفندان آن را بخورند و مردم از خوردن گوشت آن گوسفندان، خیانتکار بار بیایند.
سپس سید محمد احمدی اضافه مینماید معتصم که خود یکی از افراد متجاوز و خیانتکار بود یک چنین عمل عادلانهای را انجام داد ولی در این زمان با این همه جنایت و تجاوزات و تعدیها و اجحافات در حق مردم آیا کسی هست که جلوگیری کند. به طور مسخرهای میگوید خیر (البته منظور ایشان مقامات حاکمه کشور و افسران و کارمندان اداری بود) منتهی دوباره در آخر دعا و نیایش خود تحت لفافه و پوشش که علماء دعا مینمود گفت منظور از آن و منظور نامبرده خمینی است.
نظریه منبع - منظور از آن نظر سید محمد احمدی در موقع دعا کردن خمینی است. 25 /9 /49
نظریه رهبر عملیات - با توجه به گزارشاتی که قبلاً درباره نحوه سخنرانی و منابر سید محمد احمدی به عرض رسیده نامبرده میخواهد با این طرز سخنرانیها و صحبتها برای خود طرفداران بیشتری پیدا نمایند و تحت لفافه و پوشش سخنان بر خلافی ایراد داشته و ضمن تائید نظریه منبع منظور از آن در سخنرانی وی در موقع دعا کردن علماء خمینی میباشد.
ضمناً مشارالیه موعد منبر رفتنش در پیشوا به پایان رسیده و تا چند روز دیگر به محل سکونت و کار خود به همایون شهر اصفهان مراجعت مینماید. بلاغت
نظریه: ۲۰ ﻫ ن
۱۶۱۱۲۷
در ساعت ۱۰۰۰ روز 25 /9 /48 به بخش ۳۲ واصل گردید. قبل از عزیمت، وسیله ساواک تهران احضار و شدیداً به وی تذکر داده شود در صورت ادامه تحت تعقیب قرار خواهد گرفت و پروندهاش تکمیل و مراتب به ساواک اصفهان اعلام شود. 25 /9
۳۱۶- از طرف رئیس بخش ۳۲۴ 25 /9
با پرونده روحانیون اصفهان ارائه شود – 8 /3
26 /9 /48
توضیحات سند:
١- المعتصم العباسی، محمدبن هارون الرشید المهدی ین منصور مکنی به ابواسحاق و ملقب به المعتصم بالله یکی از خلفای عباسی است که پس از مرگ برادرش مأمون به سال ۲۱۸ به خلافت رسید. وی بنابر مشهور عموریه یکی از شهرهای روم شرقی را فتح کرد و چون بغداد بر سپاه وی تنگ آمد شهر سامرا را بنیاد نهاد و نخستین کس از خلفاست که اسم «الله» را به نام خود افزود. وفات وی در سامرا اتفاق افتاد.
معتصم که به هیچ یک از دو طایفه عرب و ایرانی اعتماد نداشت به عنصر ثالثی که تازه در بغداد قدرت و اهمیتی پیدا کرده بودند متوسل شد و آن عنصر ترک بود. بعد در نتیجه جنگهای پیدرپی که مسلمین در عهد هارون و مأمون در حدود ترکستان کرده بودند عده زیادی غلام ترک به عنوان اسیر یا پیشکشی به دار الخلافه فرستاده بودند معتصم از ایشان جمعی را به عنوان مستحفظ داخل سپاه کرد لیکن بعدها اقتدار این سپاهیان ترک به حدی زیاد شد و زیادهروی ایشان در طلب مال و مقام به جائی کشید که خود خلیفه هم در وحشت افتاد ناچار بغداد را ترک گفت و در سامرا که خود در سال ۲۲۰ به بنای آن اقدام کرده بود مقیم شد و تا آخر خلافت در میان عدهای لشکر و پاسبان در آنجا میزیست و در همانجا هم در سال ۲۲۷ درگذشت. (از تاریخ مفصل ایران تألیف اقبال ص ۹۹). و رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص ۳۵۶ و ۳۵۷ و ۳۵۸ و تجارب السلف صص 173 ـ 179.
منبع:
کتاب
روشنگر دوران / حجتالاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک صفحه 70