تاریخ سند: 11 اردیبهشت 1353
انجمن قرآن در مسجد مهدیه حکیم
متن سند:
به : 11 ه ـ 312
از : 11 ه ز 11 / ه شماره : 204 /11 ه ز
از ابتدای تشکیل انجمن قرآن بین گردانندگان (کربلایی محمدابراهیم حقیقی
فروشنده قند و شکر ـ غلامعلی خائف زاده1 کارمند اداره تعاون ـ حاج حسین
میرشکار کاسب ـ عباسعلی شفیعی کارمند بازنشسته اداره قند و شکر ـ اکبر
شفیعی شغل نجار ـ حاج محمد عباسی شغل قناد) دو دستگی ایجاد شده و به
تدریج اعضاء از انجمن کناره گیری می نمایند شب جمعه مورخه 6 /2 /53 قرار
بود جلسه ای به منظور رفع نگرانی در منزل محمدابراهیم حقیقی تشکیل گردد
لیکن چون عده ای از مدعوین غیبت داشتند بحثی به میان نیامده و حاضرین
پیرامون تأسیس صندوق قرض الحسنه صحبت کردند در نتیجه محمدتقی
حسینی طباطبایی مبلغ /2000 ریال سیدصادق حسینی2 برادر سید محمدتقی
مبلغ /500 ریال غلامعلی خائف زاده مبلغ 500 ریال محمدابراهیم حقیقی مبلغ
/500 ریال و حاج محمد عباسی مبلغ /100 ریال در صندوق انجمن گذاشتند و
این مبلغ را تا /20000 ریال افزایش خواهند داد.
نظریه شنبه : صحت خبر مورد تأیید و احتمال دارد که انجمن قرآن منحل شود
لیکن صندوق قرض الحسنه به قوت خودش باقی خواهد ماند.
نظریه یکشنبه : صحت خبر مورد تأیید و از انجمن مزبور مراقبت خواهد شد.
سخندان
نظریه 11 ز : نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه سه شنبه : ضمن تأیید نظریه یکشنبه ضروریست از هم اکنون در این
جلسات کاملاً نفوذ و در جریان کلیه فعل و انفعال انجام شده قرار گرفت.
صبا
نظریه چهارشنبه : بیمار و به تهران اعزام شده است.
نظریه 11/ ه : در مأموریت هستند
آقای باقری نتیجه به موقع اقدامات مندرج در نظر سه شنبه استعلام شود.
18 /2
توضیحات سند:
1ـ غلامعلی خائف زاده نام پدر
محمد متولد 1308 زابل وی که
بنا به نوشته ساواک به شغل
پیشه وری اشتغال داشته است،
پس از کودتای 25 مرداد 1332
به همراه تعدادی دیگر از اهالی
شهر زابل اقدام به صدور بیانیه
به نخست وزیر وقت (دکتر
مصدق) نموده و خواهان
مجازات اعدام برای سرهنگ
نصیری و سایر عوامل کودتا
گردیده است.
وی یکی از طرفداران سید
محمدتقی حسینی طباطبایی
می باشد که با روحانیون موافق
با نظام، مخالفت می کند.
خائف زاده فردی است هوچی،
زبان باز و شایعه پرداز (به نقل
از پرونده انفرادی خائف زاده در
ساواک)
2ـ حجت الاسلام سیدحسن
(صادق) حسینی طباطبایی،
فرزند سیدعلی متولد 1313 در
چلنگ زابل بدنیا آمد.
پس از
واقعه 15 خرداد 1342 وی با
منبر رفتن های متعدد در منطقه
زابل از نهضت امام خمینی
حمایت کرد.
ساواک در مورد
حمایت ایشان از نهضت امام
خمینی نوشت:
وی در سال 1342 با حضور در
روستای چلنگ و ایراد
سخنرانی علیه مقامات عالیه
کشور در بالای منبر گفته است:
دختران ما را به سربازی
می برند، باید بیانیه استشهادی
تهیه کنیم که ما شاه نمی خواهیم
تا آن را برای آقای خمینی و
میلانی ارسال داریم...
چون وی
از بستگان حاج آقا صدر
طباطبایی مجتهد زابل است
احضار و اعزام او انعکاس
نامطلوب داشته است.
به دلیل فوق ساواک طی
گزارش (9 /7 /42) از شهربانی
زابل خواستار تحت نظر قرار
دادن وی به صورت نامحسوس
شده است.
همچنین بنا به گفته ساواک،
نامبرده در دیماه 57 تعدادی
کفش به قریه چلنگ شیب آب
زابل برده و اظهار داشته این
کفشها را آیت الله خمینی برای
شما ارسال نموده و از
روستاییان خواسته که نسبت به
شاهنشاه آریامهر اهانت نموده و
کفش دریافت دارند.
با پیروزی انقلاب اسلامی،
سیدحسن طباطبایی مسوول
کمیته انقلاب اسلامی زابل
گردید همچنین پس از شهادت
برادرش، به نمایندگی دوره اول
مردم زابل و دوره های دوم،
چهارم و هفتم مجلس شورای
اسلامی برگزیده شد.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی صفحه 124