اوراق بازجویی و تعهدنامه شهید دکتر باهنر که به دنبال بازرسی از منزل و دستگیری ایشان صورت گرفته است
متن سند:
اوراق بازجویی و تعهدنامه شهید دکتر باهنر که به دنبال بازرسی از منزل و دستگیری ایشان صورت گرفته است
بازجویی از آقای دکتر محمدجواد باهنر:
س، هویت کاملتان را بنویسید.
ج، محمدجواد باهنر فرزند علیاصغر شماره شناسنامه 938 کرمان متأهل (زن و دو فرزند) مسلمان و شیعه اثنی عشر تبعه دولت ش اهنشاهی ایران میزان تحصیلات فارغ التحصیل دوره دکترى الهیات شغل کارشناس برنامه ریزی درسی ساکن خیابان شهرآرا، 16 متری محمدی پلاک 49 شماره تلفن 971163
س، آیا تا کنون دستگیر و یا احضار شدهاید؟ چند بار و به چه علت؟
ج، در حدود ﻫشت سال قبل دستگیر شدم پس از منبر رفتن، به اتهام آنکه در منبر مطالب تحریکآمیز گفتهام. چند مرتبه از ساواک به منظور توضیح درباره بعضی سخنرانیها که بلافاصله مرخص شدم.
س، عضویت خویش را در گروهها و احزاب و هیئتهای مذهبی شرح دهید.
ج، در هیچ گروه و حزب مذهبی عضویت نداشتهام و تمام فعالیتهای مذهبی من در حدود تبلیغ احکام دینی و بیان مسائل و مواعظ مذهبی بوده است.
س، اقوام و بستگان درجه یک خود را ضمن تعیین آدرس محل سکونتشان معرفی نمایید؟
ج، پدر و مادرم در کرمان محله شهر انتهای کوچه جنب تکیه محله شهر ساکن هستند. چهار خواهر که ازدواج کردهاند در کرمان در منزل شوهرانشان سکونت دارند. یک برادرم در کرمان در منزل پدری ساکن است. برادر دیگرم در تهران منزل خود یا.... زندگی میکند.
س، اقداماتی که پس از آزادی از زندان نمودهاید به طور مشروح بیان کنید ارتباط خویش را با توراندخت بازرگان و فعالیتهای مشترکتان را افراطی و .... دقیقا بنویسید؟
ج، پس از آزادی از زندان اقدامات من ادامه تحصیل دانشگاهی در رشته دکتری بوده و تدریس در مدارس و رفته رفته که به استخدام فرهنگ در آمدم و در کار برنامههای درسی و کتابهای درسی عمده اشتغالم دور میزد، و از آنجا که علاقه داشتیم واحدهای تربیتی فرهنگی باشد در کار تأسیس مؤسسه رفاه همکاری داشتم این مدرسه چون دخترانه بود از مدارس آشنا از جمله از فخریه و امامیه و دوشیزگان و غیره تحقیق کردیم تا معلم خوبی اگر سراغ دارند معرفی کنند و نیز از ناحیه مربوط فرهنگی تقاضا کردیم تا مدیری که مناسب با مدرسه اسلامی دخترانه باشد معرفی کنند سرانجام توراندخت بازرگان را بخش فرهنگی مربوط به سمت سرپرست دبیرستان رفاه معرفی کرد. خود او بعضی معلمان را برای این مدرسه انتخاب کرد و ما هم از هر طرف در جستجو بودیم تا معلم کلاسدار و واردی را پیدا کنیم و جلب همکاری کنیم، چندی بازرگان در آنجا سرپرست بود و بعد که مؤسسه فرهنگی رفاه از بخش سؤال کرد که آیا میتواند او مدیر باشد پس از چند ماه جواب منفی آمد و به عنوان مدیر به دبیرستان دیگری منتقل شد که از او هیچ اطلاعی ندارم. در مورد روحانیون با بعضی از آنها به خاطر سابقه آشنایی با همدرسی در حوزه قم گاهی آمد و شد داشتیم. و احیاناً در برخی مجالس دوستانه چند نفری از آنها شرکت میکردیم اما هیچگاه فعالیت مشترک نداشتیم جز بحثهای متفرق که درباره مسائل مذهبی میشد و یا برگزاری مجالس سوگواری و مطالبی که روضه خوانها بالای منبر میگویند اما رفت و آمد گاهگاهی بود مخصوصاً آنکه من کار اداری داشتم و نمیتوانستم صبحهای پنجشنبه مرتب شرکت کنم و اگر گاهی میرفتم با صرف صبحانه و مقداری گفتگوهای روز مره برگزار میشد و این دور هم نشستنها در بین ائمه جماعت و منبریها در هفته زیاد است. اما چون من اصولاً از جمع روحانیون منزوی هستم و گرفتار کارهای فرهنگی و تعلیم و تربیت، تماس من به صورت متفرق و تنها به عنوان دید و بازدید است که همین مطلب هم در سالهای اخیر به کلی تمام شده است.
و دلیل آن عدم مراجعه افراد به منزل اینجانب و کم بودن تماسهای تلفنی و میهمانهاست و تمام کوشش من آن بوده است که خود را از جامعه کنار بکشم از آن رو که در این برخوردها احیاناً مسائلی پیش میآید که ما از آن خبر نداریم و ممکن است مسئولیت ایجاد کند و در هر حال بررسی مجموع اشتغالات چند سال اخیر من بخوبی نشان میدهد که کوشش من در جهت تعلیم و تربیت است و حتی از آن موقعیکه به ما تذکر داده شد منبر نرویم یک دفعه هم تقاضای رفع ممنوعیت نکردم چون میل داشتم از منبر هم برکنار باشم تا سوء تفاهمی ایجاد نشود و حتی با حوزه علمیه قم و مراجع و علما رفت و آمد معمولی هم بسیار کم بود. البته از آنجا که سابقه منبر داشتم و نیز در کارهای فرهنگی مختصر آشنایی داشتم ممکن است افراد زیادی مرا بشناسند و نام مرا بدانند و احیاناً برای یک سؤال مذهبی یا مشکل فرهنگی به اینجاب مراجعه کنند و من هم طبق وظیفه مذهبی و فرهنگی خود اگر میتوانستم راهنماییهایی میکردم. با ملاحظه آنکه ملاقاتهای من از همین حدود تجاوز نکند. و من نمیدانم آیا برای شخصی در موقعیت من از این بیشتر امکان گوشه گیری و قطع روابط عادی با جامعه وجود دارد.
س، مطالب بالا را چگونه گواهی مینمایید.
ج، شخصاً نوشته و با امضاء گواهی میدهم.
اینجانب متعهد میشوم در هیچ امری که بر خلاف مصالح عالیه مملکت باشد به هیچ وجه اقدام و شرکتی ننمایم و همواره کوشش میکنم رفتار و خدمات من با امنیت کشور و نظم عمومی منافات نداشته باشد بلکه از هیچ کوششی در راه خدمت به مملکت و حفظ نظم عمومی و پیشبرد اخلاق و تربیت نوباوگان کشور کوتاهی ننمایم. و به تعلیم و تربیت و فرهنگ کشور و پیشگیری از فساد جوانان و اظلال و طغیان خیانتبار آنان سعی بلیغ مبذول دارم البته در این راه از خدای بزرگ کمک میجویم و جز وظیفه وجدانی خود را انجام نخواهم داد و در هر مسئله ایکه برخلاف امینت کشور باشد در حدود مقدورات خودم از آن پیشگیری خواهم نمود. و این پیشگیری من از هر راهی که از دست من ساخته باشد و شرافت و درجهای من به من مدد نماید انجام خواهد شد.
منبع:
کتاب
شهید حجۀالاسلام دکتر محمدجواد باهنر صفحه 623