تاریخ سند: 7 خرداد 1340
موضوع : آقای آیت الله حاج سیدمحمود طالقانی
متن سند:
گیرنده : مدیریت کل اداره سوم
فرستنده : ساواک خراسان شماره : 1905 / م الف 11
نامبرده بالا از افراد منتسب به جبهه ملی مرکز مدت سه شب از روز 2 /3 /40
در مسجد ملاهاشم سخنرانی و مطالب وی پیرامون انتخابات آینده و تبلیغ برای
آزادی (که وسیله جبهه ملی تأمین می گردد) و فساد و تعدی حکومتها بود.
در این مجلس طرفداران و
اعضاء وابسته به جبهه ملی
حضور داشتند و با مراقبتی
که به عمل آمد مطالب
برخلاف مصلحت و انتظام
عمومی مشهود نشد.
رئیس سازمان اطلاعات و
امنیت خراسان.
آرشام1
توضیحات سند:
1ـ محمّدعلی درخشی علاّف،
فرزند غلامرضا که بعدها نام
خود را، به آرشام تغییر داد ـ در
سال 1300 ش.
در مشهد به دنیا
آمد.
او، از مهرماه 1321،
مسئولیّت های اطّلاعاتی خود
را، در مقام افسر مرزبانی رکن
دوم ستاد لشکر هشتم (خراسان)،
آغاز کرد.
فعّالیت وی در پادگان
بجنورد، در شرایطی که منطقه
فوق در اشغال ارتش شوروی
قرار داشت، سبب برقراری
ارتباط آرشام با سرویس
اطّلاعاتی نظامی انگلیس گردید
تا در چارچوب شبکه ای از
عوامل انگلیس در منطقه، به
خرابکاری علیه روسها بویژه
قلی اوف ـ افسر اطّلاعاتی
شوروی دست بزند که در
پوشش کنسول شوروی در گنبد
عمل می کرد.
در اسناد موجود،
گزارشی از آرشام موجود است
که طبق آن، وی، معترف شده که
به اتّفاق اردشیرخان شادلو (از
عوامل شوکت الملک علم و
بزرگ مالک منطقه)، ترکمنی را
به نام موخی، به قتل رسانیده
است.
آرشام، مدّعی بوده است
که موخی، یکی از ماموران
اطّلاعاتی شوروی بوده است.
طبق همین گزارش، آرشام، در
شکست ماجرای شورش افسران
چپگرا (معروف به «قیام افسران
خراسان»، به رهبری سرگرد
علی اکبر اسکندانی)، نقش
داشته است.
فعّالیتهای آرشام در خراسان،
مورد توجّه انگلیسیها قرار
گرفت.
او، به تهران احضار شد و
محرمانه به آذربایجان رفت و
در سالهای 1324 ـ 1325، به
تشکیل شبکه های مخفی در این
منطقه دست زد.
او، پس از این
ماموریّت، مجدّدا به مشهد
اعزام شد و رئیس تجسّس رکن
دوم لشگر خراسان گردید تا نقش
مهمتری در فعّالیتهای اطّلاعاتی
و سیاسی سرویس اطّلاعاتی
بریتانیا در خراسان داشته باشد.
او، در دوران دکتر محمّد مصدّق،
از 1 /5 /1331، به آذربایجان
منتقل شد و تا 28 مرداد 1332،
در این خطّه بود.
آرشام، پس از
کودتای 28 مرداد 32، در مقام
رئیس اطّلاعات لشکر خراسان،
مجدّدا، به آن منطقه وارد شد و
در زمستان 1334، به مناسبت
مسافرت خروشچف و بولگانین
به افغانستان، در ماموریتی
سرّی، پنهانی وارد افغانستان شد
و به تماس با شبکه های مخفی در
این کشور پرداخت.
پس از تاسیس ساواک، نخستین
ساواک استانی که تاسیس شد، به
مدّت 5 سال در آن ساواک، نقش
حسّاسی به عهده داشت.
در این
زمان، زمینه های نارضایتی و
عصیان، در عشایر جنوب
احساس شد و آرشام، در جایگاه
یکی از زبده ترین عواملMI - 6
در ساواک، در شهریور 1340،
رئیس ساواک فارس و بنادر
گردید و تا آذر 1341، در این
سمت بود.
طبق گزارش آرشام،
فعّالیتهای او در جنوب، در سه
محور بود : اول، مقابله با فعّالیت
نیروهای ضدّرژیم در دانشگاه
شیراز؛ دوم، تشکیل شبکه های
اطّلاعاتی در میان عشایر و
گردآوری اطّلاعات و تهیّه
گزارشی جامع از اوضاع فارس.
گزارش مشروح فوق، به شماره
9027/د ف مورخ22 /5 /1341،
به مرکز ارسال شد و نقشی
اساسی در پی ریزی اقدامات
بعدی، در سرکوب عشایر داشت.
در جریان درگیری مسلّحانه
عشایر در زمستان 1341 تا
تابستان 1342، آرشام ـ که دیگر
در تهران بود ـ بارها در زمینه
مسائل فارس، با مسئولان نظامی
وقت (سپهبد اسماعیل ریاحی،
وزیر کشاورزی؛ سپهبد عزیزاللّه
کمال، رئیس اداره دوم ارتش؛ و
سپهبد عزیزی)، به مشاوره
پرداخت.
سومین محور
فعّالیتهای آرشام در جنوب،
تاسیس «انجمن دوستی ایرانیان
با شیخ نشینها» در فارس بود که
پوشش فعّالیتهای برون مرزی
ساواک، و در واقع MI - 6، در
شیخ نشینهای خلیج فارس به
شمار می رفت.
آرشام همچنین،
در توسعه شبکه های
فراماسونری در شیراز، با دکتر
ذبیح قربان، همکاری نزدیک
داشت و به تاسیس «باشگاه
لاینز» در شیراز دست زد و در
سال 1341، ریاست این باشگاه
را به عهده داشت.
آرشام، در آذر
1341، ساواک فارس و بنادر را
به سرهنگ مسعود حریری
تحویل داد و در مرکز (اداره کلّ
یکم ساواک)، به کار پرداخت.
او،
پس از طی دوره ویژه اطّلاعاتی
در آمریکا (سیا)، در
19 /2 /1342، رئیس ساواک
سیستان و بلوچستان شد و در
تاریخ 9 /6 /1345 ریاست
ساواک کرمان را به دست گرفت.
در کرمان، آرشام، بسرعت به
چهره مخوف استان بدل شد و
سایر قدرتهای منطقه را، زیر چتر
خود قرار داد؛ به نحوی که به
تاسیس «دانشسرای عالی فنّی
آرشام، دست زد.
او، در سالهای
1350 ـ 1357، نقش کم نظیری
در سرکوب حرکتهای انقلابی، در
منطقه فوق ایفاد نمود.
با
اوجگیری انقلاب اسلامی ایران،
آرشام، طرّاح و مبتکر اقدامات
وحشیانه و قساوت بار، در
سرکوب انقلاب بود و بویژه در
حادثه خونین مسجد جامع کرمان
(مهر 1357)، نقش اصلی را
داشت.
در نتیجه، وزیر
دادگستری دولت ازهاری، برای
حفظ «مصلحت» ساواک و
آرشام، محترمانه، برکناری او را
به سپهبد ناصر مقدّم توصیه نمود
و آرشام، در اواخر آذر 1357،
برکنار شد.
متن سند فوق، چنین
است :
21 /9 /1357
ـ وزارت دادگستری
ریاست محترم سازمان اطّلاعات
و امنیّت کشور
نظر به اینکه گزارش هیئت
نمایندگان دولت مامور به
رسیدگی به وقایع روز
11 /7 /57 کرمان ـ که نماینده
وزارت دادگستری هم، عضویّت
آن را داشته ـ حاکی است که
اهالی و معتمدین محلّ، معتقدند
که حمله به مسجد کرمان، قبلاً از
طرف کمیسیونی مرکب از
روسای شهربانی و ژاندارمری و
ساواک و معاون استانداری،
طرح و پی ریزی شده و هیئت، در
نتیجه رسیدگی و تحقیقات
معموله، تشخیص داده که ادامه
خدمت آقای آرشام، رئیس
ساواک در محلّ، به مصلحت
خودش و آن سازمان نیست و هر
چه زودتر باید جانشین مشارالیه
ـ که به تهران احضار شده ـ
انتخاب و به صوب ماموریت
عزیمت نماید، لذا مراتب اعلام
می شود.
خواهشمند است دستور
فرمائید، بنا به رعایت مصالح
مملکتی، در انجام پیشنهاد هیئت،
اقدام و نتیجه را به این وزارت،
اعلام دارند.
وزیر دادگستری ـ حسین نجفی
ارتشبد فردوست، در خاطرات
خود، آرشام را، از محدود
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 34