صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه عده ای از روحانیون

تاریخ سند: 18 آذر 1349


موضوع : جلسه عده ای از روحانیون


متن سند:

از : 20 ه 3 به : 312 شماره : 65664 /20 ه 3 از ساعت 0700 الی 0900 روز پنجشنبه 12 /9 /49 جلسه ای با شرکت سید علی غیوری، شیخ حسین کاشانی، شیخ فضل اللّه مهدیزاده محلاتی، شیخ محمدرضا مهدوی کنی، و احمد توکلی کرمانی در منزل محلاتی تشکیل گردید.
سید علی غیوری اظهار داشت به چه علت آقای محلاتی همه ساله به مکه می رود1 و حال آنکه در منبر هم همه چیز می گوید اما ما را از رفتن به مکه منع می کنند پارتی ایشان کیست که اینقدر قوی می باشد.
محلاتی جواب داد برای اینکه دستگاه هر موقع مرا احضار کرده بدون تأخیر رفته و راست گفته ام اما شما اعتنا نکرده اید مثلاً دو سال پیش که رفته بودم مکه آقای تهامی معاون سازمان امنیت تهران به من پیشنهاد کرد که روز عید در منی سخنرانی کنم و وعده 20 هزار تومان پول هم داد ولی من صریحا گفتم با این عمل مخالفم و نخواهم آمد اگر چه یک میلیون تومان بدهید زیرا برای دنیا و هم برای آخرت من ضرر دارد و دیگر کسی مرا دعوت نخواهد نمود.
اما موقعی که به عبدالرضا حجازی گفته بودند ایشان قبول کرده ولی موقع سخنرانی پیغام داده بود که من اسهال شده ام و نمی توانم بیایم.
بعد که دکتر او را معاینه کرده بود معلوم شد که دروغ گفته است و از او خیلی ناراحت شده اند ولی درباره من آقای تهامی گزارش خوبی داده و نوشته است که محلاتی دروغ نمی گوید.
2 نظریه شنبه : نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : اقدام مستقیم در این مورد موقعیت منبع را به خطر خواهد انداخت.
آسای نظریه چهارشنبه : نظریه یکشنبه مورد تائید است.

توضیحات سند:

1ـ با نگاهی به زندگانی شهید محلاتی متوجه این نکته می شویم که ایشان تلاش زیادی جهت رفتن به حج انجام می داده است.
حتی بعضا با نوشتن نامه به مقامات ساواک و دادن تعهد مبنی برعدم دخالت در امور سیاسی نظر مقامات مسئول را جلب نموده است.
سفرهای مکرر ایشان به حج بعضی از دوستان و همرزمان را نیز با سئوال مواجه کرده بود.
شهید محلاتی در خاطرات خود به طرح این موضوع پرداخته و همه ابهامات را برطرف نموده است.
گواینکه دقت در اسناد ساواک نیز براظهارات شهید محلاتی صحه می گذارد.
ایشان چنین می گوید: «من خیلی علاقه داشتم که هر سال به مکه بروم.
یک جهتش این بود که من در طول سال یک مقدار پول تهیه می کردم، مرحوم شهید مطهری در جریان بود، وقتی به مکه می رفتیم، آنجا شبها لباسهایمان را عوض می کردیم، لباس عربی می پوشیدیم و به سراغ فلسطینیها می رفتیم، پولهایی که تهیه کرده بودیم چه در مکه چه در ایران به آنها می دادیم و گزارشات ایران را هم به آنها می دادیم و یک نوع مبادله اطلاعاتی بین ما و فلسطینیها بود.
یک نوع کمک مالی هم از ناحیه ما به آنها می شد علنی که نمی شد کمک کرد.
حتی یک سال مرحوم مطهری و آقای طالقانی حسابی باز و اعلام کردند، که برای فلسطین کمک جمع آوری کنند، پولی هم جمع آوری شد ولی از سازمان امنیت تلفن شد که حساب را ببندید و هر چه پول جمع شده بیاورید به ما بدهید.
مرحوم مطهری خیلی ناراحت شده بود، از دانشکده به من تلفن کرد.
وقتی رفتم آنجا گفت : چه بکنیم، من فکری به ذهنم آمد، گفتم که پولها را به آنها ندهید، بروید از آقای شریعتمداری یک قبضی بگیرید و بعد هم به سازمان امنیت بگوئید این پولها را که شما گفتید نفرستید ما نفرستادیم.
برای اینکه مصرف فقرا شود دادیم به آقای شریعتمداری، که ایشان خودشان به فقرای محل کمک کند.
به ایشان گفتم ولی پول را به شریعتمداری ندهید، قبضش را بگیرید، شریعتمداری هم خوب نمی توانست ندهد.
بالاخره قبضها را گرفتند دادند به ساواک و پولهایش را ما گرفتیم بردیم مکه به فلسطینیها دادیم.
ر.ک : خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 78 2ـ رجوع کنید به پاورقی صفحه 371 از همین کتاب

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 56

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.