صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: گفتگوی‌ نسرین فقیه1 با آقای‌ ثابتی

تاریخ سند: 21 تیر 1349


موضوع: گفتگوی‌ نسرین فقیه1 با آقای‌ ثابتی


متن سند:

از: 20 ﻫ 1 تاریخ:21 /4 /1349
به: 311 شماره: 2374 /20 ﻫ 1
موضوع: گفتگوی‌ نسرین فقیه1 با آقای‌ ثابتی‌

در گفتگوئی‌ که بین نامبردگان فوق صورت گرفت. نسرین سئوال کرد زن ‌هزارخوانی[هزارخانی] قصد دارد او را ببیند آقای‌ ثابتی‌ در پاسخ اظهارداشت من به شما توصیه می‌کنم که شلوغ نکنید زیرا این شلوغ کردن‌ها به نفع شما نیست نسرین گفت یعنی‌ به نفع من نیست آقای ثابتی‌ تائید کرد و گفت سعی‌ نکنید این خبر را وسیله دوستان خود به خارج بفرستید وی‌ افزود من با دوستی‌ که با دکتر نراقی دارم توصیه می‌کنم شلوغ نکنید زیرا به نفع شما نیست. نسرین گفت پس این پیغام را شما می‌دهید که من به بقیه بگویم زیرا خودم که کاره‌ای نیستم. آقای‌ ثابتی‌ اظهار داشت بله به سایرین بگوئید به آنها که در این‌باره با شما صحبت می‌کنند. نسرین پاسخ داد من فقط زن این شخص را می‌شناسم و به خاطر او تماس گرفتم آقای‌ ثابتی‌ گفت شما سعی‌ نکنید به این و آن تلفن کنید و این طرف و آن طرف بروید به دوستان دیگر هم که خودتان می‌دانید و من هم می‌دانم بفرمائید شلوغ نکنند. نسرین گفت من نمی‌دانم منظور شما چه افرادی‌ هستند. آقای ثابتی‌اظهار داشت در اینجا من به شما گفتم که سر جای‌ خودتان بنشینید من نصیحت کردم ولی‌ شما سرجایتان نمی‌نشینید. نسرین پاسخ داد واقعاً اینطور نیست و شما کاملاً اشتباه می‌کنید آقای ‌ثابتی‌ گفت خیر چنانچه لازم باشد با مدرک ثابت می‌کنیم وی‌ افزود در این جریان تنها کاری‌ که من کرده‌ام این است که به شما کاری‌ نداشته باشند و لی‌ اگر آرام نباشید طوری‌ رفتار می‌شود که باعث شرمندگی‌ بنده خواهد بود. نسرین گفت من خیلی‌ دلم می‌خواهد بیایم توضیح بدهم و فکرمی کنم سوءتفاهم باشد برای‌ اینکه این معاشرت دوستانه می‌باشد و چیز دیگری‌ وجود ندارد. نامبرده افزود من یک نوع زندگی دیگر دارم و کار اداری‌ مفصل تا آخر شب و فکر می‌کنم همه اینها سوءتفاهم است. آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد سوءتفاهم نیست و بنده که با حسن نیت و درستی نگاه می‌کنم ثابت است که مطلب شما صحیح نیست ولی‌ به هر حال من در این حد روی ‌سابقه دوستی‌ رعایت شما را کردیم. نسرین گفت به هرحال من اگر قرار باشد توضیح بدهم خیلی‌ ترجیح می‌دهم توضیح بدهم آقای ثابتی‌ اظهار داشت توضیحی‌ که شما بدهید محکوم می‌شوید و افزود من فقط به خاطر شخص دایی‌ شما نگذاشتم در این جریان بازداشت بشوید. نسرین پرسید مگر اتفاقی‌ می‌باشد آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد شما تحریک می‌کنید. اذیت می‌کنید حرف نامربوط می‌زنید. نسرین گفت راست می‌گوئید؟ آقای‌ ثابتی‌ اظهار داشت بله. نسرین مجدداً سئوال کرد کی‌ گفته و کجا گفته‌اند. آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد خود بنده سند آن را دارم. نسرین پرسید کجا؟ آقای‌ ثابتی‌ گفت اگر لازم شد به شما نشان می‌دهم. نسرین اظهارداشت غیرممکن است. آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد من برایتان ممکن می‌کنم. نسرین پرسید کجا؟ آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد اگر به شما بگویم کجا آن وقت باید بروید زندان و هیچ بحثی‌ ندارد. نسرین اظهار داشت گویا شوخی‌ می‌کنید. آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد نه خیلی‌ جدی‌ صحبت می‌کنم و افزود به خانواده شما خیلی‌ علاقه دارم و اگر سند برایتان رو کنم باید بروید زندان پس بهتر است سند رو نشود من آن روز با شما صحبت کردم و نصیحت کردم من به شما توصیه می‌کنم خودتان راکنار بکشید. نسرین پرسید به من بگوئید چکار نباید بکنم. آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد با این تیپ‌ها که خودتان می‌دانید معاشرت نداشته باشید. نسرین گفت یعنی‌ معاشرت شب هم نباشد. آقای‌ ثابتی‌ اظهار داشت می‌دانیم که شبها هم چه صحبت‌هائی می‌کنید. همان دوست‌هائی که با شما آن حرفها را می‌زنند می‌آیند به ما هم آن حرف‌ها را می‌زنند و ما می‌دانیم بنابراین چرا نمی‌خواهید دنبال کار و زندگی‌ خودتان بروید. نسرین گفت من فکر می‌کنم بیشتر از آنکه همه با سرعت دنبال زندگیشان هستند من خیلی‌ سریعتر هستم. آقای‌ ثابتی‌ گفت خیراگر من بخواهم مدرک ارائه کنم باید بروید زندان من نامربوط حرف نمی‌زنم. نسرین گفت بخدا باید ارائه کنید زیرا من از خودم مطمئن هستم. آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد اینقدربخودتان مطمئن نباشید من موقعی ‌مدرک ارائه می‌کنم که قبول کنید باید بروید زندان. نسرین پاسخ داد اگر راست باشد حاضرم بروم بخدا حاضرم آقای‌ ثابتی‌ گفت راست است و من می‌دانم. نسرین گفت از همه مهمتر طرز فکر آدم است و طرز فکر من طرز فکری‌ نیست که شما دفعش کنید و نخواهید. آقای‌ ثابتی‌ اظهار داشت طرز فکر جرم نیست شما می‌توانید نزد خودتان هر طور می‌خواهید فکر کنید ولی‌ طرز فکر را اشاعه دادن جرم است.
نسرین گفت طرز فکر مرا شما می‌پذیرید. آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد خیر نمی‌‌پذیریم آن طرز فکری‌ که نزد ما ارائه می‌کنید با آن طرز فکری‌ که در حقیقت داریدکاملاً متفاوت است و یک چیز کاملاً متضاد می‌باشد من برای‌ آخرین بار به شما توصیه می‌کنم که ارتباط خود را با این افراد قطع کنید و دنبال کار آقای‌ هزارخوانی‌ دیگر نروید بیش از این بنده نمی‌توانم توصیه کنم فقط اگر روزی‌ ول نکردید من شرمنده نباشم و اگر دردسری برایتان ایجادشد من هیچ مسئولیتی‌ ندارم. نسرین گفت قبول می‌کنم شما به من بگوئید با عده‌ای معاشرت نداشته باشم ولی‌ چیزهای‌ اضافه را نمی‌پذیرم. آقای‌ ثابتی‌ اظهار داشت همین افرادی‌ که با شما تماس دارند این طرف و آن طرف می‌روند و می‌گویند و ما هم می‌شنویم. نسرین پاسخ داد آدم وقتی‌ که در مملکتی‌ معلوم نبود چکاره است از یک طرف همه و همه افرادی‌ که در گذشته مرا می‌شناسند و مکاتبه داریم می‌گویند سازمان امنیتی‌ هستم. آقای‌ ثابتی‌ پاسخ داد خیر چنین چیزی‌ نیست و چنین چیزی‌ نبوده. نسرین گفت من واقعاً نمی‌دانم چه کنم در خاتمه این گفتگو آقای‌ ثابتی‌ به نسرین توصیه کرد با افراد خانواده خود معاشرت و با دوستان سالم اداری‌ خود رفت و آمد نماید. نسرین موضوع را قبول کرد و گفت این مطلب را می‌پذیرم. آقای‌ ثابتی‌ اظهارداشت پس دیگر این مطالب تمام شد؟ نسرین پاسخ داد بله.
نظریه شنبه. خبر بالا صحت دارد
نظریه یکشنبه. ضمن تائید نظریه شنبه با توجه به طرز تفکر و روحیه نسرین فقیه به احتمال قوی نامبرده باز هم ارتباط خود را با دوستان سابق خود حفظ و احیاناً موضوع مذاکرات بالا را برای آنان عنوان خواهد نمود. بوستانی
نظریه سه‌شنبه. نظریه یکشنبه مورد تائید است.
نظریه چهارشنبه. نظریه سه‌شنبه تائید می‌شود.

توضیحات سند:

1. نسرین فقیه:‌ فرزند مرتضی، در سال 1323 ش در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی به ایتالیا رفت و در دانشگاه ونیز در رشته معماری‌، به تحصیل پرداخت. در زمان حضور در آن کشور، در فعالیت‌های ‌دانشجویی که صبغه‌‌ی کمونیستی داشت، شرکت نمود. مشارالیها پس از پایان تحصیلات در آبان 1348 به ایران بازگشت و هنگام استخدام در سازمان برنامه‌، به ساواک دعوت گردید و با پرویز ثابتی ـ مدیر کل اداره کل سوم ساواک ـ ارتباط گرفت‌. او که از سال 1337 تا 1344 عضو انجمن فرهنگی ایران و فرانسه بود، در سال 1352ش به شرح زیر معرفی شد: «طبق اطلاع، مشارالیها در دانشگاه مشغول تحصیل و فردی متظاهر و از نظر معلومات سیاسی نیز در سطح پائین بوده و اغراق گو می‌باشد. به طور کلی یاد شده فردی عقده‌ای‌، متظاهر و از نظر اخلاقی فاسد و سعی دارد با معاشرت با افراد تحصیل کرده و مورد توجه‌، خود را در جرگه آنان جازده و خود را در زمره آنان قلمداد کند.»
ارتباط او با رژیم شاهنشاهی به گونه‌ای بود که در اوایل دهه‌‌ی پنجاه شمسی، مدیریت طرح تفصیلی شهر اصفهان به او سپرده شد. نسرین فقیه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرانسه رفت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
نشریه‌ی «دانش‌نما»، ماهنامه تخصصی سازمان نظام مهندسی ساختمان اصفهان، شماره‌های 150 ـ 148.

منبع:

کتاب احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 329



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.