تاریخ سند: 14 اردیبهشت 1343
موضوع: اظهارات پاکدامن
متن سند:
شماره: 278 /322 اداره دوم عملیات
نامبرده بالا که حالیه جزو اطرافیان اسداله رشیدیان است و سابقا دارای
فعالیت های چپی بوده ضمن صحبت خصوصی به یکی از دوستان خود اظهار
داشته چند ماه پیش دکتر جودت1 و رادمنش2 دو تن از سران فراری حزب توده
مخفیانه به ایران آمده و پس از یک هفته توقف مجددا از ایران خارج شده اند و
پس از خروج آنها وی
موضوع را به رشیدیان
اطلاع داده و نامبرده نیز
جریان را به سازمان امنیت
گزارش نموده و افتخار کرده
که توانسته از ورود و خروج
نامبردگان اطلاع پیدا کند و
برای همین اطلاع ناقص
رشیدیان یک موقعیت
خوبی در سازمانهای
انتظامی به دست آورده
است.
پاکدامن افزود که چندی
قبل هم من یک افسر ارتش
را با رشیدیان آشنا کردم و
این افسر در زمان قیام فرقه
دموکرات آذربایجان جزو فرقه مزبور در آمده بود و دوشادوش پیشه وری3 تا
قافلانکوه به طرف تهران پیش رفته ولیکن پس از آنکه از پیشرفت حزب و فرقه
دموکرات مأیوس شده همسر و فرزندانش را به شوروی فرستاده و پس از مدتی
خودش به عراق فرار کرده و مدت 2 سال در آنجا زندانی بوده و بعد دولت عراق
با گرفتن تعهد از دولت ایران که افسر مزبور را بازداشت و شکنجه نکنند او را به
ایران تحویل داد.
ولیکن دولت ایران برخلاف تعهد خود نامبرده را بازداشت و مدت 12 سال
زندانی کرده و حالیه که آزاد شده و دارای همان مرام و افکار سابق بوده و منتظر
فرصت مناسب می باشد.
نظریه: خواهشمند است هرگونه اقدام درباره مفاد اطلاعیه فوق با نظر بخش
322 انجام شود.
عینا جهت اقدام به اداره 322 /2 ارسال می گردد.
شماره 14 /2
به بخش 311 اطلاع داده شود.
رشیدی 14 /2
ریاست اداره یکم کل سوم
توضیحات سند:
1ـ حسین جودت به سال
1287ش در تبریز متولد شد و
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را
در همین شهر به پایان رسانید.
او در سال 1311 در رشته
فیزیک و شیمی از دانشسرای
عالی تهران فارغ التحصیل شد و
در همان سال از طرف دولت
برای ادامه تحصیل به فرانسه
اعزام شد و در سال 1312 به
دریافت دیپلم لیسانس دولتی در
رشته فیزیک و در سال 1316
به دریافت دیپلم دکترای دولتی
در علوم فیزیک از دانشگاه
سوربن پاریس نائل گردید.
جودت در تابستان 1316 به
ایران مراجعت کرده و تا بهمن
ماه 1327 با سمت استاد فیزیک
در دانشکده فنی دانشگاه تهران
به تدریس پرداخت.
وی از سال
1324 تا بهمن 1327 به عنوان
نماینده شورای استادان
دانشکده فنی در شورای
دانشگاه تهران عضویت داشت.
جودت در اردیبهشت 1322 به
عضویت حزب توده درآمد و در
کنگره اول به عضویت کمیسیون
تفتیش کل و در کنگره دوم به
عضویت کمیته مرکزی و هیأت
اجراییه (هیأت سیاسی) کمیته
مرکزی حزب انتخاب شد.
او از سال 1323 به فعالیت های
سندیکایی پرداخت و در
شورای متحده مرکزی
اتحادیه های کارگران و
زحمتکشان ایران با سمت دبیر
شورای مرکزی فعالیت داشته
است.
جودت در 16 بهمن 1327
بازداشت و در دادگاه نظامی
محاکمه و زندانی شد.
وی در
زمستان 1328 به زندان کاشان
تبعید گشت و در شهریور 1329
دوباره به زندان قصر منتقل گردید
و در آذرماه همان سال
به همراه 9 تن از اعضای حزب
توده و با کمک سازمان نظامی
حزب از زندان گریخت و تا
بهمن 1334 در تهران مخفی بود
و توسط دادگاه نظامی غیابا به
اعدام محکوم شد.
جودت در
بهمن 1334 از ایران به شوروی
گریخت و تا فروردین ماه
1358 در مهاجرت بود.
او در
زمان مهاجرت مسئولیت
کمیسیون مهاجرین حزب را
عهده دار بوده و از آن تاریخ
همواره در مسئولیت های مهم
حزب قرار داشت و مدتی نیز
مسؤول سازمان افسری بود.
وی پس از پیروزی انقلاب
اسلامی به ایران بازگشت و به
عضویت کمیته مرکزی و
عضویت هیأت سیاسی و عضو
شعبه مرکزی کارگری درآمد.
جودت کاندید حزب توده از
آذربایجان جهت نمایندگی
مجلس و بررسی نهایی
پیش نویس قانون اساسی بود و
در سال 61 به همراه سایر
اعضای حزب توده دستگیر
گردید.
وی در سال 1367 فوت
نمود.
برگرفته از نشریه دنیا، سیاست و
سازمان حزب توده ـ خاطرات
پرویز اکتشافی.
2ـ رضا رادمنش در سال
1283ش در یک خانواده ملاک
در لاهیجان بدنیا آمد.
در
مدرسه دارالفنون به وسیله ایرج
اسکندری که آن هنگام
دانشجوی حقوق بود، به تحصیل
پرداخت و در نوجوانی به همراه
گروه خالو باقرخان در نهضت
جنگل شرکت داشت.
پس از
اتمام تحصیلات متوسطه در
زمره دانشجویان اعزامی به
فرانسه رفت و با افکار سیاسی
آشنا شد.
در فرانسه
تحصیلات خود را با مدرک دکترا
در رشته فیزیک به پایان رسانید.
پس از مراجعت به ایران در سال
1316 به همراه «گروه رشتی ها»
دستگیر و با گروه 53 نفر محاکمه
و به 5 سال زندان محکوم و در
سال 1320 مورد عفو قرار گرفته
و آزاد شد.
از ابتدای تأسیس حزب توده،
عضو کمیته مرکزی حزب توده بود
و در کنگره دوم حزب در سال
1327 به عنوان دبیر اول حزب
انتخاب گردید.
در پی دستگیری
عده ای از اعضاء کمیته مرکزی در
سال 1327 برای مدتی مخفی و
سپس از کشور خارج و به
شوروی عزیمت نمود و در سال
1336 به اتفاق سایر اعضاء
کمیته مرکزی و کادر حزبی از
شوروی به آلمان اعزام و در
لایپزیک ساکن گردید.
رادمنش از سران و مؤسسین
حزب توده، نماینده حزب توده از
لاهیجان در دوره چهاردهم
مجلس شورای ملی و از تشکیل
دهندگان فراکسیون توده در
مجلس و اولین دبیر اول حزب
توده از 1327 منتخب کنگره دوم
که تا پلنوم چهاردهم حزب 1349
رهبری حزب را به عهده داشت.
وی تا سال 1349 همچنان به
عنوان دبیرکل حزب ابقاء گردید.
حزب توده در دوران دبیرکلی
رادمنش دچار فراز و نشیب های
متعددی بالاخص در دهه چهل
گردید و ساواک با نفوذ در حزب
ضربات مهلکی بر حزب وارد
آورد.
و همین مسائل بالاخره
موجب عزل رادمنش از دبیراولی
حزب گردید.
رادمنش پس از
عزل از دبیر اولی کماکان به
عنوان عضو کمیته مرکزی در
حزب باقی ماند، در سال 1358
برای مدت کوتاهی به کشور
مراجعت نمود و با اعضاء حزب
ملاقات و مذاکره کرد و بالاخره
در بهمن 1362 در سن 78
سالگی در آلمان شرقی
درگذشت.
احسان طبری در
خاطرات خود پیرامون رادمنش
می نویسد : رادمنش مدت 20
سال در خارج، دبیر اول و صدر
سازمان حزب در خارج بود.
چون وی فردی لافزن، متفرعن
بود، و از این جهت به دوست
دوران جوانی خود، منوچهر اقبال
شباهت داشت.
در دوران
همکاری با عباس شهریاری نیز،
رادمنش تنگ نظری و عجب و
خودفریبی خویش را به منصه
ظهور آورد.
عباس شهریاری با
بازی مخالفت با کیانوری، توجه
و محبت رادمنش را به خود جلب
کرد.
بنا به دستور ساواک، عباس
شهریاری رادمنش را مورد
تملق های ظریفانه ای قرار می داد
و معمولاً از ...
.
دو دکتر، در داخل
نهضت صحبت می کرد.
یکی دکتر
ارانی ـ و دیگری دکتر رادمنش ـ
این «تعارف» مهمی برای
رادمنش بود.
عنکبوت سرخ / تهران / 1378.
کژراهه / تهران / 1366.
(اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی ـ خاطرات اردشیر
آوانسیان، مؤسسه فرهنگی و
انتشاراتی نگره، ص 120 ـ
خاطرات نورالدین کیانوری،
مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی
دیدگاه، ص 369 ـ 5063)
3ـ سیدجعفر پیشه وری در سال
1272 ش (1893 م) در روستای
زاویه خلخال به دنیا آمد.
در سال
1905 م به همراه پدر و مادر به
باکو رفت و در آن جا به تحصیل و
کار پرداخت.
در حوالی انقلاب
روسیه (1917 م) به کمونیسم
جلب شد.
وی در سال 1918 در
سن 25 سالگی، عضو کمیته
مرکزی حزب عدالت و عضو
بوروی خارجی 5 نفره آن گردید.
در سال های 1919 ـ 1920
سردبیری روزنامه حرّیت را به
عهده داشت.
در اردیبهشت
1299 (مه 1920) ارتش سرخ
در جریان جنگ با روسهای سفید
وارد خاک ایران شد و به همراه
آن تعدادی از رهبران حزب
عدالت، از جمله پیشه وری، وارد
گیلان شدند.
و در 30 خرداد
1299 (22 ژوئن)1920 در
بندر انزلی اولین کنگره حزب
کمونیست ایران را به پا داشتند.
در این کنگره، پیشه وری عضو
کمیته مرکزی و یکی از چهار
رهبر اصلی حزب شد و در کنار
«حیدر عمواوغلی
(تاریوردیف)، سلطان زاده
(آواتیس میکائیلیان) و کامران»
به انتشار روزنامه کامونیست
ارگان حزب، در رشت پرداخت.
او در مرداد 1299 (ژوئیه
1920) در دولت «کودتای
سرخ» احسان اللّه خان دوستدار،
سمت کمیساریای کشور را به
عهده گرفت.
در پی شکست
نهضت جنگل مدتی به باکو رفت
و مدیریت روزنامه اکینجی را به
دست داشت و سپس به عنوان
دبیر مسؤول تشکیلات تهران، به
ایران آمد.
در این دوران، او
سرمقاله های روزنامه حقیقت ـ به
مدیریت «سیدمحمد دهگان» را
می نوشت.
پیشه وری در سال
1304 رابط حزب کمونیست
ایران و کمینترن بود.
در سال
1306 در کنگره دوم حزب
کمونیست ایران ـ معروف به
کنگره ارومیه که در شهر رستوف
در نزدیکی مسکو برگزار شد،
مجددا دبیر کمیته مرکزی و
مسؤول تشکیلاتی حزب در
تهران شد.
و در 6 دی ماه 1306
توسط شهربانی دستگیر شد.
او
در تمام دوران زندان حتی منکر
عضویت در حزب کمونیست بود،
تا بالاخره در اسفند 1318 در
دادگاه جنایی به جرم عضویت و
تبلیغ فرقه اشتراکی، طبق قانون
1310، به 10 سال زندان محکوم
گردید.
در دوران زندان میان
پیشه وری و سایر زندانیان
کمونیست، به ویژه اردشیر
آوانسیان، اختلاف شدیدی وجود
داشت که یکی از علل آن شاید
اصرار پیشه وری در کتمان سمت
حزبی و سوابق خود بوده است.
پس از آزادی در سال 1319 به
کاشان تبعید شد.
و سپس در
مهرماه 1320 در جلسه مؤسسان
حزب توده شرکت کرد و جزء
رهبران اولیه حزب انتخاب شد و
به همراه ایرج اسکندری اولین
مرامنامه حزب را نوشت ولی به
علت اختلاف با اردشیر آوانسیان
به زودی کناره گرفت.
در خرداد
سال 1322 انتشار روزنامه آژیر
را در تهران آغاز کرد.
وی در
انتخابات مجلس چهاردهم از
حوزه تبریز انتخاب گشت ولی در
23 تیر سال 1323 اعتبارنامه او
رد شد.
در کنگره اول حزب توده
(10 مرداد 1323) به عنوان
نماینده سازمان حزبی آذربایجان
حضور یافت ولی در این جا نیز
اعتبارنامه او رد شد.
در مرداد
1324 روزنامه آژیر توقیف شد
و پیشه وری به آذربایجان رفت و
در شهریور 1324 فرقه دمکرات
آذربایجان را بنیان گذارد و در
21 آذر 1324 حکومت
خودمختار فرقه را ایجاد کرد.
پیشه وری در پی شکست فرقه
در 21 آذر 1325 به باکو رفت و
سرانجام در 20 تیر ماه 1326 در
یک سانحه اتومبیل به قتل رسید.
قتل پیشه وری را به میرجعفر
باقروف ـ دیکتاتور آذربایجان
شوروی ـ نسبت می دهند و عامل
آن را غلام یحیی دانشیان
می دانند و در سال های اخیر این
مطلب در جمهوری آذربایجان
شیوع کامل یافته است.
با آغاز
گلاسنوست گورباچف، این مطلب
را اولین بار «علی توده» در یکی
از مطبوعات شوروی (ادبیات و
اینجه صنعت) ارگان اتحادیه
نویسندگان آذربایجان شوروی
اعلام داشت.
علت این امر
اختلاف پیشه وری با باقروف و
میرزا ابراهیموف وزیر فرهنگ
آذربایجان شوروی ذکر می شود.
به گفته یک شاهد عینی
(نصرت اللّه جهانشاهلو)
پیشه وری علت شکست فرقه را
افراط در جدایی از احزاب
سیاسی ایران می دانسته است و
باقروف، به عکس، علت را در
این می دانسته که «به یک باره از
دولت و مردم ایران نبریدید و به
ما نپیوستید».
اسناد ساواک نیز
مرگ پیشه وری را به علت
پشیمانی وی از همکاری با
شوروی و تلاش او برای تشکیل
دوباره و بازگرداندن ایرانیان
مقیم شوروی به ایران و نیز تألیف
کتابی با عنوان «چگونه اشتباه
کردم» دانسته اند، اما برخی از
اعضای قدیمی حزب توده مرگ
او را کاملاً تصادفی و بدون
برنامه ریزی پیشین از سوی
مقامات شوروی می دانند.
به هر
روی داستان زندگی و مرگ
پیشه وری بدون دسترسی به
اسناد دولتی شوروی سابق مانند
دفتری بی آغاز و انجام در
هاله ای از ابهام باقی خواهد ماند.
همسر پیشه وری معصومه
رحمانی نام داشت و از او یک
پسر، به نام داریوش، به جای
مانده است.
(تقی شاهین،
پیدایش حزب کمونیست ایران،
ترجمه ر.
رادنیا، تهران : گونش،
1360 ؛ ابراهیم فخرایی، سردار
جنگل، تهران : جاویدان 1366 ؛
علی زیبایی، کمونیزم در ایران،
تهران : 1343 ؛ کاوه بیات [به
کوشش]، فعالیت های کمونیستی
در دوره رضاشاه، تهران:
سازمان اسناد ملّی ایران، 1370؛
ایرج اسکندری، خاطرات
سیاسی، تهران: علمی، 1368؛
نصرت اللّه جهانشاهلوی افشار،
سرگذشت ما و بیگانگان، لندن:
مرد امروز، 1367، ج 2 ؛ راه
ارانی، شماره 4، شهریور
1367) ـ دکتر حسن نظری،
گماشتگیهای بدفرجام، تهران،
...
، 1376
برگرفته از خاطرات کیانوری، ص
116 ـ 117 تهران، اطلاعات
71.
دکتر حسن نظری،
گماشتگی های بدفرجام، تهران،
رسا، 1376.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 136