درباره: شیخ محمد صدوقی فرزند ابوطالب
متن سند:
درباره: شیخ محمد صدوقی فرزند ابوطالب
محترماً به استحضار میرساند:
منظور:
عرض وضعیت نامبرده بالا
سابقه:
برابر سوابق موجود، یاد شده فوق یکی از روحانیون سرشناس یزد میباشد که در شهرهای قم، کاشان و اصفهان نیز دارای طرفدارانی است و وی در سال ۲۵۲۱ با شرکت زنان در انتخابات مخالفت نموده و مردم را از دادن رای به بانوان منع کرده است. همچنین در سال ۲۵۳۰ با ایجاد مدارس به مناسبت دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران مخالفت کرده است و تأسیس مدارس مذکور را مخالف شرع اسلام قلمداد نموده است. مشارالیه به بهانههای مختلف از شرکت در آیینهای ملی و میهنی خودداری نموده است. نامبرده با تعدادی از آیات و روحانیون سرشناس در برخی از نقاط کشور در ارتباط و تماس بوده و پس از حوادث اخلالگرانه شهر یزد که منجر به کشته شدن دو نفر گردید در ارتباطی که با سید صادق روحانی داشته از روحانی خواسته که ترتیبی بدهد تا آیات و روحانیون به عنوان وی تلگراف تسلیت مخابره نمایند. روحانی مورد بحث در حوادث اخیر استان یزد نقش مؤثری در تحریک و تشویق مردم به اغتشاش در منطقه داشته و در سخنرانیهای مکرری که در مسجد حظیره یزد ایراد نموده مطالبی به شرح زیر عنوان کرده است:
۱- در مورد دستگیری یکی از نوههای خود (اصغر صدوقی فرزند علی) اظهار نموده او را بردند و لخت کردند حتی شلوارش را در آوردند و با باتوم زدند که حاضرین تحت تأثیر قرار گرفته و گریه میکنند.
۲- روز ۹/۲/۳۷ خطاب به حاضرین در مسجد اظهار داشته: با مال و جان خودتان در راه دین جهاد کنید.
۳-روز ۱۰/۲/۳۷ مشارالیه به منبر رفته و اظهار نموده: چند روز پیش یک نفر از طلاب شهرستان قم را که بی گناه بود پیس دستگیر و به شهربانی اعزام میدارد و در آنجا با شلاق به شدت طلبه مذکور را زده و سپس رئیس شهربانی با چکمه روی سر او ایستاده که یاد شده مدت سه روز لال بوده و سپس فوت میکند.
۴- روز ۱۸/۲/۳۷ اظهار داشته: روز سه شنبه ۱۹/۲/۳۷ مراسم چهلم کشته شدگان یزد را برگزار میکنیم و در مورد یکی از کشته شدگان آشوب روز ۱۰/۱/۳۷ گفته که یکی از کشته شدگان کسی بوده که بر اثر ضربه باتوم از پا درآمده و مأموران از اقوام وی خواستهاند در موقع تحویل جسد بگویند از پشت بام به زمین افتاده است و از مردم درخواست تعطیل عمومی روز ۱۹/۲/۳۷ را نموده است.
۵- روز ۹/۳/۳۷ ضمن انتقاد از سیاست فعلی مملکت اظهار نموده طلبهها را گرفته و کتک زدهاند و شدت جراحات به حدی بوده است که باید برای معالجه به تهران و یا خارج از کشور بروند.
۶- روز ۱۱/۳/۳۷ بعد از نماز مغرب و عشا اظهار داشته از شهربانی به من تلفن شده مطلبی را عنوان نکنم. چهار حالت دارد: یا میگیرند، یا زندانی، یا تبعید میکنند و یا میکشند. اگر بکشند قطره قطره خون من صدوقیها خواهد شد.
۷- روز ۲۱/۲/۳۷ اظهار داشته: به من اطلاع داده شده که چند ماشین سرباز به یزد آمده تا در فرصت مناسبی به مسجد بریزند و شما را بزنند و بکشند و دستگیرتان بکنند و به همین علت من میخواهم به شما اتمام حجت کنم یعنی هر کس طاقت کتک خوردن و در خاک و خون غلطیدن ندارد از فردا شب در مجلس ما شرکت نکند و اضافه نموده من از هیچ شکنجهای بیم ندارم بیایند مرا هم بگیرند و شکنجه بدهند اینها میخواهند ما تسلیم ظلم بشویم آیا شماها تسلیم میشوید (حاضرین جواب منفی میدهند) و سپس اظهار داشته: در مجلس سنا ما را لامذهب خطاب کردند راست میگویند ما لامذهب هستیم و آنها مذهب دارند کسی که در طول عمرش حتی یک رکعت نماز نخوانده و یک روز روزه نگرفته مذهب دارد؟ و سپس اشاره به حمله مأمورین به منزل آیتالله گلپایگانی نموده و این عمل را به یک جنایت تشبیه نموده و اظهار داشته در منزل ایشان (گلپایگانی) یک نفر روحانی را کشتند که هنوز عمامه و گلولههایی که به آن مرد شلیک شده در آنجا باقی است و باقی خواهد ماند تا هر کسی که به منزل آیتالله مشرف میشود ببیند که در این مکان محترم چه بیشرمیها کردند و سپس از تبعید مرتضی پسندیده برادر خمینی انتقاد نموده و سخنان خود را با ذکر این مطلب که ای آقایی که دستور تیراندازی میدهید تو خیال میکنی که همیشه پشت این میز نشستهای و میتوانی به مردم بی گناه ظلم کنی به پایان میرسد. مراتب جهت استحضار و هر گونه اوامر مقتضی در مورد روحانی مورد بحث به عرض میرسد.
مسئول امر چه طرحی برای خنثی کردن فعالیتهای او و بالاخره برگردانیدن او از جبهه مخالف دارد.
مقدم ۲/۴ محترم در صورت تصویب، خلاصهای از اظهارات و تحریکات وی به اطلاع آیات قم برسد که خود آنها به او توصیه نمایند از تحریک دست بردارد در غیر این صورت دولت ناگزیر خواهد بود فکری درباره وی بکند
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی صفحه 213