صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

خلاصه گزارش مامورین شهربانى و ساواک از بیانات آقاى ناصرزاده

خلاصه گزارش مامورین شهربانى و ساواک از بیانات آقاى ناصرزاده


متن سند:

خلاصه گزارش مامورین شهربانى و
ساواک از بیانات آقاى ناصرزاده

1ـ مورخه 6 /3 /42 مامور شهربانى گزارش میدهد ساعت 1 /2 11 آقاى ناصر زاده در تیمچه دوم حاجى شیخ اظهار داشت بعضى‌ها میگویند که آمدیم بدنیا آسوده زندگى کنیم ولى ملاها نمیگذارند. آقایان ما بشما چکار داریم موشک اختراع کردید ما مانع شدیم یا اینکه کارخانه ذوب آهن آوردید شماها فقط اماکن فساد را درست کرده‌اید.»
2ـ مورخه 6 /3 /42 مأمور این ساواک گزارش میدهد آقاى ناصر زاده وقتى که بالاى منبر میرود بهیجان آمده و نمیتواند خود را کنترل کند. چنانچه از زیاده رویهاى ناصر زاده جلوگیرى نشود سایرین نیز از او تبعیت خواهند نمود.
3ـ مورخه 9 /3 /42 مامور شهربانى گزارش میدهد آقاى ناصر زاده در مسجد حاجى میرزا یوسف آقا اظهار میداشت مردم خداوند انسان را بى بند و بار خلق نکرده، انسان باید آزاد باشد در روزنامه کیهان میخواندم که در تهران کارخانه ویسکى سازى افتتاح گردید دولت آزادى را باو ندهید. آزادى را بزنان میدهند آزادى زنان حد دارد شما مسلمان هستید نه ملت روسیه که در آنجا حجاب و حیا وجود ندارد. در خاتمه اظهار مى‌دارد مامورین بروید حرفهاى مرا بنویسید از بزرگان شما کوچکترین ترسى ندارم.
4ـ مورخه 9 /3 /42 مامورین ساواک گزارش مینمایند آقاى ناصر زاده ساعت 8 بعد از ظهر در مسجد
شعبان اظهار میداشت چرا دولت بعضى ادارات نمى‌گذارندکه ما چند نفر وعاظ نماینده آیت اله هستیم حقایق را بگوش مردم ایران برسانیم من میگویم باید حرفهاییکه چهار نفر مجتهدین نگفته‌اند و میگویند (آیت اله خمینى ـ شریعتمدارى ـ حکیم ـ خوئى) باید عملى و اجراء گردد. چرا اعلامیه‌هائیکه از طرف مجتهدین منتشر و در اختیار مردم گذاشته میشود دولت و مامورین از نشر و استفاده آن جلوگیرى بعمل میآورند. تمام استانداران و رؤساى ادارات ما و کسانیکه درجه اول قرار دارند همگى نسبت بشاه مملکت خیانت میکنند و کسى نیست که درد دل این ملت مظلوم و بیچاره را بگوش شاه برساند. من میگویم یا باید این ملت بیست میلیون نفرى ایران کشته شوند یا اینکه باید اوامر مجتهدین عملى گردد. زن چه حق دارد که بمجلس برود آنهم زن هر جایى. هر روز لخت و عور با وضع زننده‌اى در انظار عمومى ظاهر میشوند من از هیچ کس و هیچ مقامى ترس و واهمه‌اى ندارم من تا جان در بدن دارم حقیقت را خواهم گفت من با صدایى رسا و بلند میگویم که باید زمامداران خود را اصلاح کنند و اوامر مجتهدین اسلام را اجراء کنند در غیر اینصورت هر چه دیدند از چشم خودشان دیدند.
5ـ برابر گزارش مامور شهربانى مورخه 12 /3 /42 آقاى ناصر زاده در مسجد قزلى اظهار میداشت جلاد آنهائى هستند که علمیه قم را ویران، طلبه‌ها را کشته‌اند بعد اظهار نمود دروغ او شراب خوردن بدتر است بطوریکه در روز دوم فروردین یکنفر با صداى بلند فریاد میزد جماعت بیائید فلانى را کشتند ولى صلاحیت نداشت. در نتیجه این دروغ گفتن چند نفر کشته شدند.


منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 2 صفحه 316


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.