تاریخ سند: 24 اردیبهشت 1357
گزارش خبر موضوع : مذاکره هاشم آملی و سید صادق روحانی
متن سند:
شب 23 /2 /2537 با نامبرده تماس و میگوید تشکیلات خمینی بهم خورده و در
نظر است پرداخت شهریه طلاب را به شهاب (منظور شهاب الدین اشراقی) واگذار
نمایند ولی حاضر نیست قبول کند میترسد و بیان میدارد 5 الی 6 میلیون تومان
پول است و اینرا بدست چه کسی بدهند و با آقای خمینی هم تلفن کردند نمیدانم
ایشان چی گفته است و بعضی از طلبه ها امروز نقل میکردند که احرار (متعصبین
مذهبی) با شهاب همراه نیستند و او را قبول ندارند روحانی میگوید وضع او هم
مشخص نیست.
نظریه یکشنبه ـ با تبعید مرتضی پسندیده تشکیلات خمینی بهم ریخته و در مورد
پرداخت شهریه طلاب که توسط یاد شده پرداخت میشده در حال حاضر دگرگون
شده و مشخص نیست چه کسی عهده دار این کار شود.
غانم
نظریه دوشنبه : مفاد خبر و نظریه یکشنبه مورد تایید است.
پارسا
نظریه سه شنبه : صحت خبر مورد تائید بوده شهاب الدین اشراقی داماد خمینی از عهده این
امر برنیامده و حاضر نیست خود را آلوده سازد.
مراقبت و تحقیق در این باره ادامه دارد.
رهبر
محترما باستحضار میرساند : چنانچه رابطه مرتضی پسندیده با افراد و تحت کنترل و
محدودتر گردد این مشکلات وسیع تر خواهد شد.
2 /3 /37
به مشکلات او افزوده شود و هر کس دیگر مسئول پول خمینی شده باید تبعید شود (ثابتی)
2 /3
توضیحات سند:
* امروز (23 /2 /57) امام
خمینی در نجف سخنرانی
کردند.
و این چه بسا از
جذابیتهای تاریخ باشد که
محمدرضا پهلوی نیز در
تهران گفت و گویی
مطبوعاتی داشت.
مقایسه این
دو سخن نوعی رازگشایی
اجتماعی ـ سیاسی در پی
دارد.
امام بی آن که از
گفته های شاه باخبر باشد در
بین سخنان خود تقریبا به همه
ادعاهای بزرگ و کوچک و
وعده هایی که همگی را به
آینده ای مبهم حواله می کرد،
پاسخ گفته است.
سخنان امام
به مناسبت کشتاری بود که در
دو روز 19 و 20 اردی بهشت
در قم صورت گرفت و در پی
آن به خانه مراجع حمله شد و
عده ای زخمی و کشته شدند.
امام در بیانات خود به ادعای
شاه در مورد اقلیت بودن
معترضین پرداختند و گفتند :
«آن طوری که گفته شده است
بیش از سی شهر در ایران
تظاهر بر ضد این مرد کردند و
مرگ بر شاه گفتند.
این سی
شهر و این همه ایران، اینها به
منطق شاه از خارج کشور با
تذکره قاچاقی وارد ایران
شده اند و یک عده معدود
آشوبگرند اینها.
» آنگاه امام به
کتاب به سوی تمدن بزرگ شاه
اشاره کردند و گفتند که بعید
است این کتاب را خودش
نوشته باشد چرا که مفاد آن با
آنچه که در ایران می گذرد
تفاوت فاحش دارد.
«هر که
این کتاب را بخواند و از کره
مشتری هم آمده باشد و این
کتاب را بخواند خیال می کند
که این یک مطلبی است که
همان طرز فکر افلاطون است.
معلوم می شود که ایران یک
عالم دیگری است.
یک
عالم ماورای این عالم است.
اما وقتی که بیاید در ایران
وارد بشود و ببیند طرز
حکومت ایران چه جور است
و طرز حکومت شاه چه جور
است، آن وقت می فهمد
که همه اش لاف و گزاف
[است].
» امام به نقل برخی از
مطبوعات خارجی اشاره
کردند که نوشته بودند رهبری
اعتراضات ایران از ناحیه
آیت الله خمینی است و گفتند :
«یک کلمه هم گفته شده است
که اینها، شاه یا دستگاه شاه، از
فلان طلبه (که من باشم)
می بینند.
ولی من می گویم
تمامش زیر سر خود اوست.
تمام این سی و چند شهر که
قیام کردند با تحریک خود
ایشان قیام کردند.
دزد اگر
بخواهد بگوید که دست من را
حاکم بریده است، باید به او
گفت نه، خودت بریدی.
حاکم
اجرای قانون می کند.
تو
خودت دست خودت را
بریدی.
تو دزدی کردی.
کسی
که دزدی بکند دستش به هدر
می رود.
» امام در میان سخنان
خود از حوزه نجف به خاطر
سکوتش در قبال وقایع اخیر
به شدت انتقاد کردند و در
پایان همه را به وحدت
مبارزاتی دعوت کردند و
وعده پیروزی دادند.
«و شما
پیروزید ان شاء اللّه .
اما به
شرط این که عوامل مختلف
در کار نباشد.
به شرط این که
هواهای نفسانی، این برای
خودش بکشد و آن برای
خودش بکشد، این نباشد در
کار.
همه با هم برادریم.
» (ر.
ک: صحیفه نور / ج 1 / چاپ
دوم / ص 506 تا 515)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 05 صفحه 414