برادر گرامی قربانت گردم.1
متن سند:
تاریخ: 8/ ... /1334
برادر گرامی قربانت گردم.1
امیدوارم که سفر طویل و پرزحمت جنابعالی با خوشی و سلامتی پایان پذیرفته و همواره موفق و مقضیالمرام بوده و خواهید بود. متأسفانه به علت تأخیر اجباری جنابعالی، فرصت ملاقات در پاریس نصیب نگردید؛ زیرا بنده روز 3 دسامبر به لندن عزیمت کرده و از دوم ژانویه مشغول بازدید مؤسسات جزایی و زندانهای انگلستان میباشم. ولی واقعاً این مسافرت به هزار زحمت انجام گرفت؛ زیرا قبل از عید ژانویه در حدود 2 دسامبر پدر خانم بنده به کوت [ناخوانا] رفته بودند و بنده به امید دریافت حواله از ایران و به علت تکرار درخواست از آنها که پول نگرفتم و بالاخره از یکی از دانشجویان به زحمت پول رفتن به لندن را استقراض و عازم شدم و آقای ابهری شاهد امر بودند. بعداً طبق نوشته یکی از رفقا، یعنی آقای دکتر جعفری، که گویا از دادگستری استعفا داده و الان وکالت میکند؛ تصویبنامه راجع به بنده صادر شده و به وزارت دادگستری ابلاغ گردیده و امید است که یک هفته دیگر حواله ارسالی دادگستری برسد؛ ولی چنانچه استحضار دارید، این حواله خیلی ناچیز و در حدود 1 لیره خواهد بود؛ در حالی که اگر فوقالعاده بنده را از قرار مأموریت سابق میپرداختند، یعنی از قرار روزی 25 دلار، بنده میتوانستم قروض خود را در پاریس بپردازم. در حالی که وجه ارسالی به زحمت تکافوی هزینه مراجعت از لندن و پرداخت 3 لیره به ارفرانس و سایر هزینههای مراجعت را خواهد کرد. و لذا استدعا دارم که در این مورد شخصاً اقدام و مراقبت فرمایید، نه اینکه مثل دفعه سابق، به قول این و آن اکتفا فرمایید. تصور میکنم طریق عمل این طور خواهد بود که وزارت دادگستری طرح یک تصویبنامه دیگری را تهیه کرده و پس از جلب موافقت وزارت دارایی، در هیئت دولت مطرح و پس از تصویب، مابهالتفاوت را حواله نماید و اگر احساس فرمودید که انجام این جریان بیشتر از 2 روز طول خواهد کشید و مسلماً هم بیشتر طول خواهد کشید، مگر اینکه هر دو وزرای دارایی و دادگستری تحت فشار قرار گیرند، در این صورت مبلغ صد لیره به آدرس لندن بنده حواله فرمایید که بعداً ضمن سایر منابع تصفیه شود.
هفته اول بازدید بنده تمام شده است و از مذاکرات تلفنی جنابعالی با خانم بینهایت سپاسگزارم؛ ولی اگر واقعاً احترام قول جنابعالی نبود، بنده این مأموریت را نمیپذیرفتم، زیرا چنانچه استحضار دارید، دائماً از جهت انتخابات ناراحتم و صددرصد میدانم که اگر این موقعیت از دست برود، تا چهار سال دیگر و شاید در دوره آینده نیز شانس توفیق برای بنده نباشد. و لذا در اینخصوص، حتماً توجه خاصی مبذول فرمایید و در صورت لزوم مراتب را به عرض برادر اعظم برسانید تا حق مشروع بنده، به علت تأخیر و لزوم بازدید انگلستان از بین نرود؛ والا تصدیق میفرمایید که این امر تا چه حد بنده را مأیوس و دلسرد خواهد کرد؛ زیرا اگر در این مورد، چه از جهت شخصی و چه از نظر مملکت، بنده موفق نشوم، معلوم میشود که تمام اقوال و گفتار رجال و غیره خالی از معنی بوده و برای سرگرم کردن و فریب دادن است. به هر تقدیر به عرض میرساند که از آقای حمیدیه نامهای داشتم که اظهار داشته بود حاضر است هرگونه کمک با بنده بکند؛ ولی نوشته بود که عده زیادی خود را کاندید مراغه نموده و همه نیز خود را کاندیدای مقامات دولتی معرفی مینمایند، تصور میکنم در اینخصوص، اخذ تماس با ایشان و طرح نقشه واحد عملیات خالی از فایده نباشد.
وضع زندگی ما در لندن بسیار سخت است؛ زیرا خانم با بندهزاده همیشه در اطاق هتل2 (5 روز در هفته) محبوسند؛ مخصوصاً خانم که اصلاً انگلیسی بلد نیست، دیشب وقتی وارد شدم، دیدم که دارا، بندهزاده، از سه روز قبل مریض و در حال تب است، و از بیپولی تا حال دکتر نتوانستهایم بخواهیم، تصدیق میفرمایید که این وضع تا چه حد ناگوار است. البته برای موفقیت باید متحمل زحمت و مرارت بود؛ ولی این مرارت بنده، فقط ناشی از غفلت است و اگر ناشی از فرس ماژور بود، بنده کاملاً تسلیم بودم. به هر جهت با ورود جنابعالی امیدوارم که قسمت اعظم نگرانی بنده، بخصوص با قولی که به خانم دادهاید، مرتفع شود و در مورد پول و انتخابات، که دو موضوع اساسی ناراحتی بنده است، اقدامات شایسته مبذول خواهید فرمود. بخصوص که مسئله انتخابات با مطالعات فعلی بنده تماس مستقیم داشته و برای به نتیجه رساندن این مطالعات، خیلی ضروری است.
در خاتمه سلام خانم را حضور عالی و خدمت سرکار علیه خانم ابلاغ کرده و از خداوند متعال موفقیت آن برادر عزیز را از صمیم قلب خواهانم. بندهزاده، دارا، دست نازنینتان را میبوسد و از الطاف عالی سپاسگزار است.
شاد کوک . تصدقت دکتر دادفر
______________________
1. مخاطب این نامه سپهبد کیا است.
2. در اصل: هوتل.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 194