صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 8 فروردین 1336


گزارش


متن سند:

بازجو : ستوان زمانی مطلعمتهم غیرنظامی مهندس صادق انصاری محترما معروض می دارد غیرنظامی مهندس صادق انصاری فرزند باقر دارنده شناسنامه شماره 011635 ـ 1298 صادره از اراک شغل کارمند منتظر خدمت وزارت دارائی عضو کمیته ایالتی حزب منحله توده در تاریخ 13 /9 /35 به وسیله مأمورین دستگیر و طبق ماده 5 در زندان لشکر 2 زرهی بازداشت اینک نتیجه تحقیقات از نامبرده را به شرح زیر به عرض می رساند.
از بازجوئی که از او به عمل آمده عضویت خود را در حزب منحله توده تأیید و اظهار می کند در سال 1332 به وسیله حسین ملک تبلیغ و به حزب توده معرفی گردیدم و تحت مسئولیت علی امیرخیزی واقع گردیدم تعداد افراد هم حوزه های بنده در آن موقع در حدود 15 الی 20 نفر بودند که بعضی از آنها محمود نوائی دکتر شکی بودند پس از چند ماه به خوزستان رفتم و در اواسط سال 23 به تهران آمدم و به عنوان مسئول حوزه کارگران راه آهن انتخاب گردیدم این وضع تا اواخر سال 24 ادامه داشت.
در این تاریخ به عنوان مسئول چند حوزه انتخاب شدم سپس به سمنان رفتم.
در سمنان با اسکندری سرابی تماس گرفتم و پس از دو الی سه ماه به تهران آمدم.
در اوائل سال 26 باز مسئول چند حوزه شدم.
در این موقع اداره بعضی از قسمتهای حومه حومه تهران به من محول گردید افرادی که در این موقع با من از لحاظ حزبی کار می کردند.
امیر سلیمانی و مهندس درویش بودند در تیرماه 26 کنفرانس سوم ایالتی تهران در کلوپ حزب تشکیل گردید که بنده یکی از اعضاء کنفرانس بودم و در حدود 200 نفر این کنفرانس عضو داشت.
این کنفرانس اولین مجمع عمومی حزب پس از آذر 25 و شکست فرقه دموکرات آذربایجان بود.
مسئولیت کنفرانس به عهده دکتر رادمنش بود.
در کنفرانس سوم دکتر رادمنش نطق افتتاحیه درباره مسائل داخلی و بین المللی و گزارش کار کمیته ایالتی را که مکی نژاد و شبرنگ عضو آن بودند تشریح و سرانجام اعضاء کمیته ایالتی جدید انتخاب.
یک هیئتی هم به عنوان کمیسیون تفتیش کمیته ایالتی انتخاب گردیدند.
اعضاء انتخابی کمیته ایالتی عبارت بودند از 1ـ جواهری 2ـ حسین ملک، مهندس ناصحی، جلال آل احمد1، محمد امین محمدی، محمد سالک، جهانگیر افکاری، مهندس اماموردی، امان اللّه قریشی، محبوب عظیمی و اینجانب، اعضاء کمیسیون تفتیش که در کنفرانس سوم انتخاب گردیدند.
فقط نام دکتر شهیدی و راوندی را به خاطر دارم.
پس از خاتمه کنفرانس جواهری در رأس کمیته ایالتی قرار گرفت و او مسئول تشکیلات تهران بود.
و بنده با مهندس اماموردی کار حومه تهران را می کردیم.
این جریان تا پیش از انشعاب در حزب ادامه داشت پس از انشعاب عده از اعضاء کمیته ایالتی کنار رفتند و با خلیل ملکی فعالیت جداگانه نمودند و این عده عبارت بودند از حسین ملک.
جواهری، آل احمد، مهندس ناصحی، محمد سالک، محمد امین محمدی، و نیز بعضی از این افراد مجددا به حزب برگشتند و پس از انشعاب در کمیته ایالتی 5 نفر باقی ماندند و مهندس اماموردی هم بعدا از حزب کناره گیری کرد.
بنابراین کمیته مرکزی لازم داشت که کمیته ایالتی را ترمیم نماید و عده را به عضویت کمیته ایالتی انتخاب نمود که عبارتند از اکبر شهابی، سید اشرفی، جزنی، محسن علوی، میر رمضانی و این افراد با افرادی که مانده بودند کمیته ایالتی را تشکیل دادند و پس از چندی اکبر شهابی، سید اشرفی، افکاری به مسئولیت های دیگری انتخاب و ازگمی، عباس زاده، زاخاریان، مهندس وکیل، شاندرمنی از طرف هیئت اجرائیه به جای آنها انتصاب گردیدند.
از اعضای انتخابی کمیته ایالتی کسانی که تا آخر ماندند 1 ـ قریشی، افکاری، محبوب عظیمی، و مهندس انصاری بودند.
در اواخر سال 31 یا اوایل سال 32 بنا به پیشنهاد هیئت اجرائیه هیئت دبیران 3 نفری انتخاب گردید.
و اعضاء هیئت دبیران کمیته ایالتی تهران در ابتدا 1 ـ قریشی 2 ـ زاخاریان 3ـ شاندرمنی بودند و این 3 نفر تا اواخر سال 33 به این مسئولیت باقی بودند و متقی به جای شاندرمنی به عضویت هیئت دبیران ایالتی انتخاب شد.
ترکیب کمیته ایالتی تا دستگیری سازمان افسری حزب در نیمه دوم سال 33 با این ترتیب بود.
کمیته ایالتی تحت مسئولیت قریشی بود و هیئت دبیران را اداره می کرد مسئولیت کمیته محلی 1 به عهده محسن علوی،مسئولیت کمیته محلی 2 به عهده میررمضانی، مسئولیت کمیته محلی 3 به عهده جزنی، مسئولیت کمیته محلی 4 به عهده عباس زاده، مسئولیت کمیته محلی 5 مهندس انصاری، مسئولیت کمیته محلی 6 ازگمی بود اعضاء کمیته محلی 5 که تحت مسئولیت بنده بودند عبارت بودند از مهندس قریب، مهندس خوش اتکال، مهندس عالم زاده، مؤمنی، زین العابدین عابدی که پس از دستگیر شدن این عده در اواخر سال 33 فقط مؤمنی باقی مانده بود و من مسئولیت کمیته محلی 5 را به عهده باقر مؤمنی واگذار کردم و او با کمیته ایالتی ارتباط داشت.
و بنده از چند ماه قبل از 15 بهمن ماه 27 تا اواخر 33 مسئولیت کمیته محلی 5 را عهده دار بودم و بخش های کمیته مزبور عبارت بودند از 1 ـ کرج و شهریار 2 ـ غار و فشاپویه و شهر ری 3 ـ لواسانات و دماوند 4 ـ ورامین و گرمسار.
ضمنا متهم پرونده علاوه بر مسئولیت کمیته محلی 5 و عضویت کمیته ایالتی عضو کمیته دهقانان هم بوده که کمیته دهقانان تحت مسئولیت دکتر بهرامی عضو هیئت اجرائیه حزب اداره می شد و اعضاء آن عبارت بودند از 1 ـ مؤمنی 2ـ مهندس قریب 3ـ مهندس بدری 4ـ مهندس خوش اتکال و انصاری بوده است.
کمیته محلی 5 بین 500 الی 700نفر عضو داشته است در اواخر سال 33 به 200 نفر تقلیل پیدا کرده بود.
متهم پرونده اعتراف می کند که پس از تحویل کمیته محلی 5 به مؤمنی در اواخر سال 33 تا اواخر سال 34 هیچگونه مسئولیت حزبی نداشتم و چون وضع من در تهران خطرناک بود به مسئولیت کمیته ایالتی آذربایجان انتخاب و به آذربایجان رفتم و در آنجا با حبیب ثابت که کادر حزبی بود تماس داشتم.
این جریان در نیمه دوم سال 35 بود.
و کمیته ایالتی آذربایجان در حدود 200 نفر عضو داشت و اعضاء کمیته مزبور فردی به نام ماهر بود که در بازار کار می کرد و کادر حقوق بگیر کمیته ایالتی آذربایجان بنده و ثابت بودیم که هر یک ماهیانه دو هزار ریال بود و در 19 مهر ماه 35 بنده بنابه پیشنهاد مرکز به تهران آمدم.
البته به اتفاق حبیب ثابت و با میزانی تماس گرفتیم و او گفت علت احضار شما اینست که می خواهیم دور هم جمع شویم و یک جلسه تشکیل بدهیم تا درباره حزب تصمیماتی اتخاذ نمائیم.
چون 2 نفر از اعضاء هیئت اجرائیه به خارج رفته و بقیه هم دستگیر شده بودند و در مرکز کسی باقی نمانده بود پس از چند روز در جلسه[جلسه ای ] که به ابتکار متقی به نام مستعار بهنام و مهندس میزانی تشکیل شده بود شرکت نمودم.
اعضای این جلسه عبارت بودند از متقی، عضو مشاور کمیته مرکزی 2 ـ مهندس میزانی 3 ـ بنده 4 ـ هوشمند راد 5 ـ باقر مؤمنی 6 ـ شهریاری 7 ـ حبیب ثابت در این جلسه قرار شد یک نفر به خارج کشور به ملاقات اعضاء هیئت اجرائیه برود و با آنها درباره سرنوشت و نحوه فعالیت آینده حزب مذاکره کند.
و پس از خاتمه کار جلسه در تهران بودم که دستگیر گردیدم.
نظریه : مهندس صادق انصاری در سال 22 بنا به معرفی حسین ملک تبلیغ و به حزب توده وارد می گردد و تحت مسئولیت علی امیرخیزی بوده سپس به خوزستان میرود و پس از چند ماه به تهران می آید و در سال 23 مسئول یک حوزه کارگری می گردد تا اواخر 24 که مسئول چندین حوزه می گردد بعدا به سمنان می رود و در سمنان با اسکندر سرابی عضو کمیته آنجا تماس داشته پس از دو الی سه ماه به تهران مراجعت در اوائل سال 26 مجددا در تهران مسئول چندین حوزه می گردد و با امیر سلیمانی و مهندس درویش کار حزبی می کرد.
در تیرماه 26 که کنفرانس سوم تهران تشکیل می گردد عضو کنفرانس بود و در کنفرانس به عضویت کمیته ایالتی حزب انتخاب می گردد و مسئولیت کمیته محلی 5 حزب را تا اواخر سال 33 به عهده داشته است.
اعضاء کمیته ایالتی عبارت بودند از 1ـ امان اللّه قریشی 2ـ شاندرمنی 3ـ زاخاریان 4ـ محسن علوی 5 ـ میررمضانی 6ـ جزنی 7ـ عباس زاده 8 ـ متهم پرونده 9ـ ازگُمی 10ـ محبوب عظیمی (این شخص دبیر شورای کارگران شهرستان تهران بود) علاوه بر عضویت کمیته ایالتی عضویت کمیته دهقانان را که تحت مسئولیت دکتر بهرامی بوده است داشته.
اعضاء کمیته دهقانان عبارت بودند از 1 ـ باقر مؤمنی 2 ـ مهندس خوش اتکال 3 ـ مهندس قریب 4 ـ مهندس بدری.
در اواخر سال 33 کمیته محلی 5 را تحویل باقر مؤمنی می دهد.
اعضاء کمیته محلی 5 که تحت مسئولیت متهم بودند عبارتند از 1 ـ مهندس خوش اتکال 2 ـ مهندس قریب 3 ـ مهندس عالم زاد 4 ـ باقر مؤمنی 5 ـ زین العابدین عابدی.
طبق اعتراف متهم کمیته محلی 5 دارای 700 عضو بود.
و از اواخر سال 33 تا اواخر سال 34 چون شناخته شده بود و بیم دستگیریش می رفت به کلی در حال اختفاء زندگی می کرد و در نیمه دوم فروردین ماه 35 به مسئولیت کمیته ایالتی آذربایجان انتخاب و به تبریز می رود.
افراد کمیته مزبور که تحت مسئولیت او بودند حبیب ثابت و ماهر نام بود تا نیمه دوم سال 35 در آذربایجان بود که از طرف حزب برای شرکت در یک جلسه احضار می گردد.
این جلسه درباره سرنوشت حزب و نحوه فعالیت آینده آن تصمیم گرفته است.
اعضاء این جلسه عبارت بودند از 1ـ متقی 2ـ مهندس میزانی 3ـ شهریاری 4ـ باقر مؤمنی 5 ـ حبیب ثابت 6ـ هوشمندراد 7ـ مهندس انصاری، متهم ماهیانه از دوهزار الی دوهزار و پانصد ریال از حزب حقوق می گرفته و از کادرهای انتخابی کمیته ایالتی تهران بوده است.
در صورت تصویب امر دستور فرمایید پرونده از جهت تعقیب قانونی به دادستانی ارتش ارسال گردد.
ستوان 2 زمانی پرونده به دادستانی ارتش فرستاده شود.
11 /1 /36 به عرض برسد

توضیحات سند:

1ـ جلال آل احمد در سال 1302 شمسی در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود.
پس از طی دوران تحصیل، در سال 1323 به حزب توده پیوست و در مدّتی کمتر از چهار سال در ردیف رهبران توده قرار گرفت.
وی مدت 2 سال به نوشتن مطالبی پرداخت که خود آن را «پرت و پلا» می نامد و به سبب همین نوشته ها مأموریت یافت تا زیر نظر طبری به انتشار نشریه بپردازد.
در سال 1326 با انشعاب از حزب توده که دنباله رو سیاست استالینی بود، یک حزب سوسیالیست بنا نهاد.
در ماجرای ملّی شدن صنعت نفت فعالانه شرکت جست و پس از مرداد 1332 از سیاست کناره گرفت و دنبال کار تحقیق و تعلیم رفت.
وی برای احراز هویت ملّی، «غربزدگی» را در 1341 منتشر کرد.
در سال 1347 بود که اقدام به تشکیل کانون نویسندگان ایران کرد و کنگره هنرمندان دربار را تحریم نمود.
با بروز تحولی عظیم در افکارش و روی آوردن به دین، در سال 1343 به حج رفت و «خسی در میقات» را نوشت.
مهمترین آراء سیاسی و اجتماعی و مذهبی آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» آمده است.
وی تشیع را نوعی نهضت مبارزه روشنفکری می دانست و انتظار و اجتهاد را دو نقطه اوج آن می خواند.
جلال آل احمد که در طول زندگی 25 کتاب و سفرنامه و مقاله را به رشته تحریر در آورد و 11 عنوان ترجمه انجام داد، در سال 1348 در اسالم دارفانی را وداع گفت.
ر.ک : روزنامه ایران، 17 /6 /75 روزنامه ابرار، 19 /6 /75

منبع:

کتاب چپ در ایران - کادرهای حزب توده به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 216




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.