صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : حوزه سازمان جوانان جبهه ملی

تاریخ سند: 5 دی 1342


موضوع : حوزه سازمان جوانان جبهه ملی


متن سند:

از : تهران به : نصرالهچی شماره : 21685/ س ت یکی از حوزه های سازمان جوانان جبهه ملی ساعت 1700 روز شنبه 30 /9 /42 با شرکت حسن میرمحمد صادقی در منزل دانش آموزی به نام جلالی تشکیل گردید.
اعضاء این حوزه عبارت بودند از مسعود توانگر ـ حمزه نژاد ـ نورائی ـ جلالی و دو نفر دیگر.
ابتدا حمزه نژاد اظهار داشت که در چند دبیرستان که من می خواستم کار تشکیلاتی بکنم متوجه شدم که در آن دبیرستانها قبلاً اخراجیان جبهه ملی1 (عارف پاینده ـ علیرضا سیاسی ـ جلیل احمد افشار...) با دانش آموزان آن مدارس تماس گرفته اند و آنها را تحت تأثیر قرار داده اند و در یکی از دبیرستانها یک نفر از طرفداران خان اینها گفت جبهه ملی یعنی چه؟ ما خودمان می خواهیم تشکیلات واقعی سازمان جوانان را بوجود بیاوریم و از حالا برای این منظور دست بکار شدیم.
حسین میرمحمد صادقی در پاسخ سخنان حمزه نژاد گفت از شهریور 20 به اینطرف سیاست انگلیس و کمپانیهای نفتی همین بوده که برای جبران ناکامیها دسته های چپی و مذهبی درست می کرده اند و این دستجات همیشه برخلاف منافع واقعی مردم گام برداشته اند چنانکه حزب توده ایران2 در زمان مصدق3 انواع کارشکنی ها را میکرد و در آن موقع چون در کار مصدق اخلال می نمود کسی را به او کاری نبود اما بعد از مصدق که دیگر وجود حزب توده ضروری نبود آن را از بین بردند و نابود کردند مثال دیگری که میرمحمد صادقی زد این بود که (بعضی از جیب برها در یک محل شلوغ با یکدیگر دعوا می کنند و مردم که دوروبرشان جمع شدند حیببر سومی جبیشان را می زند.
بقیه مذاکرات این جلسه نکته برجسته و مهمی نداشت.
پرونده جلیل احمد افشار ضمیمه و بایگانی می شود.
19 /10 /42

توضیحات سند:

1ـ اول آبان 1328 ه ش نوزده نفری که در تحصن دربار شرکت کردند [دکتر مصدق، شمس الدین امیر علایی، یوسف مشار، دکتر شایگان، محمود نریمان، دکتر سبحانی، دکتر کاویانی، دکتر مظفر بقایی، حسین ملکی، عبدالقدیر آزاد، عباس خلیلی، حائری زاده، عمیدی نوری، دکتر حسین فاطمی، جلالی نائینی، احمد ملکی، ارسلان خلعتبری، مهندس زیرک زاده، سید محمود غروی] در منزل دکتر مصدق جمع شدند و تصمیم گرفتند اولاً عنوان خود را جبهه ملی بدهند ثانیا کمیسیونی برای تنظیم اساسنامه انتخاب کنند...
.
سال 39 که انتخابات دوره بیستم در کوران جدیدی از سیاست با عنوان آزادی آغاز شد افرادی از حزب ایران جلساتی را با دعوت اللهیار صالح و باقر کاظمی تشکیل دادند و فعالیت هایی را آغاز کردند که تا سال 42 ادامه داشت اجتماع این دوره را جبهه ملی دوم می نامند ...
جبهه ملی سوم را در سال 44 برای جذب مردم و وحدت که مرکب از نهضت آزادی ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران، سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران و جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران بود تشکیل دادند که در مرحله تشکیل باقی ماند و به فعالیت نرسید...
.
جبهه ملی چهارم مربوط به زمان اوج گیری نیروی مذهبی است و آن وقتی است که حکومت جدید امریکا سیاست حقوق بشر کارتر را اعلام کرد...
عده ای باز به فکر جبهه ملی افتادند ...
.
ماسک بر چهره زدند صاحب عقیده و ایمان شدند محقق و دانشمند گردیدند و با دسیسه و نیرنگ ـ مدعی وراثت خون ده ها هزار شهید گردیدند.
یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید لاجوردی ص 34 2ـ دکتر مصدق در سال 1258 هجری شمسی در تهران به دنیا آمد و در 17 سالگی مستوفی خراسان شد وی تحصیلات خود را در رشته حقوق در فرانسه و سوئیس به پایان رساند وی در کنار شهید مدرس، با قرار داد ننگین 1919 وثوق الدوله مخالفت کرد و در چندین کابینه به سمت وزارت رسید و در دوره ششم مجلس شورای ملی، در حالی که سن وی کمتر از سی سال (حدنصاب) بود به نمایندگی مجلس برگزیده شد و در دوره چهاردهم و شانزدهم مجلس نیز به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد.
وی از رهبران نهضت ملی شدن صنعت نفت است که با تلاش مرحوم آیه اللّه کاشانی و حمایت فدائیان اسلام، نخست وزیری وی انجام گرفت.
اما نهایتا اختلافاتی بین رهبران مختلف نهضت بروز کرد.
این اختلافات موجب از دست رفتن پشتیبانی قاطع مردم از رهبران نهضت و مصدق گردید.
و زمینه ای برای کودتای آمریکایی 28 مرداد شد.
وی پس از 28 مرداد دستگیر و زندانی و سپس به احمد آباد تبعید گردید در دوران حکومت مصدق از ورود مرحوم آیت الله مدنی به آذرشهر ممانعت به عمل آمد.
مصدق در 14 اسفند 1345 در احمدآباد درگذشت.
وی به دلیل وابستگی مادرش به خانواده قاجار، به مصدق السطنه ملقب گشت.
3ـ این حزب در اوایل مهرماه 1320 توسط برخی از عناصر وابسته به شوروی سابق و دعوتی که از سوی سلیمان محسن اسکندری بعمل آمد آغاز به کار کرد.
جلسه اول در بالا خانه منزل اسکندری که در خیابان ژاله بود، تشکیل گردید و در جلسه مذکور، احسان طبری، رضا روستا، عباس اسکندری، ایرج اسکندری، نورالدین الموتی، عزالملک اردلان، فریدون کشاورز، حضور داشتند.
به هنگام آغاز فعالیت حزب توده، سلیمان محسن اسکندری البته بدون داشتن عنوان دبیر کل (زیرا چنین عنوانی در آئین نامه حزب نبود)، در واقع همه کاره حزب بود.
از کنگره دوم رادمنش به عنوان دبیر کل تعیین شد.
از کنگره دوم تا پلنوم چهاردهم (یعنی مدت 20 سال) رادمنش در خارج از کشور دبیر کل بود.
بعد از خلع رادمنش، ایرج اسکندری به آرزوی قدیمی خود (دائر به دبیر اول شدن) نائل آمد (از پلنوم چهاردهم تا شانزدهم).
پلنوم شانزدهم کیانوری را به عنوان دبیر اول انتخاب کرد و او تا انحلال حزب توده در این سمت باقی ماند.
همکاری حزب توده با مصطفی فاتح، رئیس شرکت انگلیسی نفت، در روزنامه مردم در سال 1320، پس از سقوط رژیم رضاخان، و پس از اشغال ایران از طرف شوروی و انگلیس، شروع شد.
تصمیم همکاری را دولتهای شوروی و انگلیس در اوان ورود ارتش های خود به ایران گرفته بودند و اجرای این تصمیم از جانب شوروی به حزب توده ابلاغ گردید و از جانب انگلستان به مصطفی فاتح مراجعه شد.
حیات حزب توده را می توان به 8 دوره تقسیم نمود.
دوره اول: زندگی حزب توده از تأسیس تا پیدایش فرقه دمکرات (یعنی از 1320 تا 1324)، حزب توده در این دوران ابتدائی حیات خود، پا به پای دیپلماسی شوروی پیش می رفت، بدین ترتیب دوره اول زندگی حزب، دوران زایش و رشد تدریجی آن بود و در همین چهار سال چهره وابسته به آن مشخص شد و معلوم شد که این حزب ابزار قابل اعتمادی در دست دیپلماسی شوروی است.
دوره دوم زندگی حزب توده از پیدایش فرقه دمکرات آذربایجان و پارتی دمکرات کردستان آغاز می شود و با اوج نقطه این حزب و شرکت وزیرانش در کابینه دوم قوام، خاتمه می یابد.
(از آذر 1324 تا تابستان 1326).
دوره سوم زندگی حزب توده از آذر 1326 تا 15 بهمن 1327، یعنی تاریخ حادثه ترور محمدرضا پهلوی، ممتد است.
در حزب دوران «طلایی» و «هورایی» پایان می یابد و دوره حضیض و شکست فرا می رسد.
دوره چهارم از اعلام غیرقانونی شدن حزب تا رد قرارداد الحاقی نفت (قرارداد گس گلشائیان) یعنی از بهمن 1327 تا 1330 می باشد.
دوره پنجم از سال 1330 تا کودتای 28 مرداد 1332 است که در این دوره حزب توده به دو علت توسعه می یابد.
علت اول آن است که زمام دولت و مجلس به دست دکتر محمد مصدق و آیت الله کاشانی است و یک فضای نسبتا باز اجتماعی وجود دارد لذا حزب به تأسیس اتحادیه های کارگری، سازمان جوانان دمکرات، تشکیلات دمکراتیک زنان ...
به صورت علنی اقدام می کند.
علت دوم، اوج نهضت مردم در راه ملی کردن صنعت نفت در سرزمین ایران در جریان است.
و شکارچیان حزب فرصت صیادی خوبی بدست آوردند که نتوانستند از آن به خوبی استفاده کنند.
دوره ششم از کودتای 28 مرداد تا کشف سازمان نظامی حزب و متعاقب آن تلاشی تمام سازمانهای علنی و مخفی حزب یعنی تا سال 1334 ادامه دارد.
دوره هفتم یک نوع فصل نهایی و حالتی بدتر از احتضار برای بدنه حزبی است، که در حال تجزیه است.
دوره هشتم زمان نهائی حزب توده از آغاز سال 1357 تا 1361 می باشد.
در این زمان کیانوری زمام حزب را بدست داشت و با اطلاعاتی که از منابع شوروی و محافل سازمان مخفی «نوید» بدست می آورد سمت و سوی حوادث را به خوبی حدس می زد.
کیانوری که در مکتب لنینیسم عملی، درسهای خود را خوب آموخته بود، در آمیختن کار مخفی با کار علنی، اغتنام فرصت برای ربودن پیروزی از چنگ فاتح (جزء مرام اصلی حزب توده نیز بود) در ظاهر حامی «خط امام» بود.
ولی در خفا با خائنانی مانند ناخدا افضلی و سرهنگ عطاریان و سرهنگ کبیری و سرهنگ آذرفر و دیگران همکاری داشت و همکاری پرجوش جاسوسی به سود شوروی را رهبری می کرد و تدارک سرنگونی جمهوری اسلامی را می دید.
و با افشای ماهیت واقعی آن در سال 1361 عناصر وابسته به آن دستگیر و حزب به طور کامل منحل و از صفحه روزگار محو شد.
ـ اسناد ساواک، پرونده موضوعی حزب توده ـ کژراهه، خاطراتی از تاریخ حزب توده، احسان طبری، ص ص 17، 27، 30، 31، 32، 33، 34، 35، 39، 40، 42، 44، 46، 47

منبع:

کتاب چپ در ایران - چریک‌های فدایی خلق به روایت اسناد ساواک صفحه 4

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.