صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن قسمتی از سخنرانی شیخ غلامحسین جعفری در تاریخ 13/10/45 در مسجد جامع*

متن قسمتی از سخنرانی شیخ غلامحسین جعفری در تاریخ 13/10/45 در مسجد جامع*


متن سند:

همیشه آنهایی که بدعت می خواهند بگذارند یک مقداری از حق و مقداری از باطل به صورت ظاهر می گیرند و آن وقت به مردم نشان می دهند و می گویند که من برای خدمت به خدا و پیغمبر و احکام دین حرف ها را می زنم در این خبر می فرماید مخلوط کردند مقداری از باطل و یک مقداری از حق آن وقت می فرماید که در آن صورت شیطان بر اولیاء امور غلبه می کند و آنهایی که خوب هستند خدا نجاتشان می دهد.
این را خواهش می کنم همه توجه داشته باشید و عرض می کنم این خبریست که اظهار گردید این قسمت را من نقل می کنم از مجله خواندنی ها سنه 1335 شمسی در روز عید قدیر بیانات اعلیحضرت همایونی خطاب به آقایان علما و حجج اسلام در روز عید قدیر این ها فرمایشات شاه است : «من خوشبختم که می بینم یک روح وحدتی در بین مردم پیدا شده است و رفته رفته به حقوق خود آشنا شده اند بیانات آقایان نیز گواه این موضوع است آقایان بهتر می دانند (جمله غیر مفهوم) تدابیر خوب تدابیر بد دسته اخیر هم دو تیره بوده اند آنهایی که بدی کرده اند و آنهایی که موفق به بدی نشده اند به نظر من مسئولیت آن دسته که بدی کرده اند بیشتر متوجه ملت و مردم است که اجازه بدی به زمامداران داده اند زیرا ملت نباید نسبت به اعمال زمامداران خود بی طرف بمانند ولی اگر دید دولت ها حقوق او را پایمال کرده و قوانین را نقص می نمایند باید قیام بکند و به زمامداران اجازه ندهد که به حدود و حقوق وی تجاوز کنند آری ملت باید به حقوق خود آشنا باشد تا در هنگام تجاوز بتواند از آن جلوگیری کند یکی از وظایف عمده آقایان حجج اسلام هم بیدار کردن مردم و آشنا کردن آنان به حقوق قانونی خویش است تا در نتیجه دولت ها و زمامداران نتوانند به اعمال بی رویه و خلاف قانون مبادرت کنند توفیق آقایان را در این وظیفه ملی و سعادت ملت ایران را خواستارم.) این هم فرمایش شاه مملکت خوب پس وظیفه ما این است که (نامفهوم) حالا من این معنی را عرض می کنم که من دلم می خواست عرایض من به نظر شاه برسد و مطلب معلوم شود که چیست آقای خمینی عزیز ما مگر برای چه بود غیر از اینکه می گفت آقا خود اعلیحضرت اجازه داده که اهل علم صحبت بکنند که اهل علم مردم را ارشاد بکنند.
اهل علم مردم را متوجه بکنند و مردم هم نباید اجازه بدهند هر طور هر کاری بخواهند بکنند خوب آقای خمینی مگر چه گفته بود غیر از اینکه می فرمود باید خلاف آیه قرآن رفتار نشود خلاق قانون اساسی رفتار نشود در دفعه اول که انجمن ایالتی و ولایتی بود (نامفهوم) بعد هم دوباره در قضیه ای که تبعیدش کردند در آن وقت هم به عنوان اینکه بابا «الاسلام یعلوولا یعلی علیه» اسلام به راه کفر نبایستی برود.
کفر نباید مسلط بر اسلام شود در نتیجه کاپیتولاسیون قضیه مصونیت آمریکائی ها (نامفهوم) چه معنی دارد؟ خوب همین معنی را در زمان شاه سابق اجرا کرد و گفت کاپیتولاسیون نباید اجرا بشود خوب پس چطور شد آقایان کاپیتولاسیون درست می شود و یک مرجع بزرگوار همت می کند قد علم می کند این مرد به مردم می گوید بابا گفته خود اعلیحضرت همایونی است این حرفها را باید اهل منبر بگویند آن خبری که گفتم اگر من بخواهم صحبت نکنم می فرماید لعنت خدا بر آنها که ساکت بشوند و حرف نزنند و ببینند حقوق مردم دارد پایمال می شود و از بین می رود هیچ حرف نزنند آقایان ما از خودمان صحبت نمی کنیم ما گفته های خدا و پیغمبر را عرض می کنیم آیا من بر ضد اسلام و مملکت حرفی زده بودم خدا لعنت کند بر من اگر بخواهم بر ضد دین و صلاح مملکت صحبت بکنم یک ذره ای خدا می داند خدا شاهد است اگر من متوجه بشوم بر ضرر ملت و دین است اقدام نمی کنم لکن من به حسب نظر خودم چنین تشخیص داده ام وظیفه خود می دانم باید اهل علم صحبت بکنند اهل علم بگویند چون شاه مملکت که خودش می گوید دین هم که می گوید امام هم که می فرماید خدا و پیغمبر هم دستور میدهند آن وقت بنده نگویم (نامفهوم) روز قیامت همین شاه مرا در حضور پیغمبر محاکمه می کند آقا پس شما چرا نگفتید ـ چرا نگفتید می خواستید بگید عمل می شد ـ حالا اگر بنده عرض می کنم صحبت می کنم بیان می کنم خدا را شاهد می گیرم فقط برای ادای وظیفه است بنده عقیده ام این است که اگر این مامورین که گزارش می دهند مخصوصا دستور داده ام این معنا را آورده ام یعنی ضبط صوت آورده اند حرف های من ضبط بشود وبعد دلم می خواهد این حرف های بنده را در حضور خود شاه گفته بشود متوجه بشود که افراد ملتش اینطوری هستند آقا اعلیحضرتا ملت در ناراحتی به سر می برد ملت ناراضی هستند من نمی دانم نمی دانید شما؟ اگر نمی دانید منفکید شما چرا نباید بدانید اگر می دانید و با دانستن شما اینکار می شود ظلم می گردد چطور باید دردمان را بگوییم ای امام زمان خودت به درد ما دوا بکن خودت به داد ما برس ما در نهایت سختی و فشار بر (نامفهوم) هستیم و چاره ای هم نداریم دادرسی هم نداریم بابا خدا می داند واقعا (یک جمله عربی) این آقای خندق آبادی که مرحوم شده است ساعت 5 /4 به من خبر دادند ناراحتم چرا به جهت اینکه یک مرد شجاع با شهامت خدمتگزار به دین و دیانت و قرآن و ملت و به آقای خمینی خیلی ارادت داشت این آدم، واقعا هی دارد کم می شود هی پر و بال ماها بریده می شود آقایان (نامفهوم) دین خدا را نگذارید به دین خدا تجاوز بشود نگذارید زمام گسیخته ها افسار گسیختگی به خرج بدهند و هرطور دلشان بخواهد بکنند که آنها می گویند که باید بگید اگر نگید مسئولیت دارید من عرض می کنم ای اعلیحضرت امروز معنا ندارد که مملکت ایران مملکت جعفر ابن محمد الصادق سازمان زن ها رسمیت زن ها و هر چه دلشان بخواهد و بر خلاف قانون قرآن قانون وضع کند مگر آن روز عرض نکردم مملکت سوئیس مملکتی است بسیارمتمدن ما همه دیدیم در روز اول آذر خودم دیدم در چی؟ کیهان این نوشته بود که اکثریت آراء رفراندم کردند اکثریت آراء زن حق رأی دادن ندارند خوب نمی دونم دیگه چه بایستی بگیم ما می گوییم آقا زن ها را نبایستی این قدر هم افسارگسیخته کرد هر طوری که دلشان می خواهد به لجن بکشند ملت و مملکت را بیچاره می کنند زن عقلش ناقص است به فرض اینکه دخترها چند کلمه انگلیسی و یا مثلاً زبان دانسته وروور می کنند مگر دانا می شوند مگر او فهمیده می شود این از قرآن خبر ندارد از دین خبر ندارد از خدا خبر ندارد از پیغمبر خبر ندارد ـ ای امیرالمومنین ای بزرگوار ای صاحب تقوا و فضیلت ای آقایی که برای تقوا و فضیلت کشته شدی برای احیاء عدالت اجتماعی کشته شدی آقا امروز این طوری شده است که این زن ها اینطور می خواهند بر خلاف قانون قرآن می خواهند قانون جعل کنند معنا ندارد تساوی در ارث خدا می فرماید تساوی در ارث نیست شما می خواهید تساوی در ارث درست کنید؟ معنا ندارد وقتی قرآن می گوید در مقابل زن مرد ارث ببرد روی چه اصلی کدام از قوانین دین که تا به حال مغزهای فهمیده متفکر درست کرده اند و درست در آمده است حالا شما (نامفهوم) بر خلاف قانون قرآن قانون جعل می کنید ـ ای خدا صدای مرا به گوش شاه برسان بلکه متوجه بشود بنده را بخواهد بگوید چه دردی داری می گویم آقا اعلیحضرتا مردم ناراضی اند گرفتارند مردم صدایشان به گوش شما نمی رسد به درد مردم اگر می توانی برس بابا این رسمش نیست که چه.
معنا ندارد در مملکت جعفربن محمد الصادق چند تا زن پتیاره حکومت بکنند این آیا دور از انصاف و وجدان و عقل نیست باری علی ایحال این هم عرایضم بنده متوجه باشید و من هم این (نامفهوم) بزرگتر ندارند کسی را که به بزرگان توهین کند هیچوقت متوجه باشید مامورین هم متوجه باشند گزارش دهنده هم متوجه باشد من به مقام سلطنت توهین هیچوقت نمی کنم مقام سلطنت را محترم می دانم ولکن این حرفها را به اعلیحضرت عرض کنید می گم باید متوجه بشود این قدری که در زمان او دارد بی دینی حکومت می کند به واسطه اینکه (نامفهوم) و اینها مسلط بر ما شده اند هر چه دلشان می خواهد می کنند آقا به انواع و اقسام می خواهند پول جیب بکنند من یه چیزی یادم آمد چون (نامهفوم) هستم روی منبر نمی توانم مرتب صحبت بکنم من می گفتم که آقا آقای خمینی محبوبیت داشت مردم دوستش دارند دوست دارند آقا این قلب مردم پر از محبت آقای خمینی است این را به زور که نمی توان از تو دل مردم در آورد حالا فرض بفرمایید که مثلاً قدغن کرده شد دیگر کسی نام خمینی را نبرد مگر به نبردن اسمش اسمش محو می شود من یک چیزی می خواستم عرض کنم من می گفتم که امروز روز بیست و یکم است این معنا را عرض می کنم به گوششان برسد می خواهم عوض این خدمتی را که به پیکار بی سوادی می کنند پول جمع کردند به عنوان اینکه می خواهند خدمت بکنند این را اجازه بدهند از هر رساله آقای خمینی ده تومان مردم بپردازند اجازه بدهند عکس و رساله آقای خمینی آزاد بشود مردم می خواهند استفاده بکنند این چه مانعی دارد که این پول آقای خمینی گرفته شود از آن طرف هم رساله اش ترویج پیدا کند آقا ما ملت باید ذوق بکنیم که یک همچنین موجود عرضه داری پیدا شده است یک فرزند برومند امیرالمومنین (نامفهوم) آقا انتقاد بد نیست که خودتون هم می کنید باید انتقاد کرد بدون انتقاد معنا ندارد آقا من از طرف تمام این جمعیت بلکه از طرف تمام تهران بلکه از طرف تمام ایران من خواستارم خود بنده اما این را عرض می کنم بعدها ـ بنده خودم دلم می خواهد آقای خمینی فوق العاده غضبناک است چون می داند شماها فقط دلتان (نامفهوم) بنده از قبل تمام این مردم (گریه حضار) اعلیحضرتا دستور بدهید اسباب تشریف آوردن آیت اله خمینی فراهم بشود و آیت اله خمینی تشریف بیاورد ایران خدمتگزار است خدمت می کند یک همچنین وجود را شما باید حفظ کنید خدمتگزار را باید پاداش بدهید نه اینکه خدمتگزار را بدهند از مملکت بیرون کنند چرا به واسطه اینکه به قول خودتان اعلیحضرتا باید مردم را بیدار بکند من نگم اون نگه اون باید خود اعلیحضرت همایونی فردا در روز قیامت بگوید که چرا نگفتید مسئولیت داشته باشم خدا شاهد است من احساس مسئولیت کردم برای خودم مسئولیت دارد برای من بار خدایا امیدوارم انشااله که خدا به قلب اعلیحضرت بیاندازد که به زودی دستور بدهد این محبوب مردم آقای خمینی (گریه حضار) اسباب تشریف آوردنشان را فراهم بکند و ایشان تشریف بیاورند.
(آمین جمعیت).

توضیحات سند:

* از : 20 ه 3 به : تیمسار ریاست ساواک مدیریت کل اداره سوم /316 تاریخ : 15 /10 /45 شماره: 22429 /20 ه 3 موضوع : شیخ غلامحسین جعفری بدین وسیله تعداد چهار برگ قسمتی از متن سخنرانی نامبرده بالا که در ساعت 1330 مورخه 13 /10 /45 در مسجد جامع ایراد نموده و بوسیله بخش 3 این ساواک بر روی نوار ضبط گردیده است به منظور استحضار به پیوست ایفاد می گردد.
رئیس ساواک تهران نواب اقدام کننده رئیس بخش تهامی 15 /10 /45 اداره یک

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 129




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.