سپاهی دلیری بنام سپهبد بختیار
متن سند:
آسیا تاریخ: ۱۲/۱۰/۴۰
سپاهی دلیری بنام سپهبد بختیار
تلگراف تبریک تیمسار سپهبد بختیار سرباز رشید ایران به سفیر کبیر هندوستان در مورد اقدام شجاعانه ارتش هند برای آزادی گوا موجب گفتگوی بسیاری در محافل اجتماعی گردید این اقدام در جامعه مطبوعات و بین مردم حسن اثر فراوانی بخشید بحدی که این مسئله در مطبوعات به میان کشیده شد و یک مجله هفتگی و پرتیراژ و وزین و چند نشریه دیگر نوشتند «اگر روزی سپهبد بختیار نخست وزیر شود آزادی بحرین سرلوحه برنامه دولت ایشان خواهد بود»
بهمان نسبت که علاقه و احساسات بیشائبه و محبت آمیز مردم و مطبوعات با انتشار این تلگراف متوجه سپهبد بختیارگردید در پارهای از محافل یکنوع ناراحتی از اقدام ایشان پیدا شد بحدی که یکی از جراید یومیه صبح تهران مطلبی در اینباره نوشت و دیروز نیز همکاران گرامی روزنامههای جهان و فرمان بحث جالب و مستدلی درباره شخصیت برجسته شاهدوست و میهنپرست این سرباز رشید مطرح نمودند...
روزنامه آسیا به عنوان یک نشریه ملی و طرفدار ناسیونالیسم و علاقمند به بزرگداشت شاهنشاهی پرافتخار ایران به موقع خود از اقدام جالب و درخشان تیمسار بختیار که خواست همه میهن پرستان است ستایش نمود. بحث موافق و مخالف دیروز سه روزنامه صبح تهران بار دیگر ما را بر آن داشت که در باره شخصیت بختیار بدون تعصب و جانبداری از ایشان گفتگوئی با خوانندگان عزیز خود بنمائیم.
بختیار یک سرباز رشید و یک مرد خود ساخته است او سربازی است که در کوره مبارزات ملی ایران بارها آزمایش شاهدوستی لیاقت و فداکاری خود را داده است و پیوسته نیز از این آزمایشها سربلند و مفتخر بیرون آمده.
آنچه شخصیت بختیار را تشکیل میدهد نه ریا و نه گفتگو و هیاهوی بسیار است.
او مردی است به تمام معنی شاهدوست - متین - میهن پرست – درست اندیش و فداکار، او شخصیت خود را در سایه لیاقت ذاتی و عشق و علاقه بیپایانش به شاهنشاه خود و میهنش ساخته و پرداخته است، شخصیت او در سایه پیکارهای دلیرانهاش با استعمار و مبارزه بیامان و پیگیرش باتباهی و فساد و کمونیسم صیقل یافته است.
بختیار از آن روز که در آذربایجان رهبری پارتیزانها را علیه دارودسته پیشه وری۱ غلام یحیی بعهده داشت تا آن زمان که ریشه بزرگترین شبکههای حزب توده را از بن کند پیوسته یک هدف داشته و آن خدمت صادقانه به شاهنشاه و میهنش بوده است.
بختیاری که بخاطر نجات یک قسمت از خاک وطنش با عوامل استعمار سرخ دلیرانه پیکار کرده است و نشئه پیروزی ارتش ایران در طرد ایادی استعمار از آذربایجان عزیز او را که روحی سلحشور و میهن دوست دارد سرشار و سرمست ساخته است چگونه میتواند در برابر پیروزی ملت بزرگ هندوستان در بیرون راندن اشغالگران غاصب پرتغالی ساکت بماند؟ بختیار در طول زندگی درخشان سپاهیگری خود نشان داده است که طرفدار ناسیونالیسم و علاقمند به راندن استعمار است، مبارزه با استعمار و جانبداری از مبارزات ملی با خمیره این سپاهی دلیر عجین شده در طول مدتی که او در سمت معاون نخست وزیر و سرپرست سازمان امنیت و اطلاعات کشور انجام وظیفه میکرد علاوه بر خدمات درخشانش در ریشه کن ساختن نفوذ کمونیستها یک تز ملی و درخشان را نیز دنبال نمود و آن تز، نزدیک شدن به شیوخ جزایر خلیج فارس بود.
او بارها به شیخنشینها مسافرت کرد و در مسافرت شیوخ به ایران نیز مهماندار این مهمانان گرامی ایران بود. این مسئله کوچکی نیست افتخار نزدیک ساختن شیوخ بهم و پیریزی یک فدراسیون از شیوخ جزایر خلیج برای همکاری نزدیک با ایران همیشه برای تیمسار سپهبد تیمور بختیار باقی خواهد ماند. بختیار یک سپهبد ساده نیست او سربازی است که آرزوهای ملی مردم را درک میکند به شاهنشاه و میهنش علاقمندست و این علاقهاش تا سرحد عشق ورزیدن میباشد.
برای ما ملتی که خود بارها زخم تجاوز استعمارگران را چشیده و هنوز یک قسمت زرخیز از خاک وطنش در زیر سلطه یک عامل غاصب و جابر استعمار است چگونه میسر و مقدورست که مبارزه ملت هند را علیه استعمار نستاید اگر ما امروز اقدام مردم هند را در طرد استعمار پرتغال تائید نکنیم شاید فردا این حق را برای خود ما نیز نشناسند که بحرین را به وطن باز گردانیم.
اگر مردم سپهبد بختیار را تائید میکنند تنها بخاطر مبارزاتش در چهار چوب سیاست ملی و برای آنست که حرف بختیار و اقدام بختیار منطبق با خواست ملی مردم است. بهمین علت مردم خدمتگزار خود را تائید میکنند و در هر شرائطی نیز حاضرند از او صمیمانه جانبداری کنند.
جهت استحضار – ۱۲/۱۰/۴۰
بخش ۳۴۲ – ۱۴/۱۰/۴۰
در پرونده، سپهبد بختیار بایگانی شود – ۱۶/۱۰/۴۰
توضیحات سند:
۱- جریان پیشه وری: طبق قراری که بین سران سه قدرت (انگلیس، شوروی، آمریکا )گذارده شد، نیروهای متفقین باید ۶ ماه پس از پایان جنگ ایران را ترک میکردند، انگلیسیها و آمریکائیهاییها در زمستان ۱۳۲۴ ایران را تخلیه کردند و نیروهای شوروی با تأخیر در اوایل سال ۱۳۲۵ ایران را ترک کردند، ولی در آذربایجان حکومت خودمختار پیشه وری را با بیش از یک میلیون قبضه سلاحهای نوبه جا گذاشتند. پیشه وری در زمان اشغال آذربایجان «فرقه دمکرات» را تشکیل داده و دولت خودمختار و مجلس و ارتش درست کرده بود. رئیس نیروهای مسلح «فرقه» غلام یحیی دانشیان بود. در این زمان نخست وزیر قوام السلطنه بود. قوام السلطنه، با مسئله «فرقه» بسیار مسالمت آمیز برخورد میکرد و میگفت خودمختاری چیز مهمی نیست و ما میتوانیم یک استاندار به آذربایجان بفرستیم و قدرت مرکزی را در آنجا نشان بدهیم. شاه بر سر این موضوع با قوام السلطنه اختلاف پیدا کرده و در نهایت با طرح آمریکاییها قرار شد که محمدرضا با ارتش به آذربایجان حمله کند. یکی به فرماندهی سرتیپهاشمی از محور میانه - تبریز و دیگری به فرماندهی سرتیپ ضرابی از محور میانه - مراغه - تبریز، نیروهای ارتش بدون هیچگونه مقاومت چشمگیری از سوی نیروهای فرقه شهر را به تصرف خود در آورد. مخالفان را اعدام کردند. از سال بعد محمدرضا دستور داد که روز ۲۱ آذر به عنوان «روز نجات آذربایجان» جشن گرفته شود و ارتش رژه برود. در حالی که در این ماجرا، ارتش و محمدرضا نقش اساسی نداشتند. خروج نیروهای شوروی و عدم مقاومت فرقه در واقع تلاش آمریکا بود و ارتش بدون هیچ مقاومتی وارد تبریز شد. ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
منبع:
کتاب
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد اول، اولین رئیس ساواک صفحه 48