صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 7 اردیبهشت 1336


گزارش


متن سند:

[شماره:] الف ـ 376 از ساعت 30 /8 صبح تا ساعت 13 روز جمعه 6 /2 /36 به تدریج عده ای در حدود 250 الی 300 نفر از کارمندان وزارتخانه ها و اشخاص متفرقه از جمله آقای بهبودی رئیس تشریفات دربار شاهنشاهی ـ سرتیپ خطیب شهیدی رئیس بهداری ـ شهربانی ـ سرهنگ دکتر یزدی پزشک شهربانی ـ سرهنگ ایرانپور و سرهنگ قربانی افسران رکن ـ یمنی مدیر روزنامه آرام ـ لسانی رئیس سابق برزن 18 به اتفاق 30 الی 35 نفر از اهالی شرق شهباز که 9 نفر از آنها از درجه داران ارتش بودند ـ 30 نفر از کارمندان برکنار شده فرهنگ و بنگاه راه آهن به سرپرستی احمد ملکوتی و امیرعبدالملک پور ـ مقدم معاون حسابداری بنگاه راه آهن ـ رواقی قاضی دادگستری و جمعی از اهالی جنوب شهر و جوادیه و کارگران کارخانجات به منزل اسداله رشیدیان آمد و رفت داشته اند.
در این جلسه جریان تشریف فرمایی اعلیحضرت همایون شاهنشاه به گلپایگان جهت افتتاح سد ـ لزوم منع ذات ملوکانه از مسافرت با هواپیما به وسیله گذرانیدن قانونی از مجلسین سنا و شورای ملی تشکیل احزاب اقلیت و اکثریت و لزوم اصلاح.
وضع مردم و فراهم کردن کار و حداقل معیشت برای آنها صحبت شده و رشیدیان گفت اصولاً با تشکیل هرگونه حزبی در ایران مخالف می باشد و نتیجه تشکیل حزب همان خواهد بود که در گذشته دیده شده است.
در چند روز اخیر آمد و رفت اشخاص به منزل رشیدیان به علت تظاهر او به دوستی و نزدیکی با آقای دکتر اقبال1 نخست وزیر افزایش یافته و اغلب مراجعین ضمن پرسش از نظر رشیدیان درباره تشکیل احزاب اظهار می دارند که حاضر به شرکت در هر یک از احزاب اقلیت و اکثریت که رشیدیان صلاح بداند می باشند ولی رشیدیان تاکنون نظر صریحی در این مورد از خود ابراز نداشته است.
مراجعین به منزل رشیدیان اغلب مخالف های علم وزیر سابق کشور بوده و مایل به شرکت در حزب طرفدار دولت هستند.
منبع ـ موثق ارزش خبر ـ تأیید شده دایره 3

توضیحات سند:

1ـ ضمیمه پرونده آقای رشیدیان الف ـ 810مورخ 11 خرداد ماه36گزارش قبل از ظهر روز جمعه 10 /3 /36 عده ای در حدود یکصد نفر از کارمندان وزارتخانه ها و اشخاص متفرقه از جمله آقای بهبودی تشریفات دربار شاهنشاهی ـ سرهنگ یمنی مدیر روزنامه آرام ـ در حدود 30 نفر از توده ای ها اخراجی بنگاه راه آهن و وزارت فرهنگ ـ 15 نفر از کارگران دخانیات در منزل اسداله رشیدیان حضور داشته اند رشیدیان مدتی با آقای بهبودی به طور خصوصی مذاکره نموده و سرهنگ یمنی هم بشدت از اوضاع انتقاد می کرد و فرهنگیان نیز از اینکه آقای دکتر مهران مانع مراجعت آنها به فرهنگ می باشد علیه ایشان مطالبی اظهار می کردند و کارگران دخانیات نیز از رشیدیان تقاضا داشتند که به سناتورها توصیه کند که زودتر لایحه تقسیم اراضی ضرابخانه را تصویب نمایند رشیدیان ضمن صحبت مرتبا حضار را از قبول عضویت و شرکت در احزاب و اجتماعات منع کرده و می گفت قسمتی از بدبختی ها و مشکلات مردم مربوط به مؤسس حزب مردم می باشد.
منبع ـ موثق ارزش خبر ـ تأیید شده دایره 1 اسداله رشیدیان 14 /3 1ـ دکتر منوچهر اقبال فرزند حاج مقبل السلطنه در هفتم مهرماه سال 1288 شمسی برابر با 1327 هجری قمری در خراسان متولد گردید.
پدرش معروف به «اقبال التولیه» در آذرماه 1304 نماینده مجلس مؤسسانی شد که انتقال سلطنت از قاجار به رضاخان را تسجیل نمود.
هر چند مقبل السلطنه چهره درجه اولی نبود که به حسب رعایت ظواهر، حضور او در مجلس ضروری باشد ولی انتخاب او شاهدی بر پیوندهایش با دستگاه رضاخان بود و بدین ترتیب خانواده اقبال در ردیف 40 خاندان برجسته ایران قرار گرفته بود.
منوچهر اقبال در سال 1305 با هزینه شخصی عازم اروپا شد و در سال 1312 به عنوان متخصص امراض عفونی از دانشکده پزشکی پاریس فارغ التحصیل گردید و در همان سال با یک دختر فرانسوی ازدواج کرد.
پس از بازگشت به ایران در مهرماه 1312 به خدمت سربازی رفت و در بیمارستان لشکر 8 شرق (خراسان) به کار پرداخت.
در سال 1313، رضاشاه در سفری به خراسان دچار زنبور گزیدگی شد و اقبال درد او را التیام بخشید و مورد محبت شاه قرار گرفت.
پس از پایان سربازی، در سال 1314 رئیس بهداری شهرداری مشهد شد و مدتی بعد به تهران آمد و در شهریور 1315 ریاست بخش بیماری های عفونی بیمارستان رازی را به دست گرفت.
وی در سال 1318 دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و سپس استاد کرسی بیماری های عفونی در این دانشکده شد.
ورود اقبال به صحنه سیاست با شهریور 1320 و سقوط دیکتاتوری رضاخان مقارن بود.
او در آغاز در زمره اطرافیان احمد قوام قرار گرفت.
در دولت اول قوام (مرداد ـ بهمن 1321) به معاونت وزارت بهداری رسید و این سرآغاز مشاغل دور و دراز دولتی او بود.
در شهریور 1323 در کابینه محمد ساعد کفیل وزارت بهداری شد و در دولت قوام (بهمن 1324 ـ آذر 1326) به وزارت بهداری و وزارت پست و تلگراف رسید.
در زمان ورود وزرای توده ای به کابینه قوام (ایرج اسکندری، دکتر فریدون کشاورز و دکتر مرتضی یزدی)، به منظور ایجاد توازن در قبال آنان، اقبال در نقش «جناح راست» کابینه ظاهر شد و به همراه سپهبد احمد امیراحمدی (وزیر جنگ)، ذکاءالدوله (سهام الدین) و غفاری (وزیر پست و تلگراف) به اتخاذ مواضع تند علیه حزب توده و دولت خود مختار پیشه وری در آذربایجان دست زد.
در این سناریو، قوام می بایست نقش «میانه رو» ایفاء می نمود.
منوچهر اقبال در دولت عبدالحسین هژیر (تیر ـ آبان 1327)، علیرغم رقابت هائی که با وی برای تصاحب پست نخست وزیری داشت، وزیر فرهنگ شد و به عنوان رئیس «سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی» نفوذ خود را گسترده ساخت.
اقبال در سمت وزیر فرهنگ دولت هژیر به اقداماتی دست زد که برای وی شهرت گسترده ای به عنوان یک «چهره مرتجع» به ارمغان آورد.
مهم ترین این اقدامات، پیگیری تز «سیاست را از فرهنگ جدا کنید»، به منظور سیاست زدایی مدارس و دانشگاه ها و مصوبه ضد مطبوعات شهریور 1327 بود.
طبق این مصوبه دولت هژیر با اعتراض شدید مطبوعات مواجه شد که به توقیف تعدادی از آنها انجامید.
منوچهر اقبال در دولت دوم محمد ساعد (آبان 1327 ـ فروردین 1329) ابتدا وزیر راه شد و بعد از مدت کوتاهی (21 آذر 1327) وزیر بهداری و سرپرست وزارت کشور گردید و در 21 اسفند به وزارت کشور رسید.
دکتر اقبال در جریان انتخابات این زمان با وساطت دکتر هادی طاهری (وزیر مشاور) مبلغ 500 هزار تومان رشوه دریافت داشت.
در این دوران اقبال به عنوان یک چهره وابسته به استعمار بریتانیا و دربار شهرت یافت و اوج آن زمانی بود که وی به بهانه ترور نافرجام شاه در 15 بهمن 1327، اجرای یک سلسله اقدامات سرکوبگرانه، از جمله توقیف و تبعید آیت الله کاشانی و انحلال برخی احزاب و توقیف جرائد را به مجلس پانزدهم اعلام داشت.
او در دولت رجبعلی منصور (فروردین ـ تیر1329) نیز وزیر راه بود.
با صعود رزم آرا به صدارت، اقبال به علت شهرت سوئی که پیدا کرده بود، به کابینه راه نیافت و توسط شاه به عنوان استاندار آذربایجان راهی این خطه شد.
در مرداد 1329 با اعلام لیست کارمندان مشمول «بند ج» توسط دکتر محمد سجادی، رئیس هیئت تصفیه، نام اقبال در این لیست به چشم می خورد.
مشمولین این لیست صلاحیت خدمت در دستگاه دولتی را نداشته و باید اخراج می شدند.
اقبال در آذربایجان ریاست دانشگاه تبریز را نیز به عهده داشت.
در دوران دولت مصدق، اقبال متصدی شغلی نبود و تنها در دانشگاه تدریس می کرد.
او مدتی بعد، در سال 1331، عازم اروپا شد و در فرانسه به عضویت فراماسونری درآمد.
در سالهای بعد، وی در رأس لژهای تابع تشکیلات فراماسونری فرانسه قرار داشت.
پس از کودتای 28 مرداد 1332، منوچهر اقبال به تهران بازگشت و به دستور شاه سناتور شد و در 18 دیماه 1333 ریاست دانشگاه تهران و ریاست دانشکده پزشکی را به دست گرفت و در 12 خرداد 1335 وزیر دربار گردید.
اوج موفقیت اقبال از همان زمان آغاز گردید و رقابت شدید و کینه توزانه ای میان او و اسداللّه علم آشکار شد.
اقبال در این دوران عالیترین روابط را با محمدرضا و اشرف پهلوی داشت و می کوشید تا از خود یک چهره کاملاً خاضع و تابع نشان دهد.
دختر بزرگ اقبال، مریم اقبال، پس از جدائی از محمودرضا پهلوی، عروس اشرف (همسر شهریار شفیق) شد و در نتیجه این روابط بود که وی در شمار دوستان نزدیک اشرف درآمد و در 15 فروردین 1336 به نخست وزیری رسید.
دولت اقبال به سرعت به عنوان یک دولت مطیع شاه و وابسته به بریتانیا شهرت یافت و به تدریج نارضائی مقامات آمریکایی از آن مشاهده شد و این عدم رضایت در نیمه دوم سال 1336 به اوج خود رسید.
دولت وی پس از 3 سال و 4 ماه مقابله با دشوارترین تنش های سیاسی در شهریور 1339 سقوط کرد و مدت کوتاهی بعد، در 6 اسفند 1339، دکتر منوچهر اقبال ـ رئیس دانشگاه تهران، رهبر حزب ملیون و نماینده مجلس بیستم ـ در ساختمان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مورد حمله و توهین «دانشجویان» قرار گرفت و اتومبیل وی به آتش کشیده شد.
منوچهر اقبال در آبان ماه سال 1342 توسط شاه به عنوان مدیرعامل «شرکت ملی نفت ایران» منصوب شد و در خردادماه 1343 نام وی در زمره مؤسسین لژ «خورشید تابان» و رئیس هیئت مدیره این لژ قرار گرفت.
او تا آخر عمر در سمت مدیرعامل شرکت نفت باقی ماند، اما عملاً در سیاست جاری کشور نقشی نداشت و حتی در امور سیاسی مربوط به نفت و اوپک هم که جمشید آموزگار تحت نظر مستقیم شاه آن را اداره می کرد، مورد مشورت قرار نمی گرفت.
در واپسین دوران زندگی اقبال، تحقیر مداوم و توطئه های آشکار و نهان علم علیه او تداوم یافت و مقابله ها و ابراز حسادت های اقبال، وی را در موضعی مطرود و حقیر در نزد شاه قرار داد.
دکتر منوچهر اقبال در 4 آذرماه سال 1356 درگذشت.

منبع:

کتاب رشیدیان‌ها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 35


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.