صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: در پشت کنگره حزب ایران نوین

تاریخ سند: 1 خرداد 1346


موضوع: در پشت کنگره حزب ایران نوین


متن سند:

از: 20 /7/ م به: 321 شماره: 856 /20 /7/م روز یکشنبه گذشته (24 اردیبهشت ماه 1346) نخستین کنگره حزب ایران نوین با شرکت 1166 نفر در سالن محمدرضا شاه افتتاح و شروع به کار کرد و ریاست جلسه را آقای دکتر خطیبی نایب رئیس مجلس شورای ملی و مدیرعامل جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران به عهده گرفت و ذیلاً صحبتها، کنایه ها و عقاید واقعی شرکت کنندگان و آنچه در پشت پرده کنگره گذشته است به عرض می رسد: مهمترین موضوعی که همه اعضای کنگره در صحبتهای خصوصی و در گوشی از آن انتقاد می کردند جنبه به اصطلاح فرمایشی بودن انتخابات هیئت رئیسه کنگره ـ انتخاب دبیرکل و اعضای شورای مرکزی بود.
به طور مثال رئیس جلسه می گفت که آقای فلان هم اکنون یادداشتی فرستاده اند که می خواهند صحبت کنند و بعد آن شخص را صدا می زد و شخص مزبور نطق حاضر و آماده ای را ایراد می کرد و می گفت مثلاً من فلان و بهمان را به هیئت رئیسه کنگره پیشنهاد می کنم و سپس رئیسی با قیام و قعود رأی می گرفت و بدیهی است که همه قیام می کردند و نظر رئیس و پیشنهاد دهنده تصویب می شد.
روز بعد که روزنامه ها نوشتند در انتخابات کنگره دموکراسی کامل برقرار بوده است (مخصوصا روزنامه ایران نوین و فرمان) اکثر نمایندگان مجلس این خبر را خصوصی به همدیگر نشان داده و با مسخره می گفتند واقعا که دموکراسی عجیبی در انتخابات حکمفرما بوده است و بیش از همه نمایندگان، خسروانی دبیرکل حزب ایران نوین را که مجددا به دبیرکلی انتخاب گردیده در پشت پرده و در صحبت های خصوصی مسخره می کردند و معتقد بودند که او تقریبا کم هوش ترین و نالایق ترین فرد حزب است و عجبا که دبیرکل حزب هم می شود.
دکتر حاتم نماینده کرمانشاه که به بذله گویی و سرودن شعر در مجلس شهرت دارد و تاکنون هیچ وقت در جلسه علنی صحبت نکرده است، محرمانه به مهندس زرآور نماینده فارس که او هم طبع لطیف و بذله گویی دارد، می گفت وقتی که دسته گل را پس از انتخاب مجدد خسروانی به دبیرکلی، کارگران به گردن او آویختند، یاد شعر حافظ و مضمون طوق زرین همه در گردن خر می بینم...
افتادم و خنده ام گرفت.
دکتر حاتم به ریگی نماینده دیگر مجلس که پهلوی دست او نشسته بود می گفت وقتی که خسروانی این همه گل و این کف زدنها را می بیند که برای انتخاب دبیرکلی او انجام می گیرد قطعا در دل خود می گوید من که این قدر بیهوده و بی عرضه هستم ولی اینها این همه از من تمجید و تعریف می کنند و با این ترتیب قطعا خودشان هیچ چیز سرشان نمی شود.

منبع:

کتاب بدون شرح به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 135

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.