تاریخ سند: 11 تیر 1342
گزارش
متن سند:
[تاریخ: 11 /4 /1342]
گزارش
محترماً به عرض می رساند دیروز مورخه 11 /4 /42 در مسجد شاهزاده ساعت 19 آقای انزابی بالای منبر رفته [و] بعد از چند صلوات چنین اظهار داشت: «آقایان! امروز در مرکز قیامت است و عین کربلای [کربلاست] چون از وقتی که حضرت آیتاله آقای خمینی و چند نفر دیگر را زندانی نموده اند آقایان مراجع تقلید از هر نقطه کشور کار خود را رها نموده و به تهران آمده اند؛ از جمله از مشهد، آقای میلانی و از قزوین، آقای قزوینی1 و عده دیگر و حتی شاید آقای حکیمی [حکیم]2 و سایر مجتهدین که در خارج کشور می باشند به ایران بیایند. میدانید چرا؟ برای این که موضوع دین، هرگاه از میان برود باید عموم مسلمانان شهید گردند. شاه سابق یک بار فرمود که زنان باید بی حجاب باشند و اظهار نظری در مورد حلال و یا حرام بودن آن نکرد ولی این هیئت حاکمه که همیشه منظورش از بین بردن دین اسلام است.( در این موقع، عموم اظهار داشتند لعنت) و می-گویند هم زور می کنیم و هم آزادی زنان حلال است.» بعد اسم چند نفر از مجتهدین گذشته را یاد نموده [و] گفت: «کاشای آقایان! شما که همیشه انتظار نهضت دین را می کشیدید حالا نیز زنده بودید و در این اجتماع عظیم دینی شرکت مینمودید.» بعد با اضافه کردن چند مصیبت خاتمه داد. اینک مراتب جهت اطلاع، گزارشاً عرض می شود.3
توضیحات سند:
1. آیتالله سیدابوالحسن رفیعى قزوینى، فرزند آقا سید ابراهیم قزوینى طالقانى در سال 1310 ق /1271ﻫ ش (که البته 1312 ق مشهورتر است)در شهرستان قزوین دیده به جهان گشود. دروس مقدماتى را در زادگاهش، در مدرسه صالحیه فرا گرفت. سطح فقه و اصول را نزد حاج ملاعلى طارمى و آیتالله ملاعلى اکبر تاکستانى فرا گرفت و در سال 1293 به تهران عزیمت کرد و در محضر استادان بزرگى همچون آیات: حاج شیخ عبدالنبى نورى، حاج میرزا مسیح طالقانى و محمد تنکابنى و شیخ محمدرضا نورى در اصول و فقه و از محضر آقا فاضل تهرانى شمیرانى و آقا میرزامحمود قمى، در منطق و فلسفه و عرفان بهره گرفت. و در محضر آقا میرزا هاشم اشکورى مصباحالانس و آقامیرزا ابراهیم زنجانى، علوم ریاضى و آقا حاج شیخ على رشتى، هیئت و اسطرلاب و هندسه را فرا گرفت.
آقا سید ابوالحسن در سال 1298 ﻫ ش به زادگاه خویش مراجعت کرد و بعد از توقفی یکساله، مجدداً به تهران بازگشت و به تدریس علوم عقلى و نقلى در مدرسه عبداللّه خان پرداخت. در سال 1300 با تأسیس حوزه علمیه قم و در حالى که به درس اصول و فقه مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حایرى یزدى(ره) حاضر مىشد، خود نیز به تدریس پرداخت که پس از چندی، در سال 1304، به دستور استاد، محل درس خود را به مسجد بالاسر انتقال داد و در همان روزها، نگارش حواشى منظومه و رسائل را آغاز کرد. از شاگردان وى در قم مىتوان، آقا سید جلالالدین آشتیانى، آقا سیدرضى شیرازى، مرحوم میرزا محمد ثقفى تهرانى و دکترغلامحسین دینانى را نام برد.
وى در سال 1308 براى دومین بار به زادگاه خویش مراجعت کرد و حدود سى و دو سال، علاوه بر تدریس و اقامه جماعت در مسجد سلطانى، به حل امور و مرجعیت پرداخت.
آیتالله آقاسید ابوالحسن رفیعى قزوینى در سال 1339 به تهران بازگشت و تا پایان عمر خویش در تهران ماندگار شد. ایشان در دی ماه سال 1352 پس از یک دوره بیمارى دارفانى را وداع کرد و در رواق بالاسر حضرت معصومه علیهاالسلام، کنار مرقد مرحوم آیتاللّه العظمى حاج شیخ عبدالکریم حایرى به خاک سپرده شد. وى صاحب تألیفاتى همچون : حواشى بر اسفار، حواشى بر منظومه، رساله رجعت، رساله معراج، رساله معاد و غیره مىباشد.
2. آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم، یکی از فقها و مراجع نامدار شیعه در سال 1264ﻫ ش در یک خاندان علم و تقوا در لبنان متولد شد. پدرش علامه سیدمهدی حکیم و مادرش نواده آیت الله آقا شیخ عبدالنبی کاظمی، صاحب کتاب «تکملۀالرجال» می باشد. خاندان حکیم یکی از خاندان های اصیل و عرب در عراق می باشد که شخصیتهای علمی و اجتماعی بزرگی از آن برخاسته اند. آیتالله حکیم از محضر علمای بزرگی چون حاج شید محمد کاظم یزدی به حاج شیخ محمدکاظم خراسانی، میرزایی نائینی، آقا ضیاء الدین عراقی ـ شیخ الشریعه اصفهانی و برخی دیگر تلمذ نموده است.
مرحوم آیتالله حکیم بعد از رحلت آیتالله العظمى بروجردى، مرجعیت عامه شیعه را به دست گرفت و در تنظیم امور ادارى حوزههاى علمیه و تأسیس مدارس و تربیت مبلغین سعى و کوشش بلیغ مبذول داشت و در غنا بخشیدن به فرهنگ اسلامى شاگردانى را تربیت نمود. ایشان یکى از موفقترین مراجع تقلید شیعه در امر تألیف و تصنیف بود. آیتالله حکیم در امور جارى سیاسى و اجتماعى دخالت داشت از جمله :
1. شرکت در جهاد مردم عراق علیه استعمار انگلستان
2. تکفیر حزب شیوعى و اشتراکى
3. کمک به جنبشهاى آزادیبخش
4. شرکت در نهضت اسلامى ایران
آیتاللّه حکیم دارای فرزندانی برومند، عالم و لایق بود که در دوران زعامت پدر بزرگوار خود از معاونت و یارى او خوددارى نکردند و پس از رحلت آن بزرگوار اغلب آنان به دست دژخیمان نظام عفلقى عراق به فیض شهادت نائل آمدند. خاندان حکیم یکى از کانونهاى مقاومت و شهادت در عراق به شمار مىآید.
این عالم بزرگوار پس از عمرى تلاش و کوشش در راه اسلام و قرآن سرانجام در 12 خرداد 1349 به ملکوت اعلى پیوست. مدفن آن مرحوم در نجف در مقبره مخصوص جنب کتابخانه خود مىباشد.
3. نامه ارسال این گزارش و گزارش بعدی به این شرح است:
شماره:11427 تاریخ:12 /4 /42
از: شهربانیهای آذربایجان شرقی به: تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت آذربایجان شرقی
درباره: اظهارات آقای انزابی
پیرو شماره 11223 /5-10 /4 /42 بدین وسیله رونوشت گزارش مأمور مربوطه در مورد اظهارات نامبرده بالا که روز 11 /4 /42 در مسجد شاهزاده و سرای دودری ایراد نموده است، جهت اطلاع به پیوست ارسال [می گردد] خواهشمند است دستور فرمایند توجهی به تحریکات این شخص نمایند. سرپرست شهربانیهای آذربایجان شرقی- سرتیپ محمد عطایی
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین محمد حسین انزابی به روایت اسناد ساواک صفحه 81
