تاریخ سند: 24 اردیبهشت 1353
درباره: انجمنهای غیر رسمی دانشجویی
متن سند:
از: اداره کل سوم (323) تاریخ:24 /2 /1353
به: ریاست ساواک قزوین شماره: 578 /323
درباره: انجمنهای غیر رسمی دانشجویی
با توجه به اینکه تشکیل انجمنهای غیر رسمی دانشجویی مانند انجمنهای اسلامی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی درمنشور انقلاب پیش بینی نگردیده علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید:
1- به نحو مقتضی با مسئولین این مراکز تماس و اعلام گردد که این انجمنها مجوزی نداشته و در اختیار گذاردن هرگونه تسهیلات و امکاناتی مانند محلی جهت کتابخانه و یا دفتر و یا سالن به منظور تشکیل سمینار و ایراد سخنرانی به این انجمنها به مصلحت نبوده و ضروری است از هم اکنون دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در مورد تعطیل دفاتر و کتابخانههای این قبیل انجمنها اقدام نموده و در تعطیلات تابستانی سال جاری آنها را منحل و از سال تحصیلی آتی نیز اجازه تشکیل چنین انجمنهایی داده نشود.
2- از تهیه و توزیع نشریات جزوات و کتب مربوط به اعضای این انجمنها در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی جلوگیری به عمل آید.
3- دانشجویان مذهبی وابسته به انجمنهای اسلامی شناسایی و اعمال و رفتار آنها به وسیله منابع مطمئن زیرنظر قرارداده شود و هر گونه غیبت و تردد آنها به شهرهای دیگر به موقع اعلام گردد.
4- با تهیه طرح لازم درتابستان سال جاری با همکاری مسئولین دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کتب، جزوات و نشریات نویسندگانی مانند مهندس بازرگان- دکتر علی شریعتی مزینانی1 - روح اله خمینی - جلال آل احمد2 – صمد بهرنگی - یداله سحابی - ناصر مکارم شیراز3 – سید محمود علائی طالقانی و مصطفی زمانی که به نحوی در انحرافات فکری دانشجویان موثر میباشد به نحو مقتضی از کتابخانههای دانشگاهها و مدارس آموزش عالی جمعآوری گردد. از طرف مدیرکل اداره سوم - ثابتی
ضمن مذاکره مورد توجه واقدام امنیت داخلی قرار گیرد - 29 /2 /53 با آقای نگاری مذاکره گردد - 29 /2 /53
توضیحات سند:
1. دکتر علی شریعتی فرزند استاد محمدتقی شریعتی در سال 1312 ﻫ ش در روستایی از توابع شهرستان سبزوار متولد شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای مشهد به پایان برد و پس از گذراندن دورهای در دانشسرای تربیت معلم، آموزگار یکی از روستاهای خراسان شد. چندی بعد با ورود به دانشگاه مشهد در رشته ادبیات و زبان فارسی فارغالتحصیل شد. دکتر شریعتی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در آنجا دکترا گرفت. آشنایی وی با لوئی ماسینیون، ژانپل سارتر، ژان برگ، جورج گورویچ و فرانتس فانون بر عمق یافتههای علمی او افزود. تلاشهای سیاسی دکتر شریعتی در خارج از کشور بهطور جدی ادامه یافت تا جایی که وقتی در سال 1343 به ایران بازگشت، در مرز ترکیه دستگیر شد و شش ماه به زندان افتاد. پس از آزادی سخنرانیهای او در دانشگاه مشهد و حسینیه ارشاد تهران توانست جوانان فراوانی را به پای افکار و آرای او بنشاند. همین توجه به همراه افشاگریهای او علیه رژیم باعث شد که بار دیگر دستگیر و حبس شود. دکتر شریعتی پس از آزادی از زندان تصمیم به هجرت گرفت و راهی انگلستان شد، اما در 29 خرداد سال 1356، در عین ناباوری درگذشت و پس از انتقال به سوریه در زینبیه دمشق دفن شد. رجوع شود به کتاب: دکتر علی شریعتی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد انقلاب اسلامی
2. سید جلال آلاحمد، فرزند آیتالله سید احمد طالقانی مشهور به آلاحمد در سال 1302 شمسى در خانوادهاى روحانى چشم به جهان گشود. آموزش ابتدایى و متوسطه را در تهران خواند و رشتهی ادبیات فارسى را تا مقطع دکترا ادامه داد. آلاحمد در سال 1323 به حزب توده پیوست و در مدّتى کمتر از 4 سال در ردیف نویسندگان برجسته مجله دنیا قرار گرفت. وى مدت 2 سال به نوشتن مطالبى پرداخت که خود آن را «پرت و پلا» مىنامد و به سبب همین نوشتهها مأموریت یافت تا زیر نظر احسان طبرى به انتشار نشریه بپردازد. در سال 1326 آموزگار شد و شروع به تدریس کرد و همزمان همکارى نزدیکى با جراید وقت تهران داشت. در همین سال با انشعاب از حزب توده که دنباله رو سیاست استالین بود، با همکارى خلیل ملکى و انورخامهاى، دکتر مظفر بقایی کرمانی یک حزب سوسیالیست (زحمتکشان) را بنا نهاد. در ماجراى ملّى شدن صنعت نفت فعالانه شرکت جست و پس از مرداد 1332 از سیاست کناره گرفت و دنبال کار تحقیق و تعلیم رفت. با بروز تحول عظیم در افکارش و روى آوردن به دین در سال 1340، اسلام را به عنوان یک دین جامع و روحانیت را تنها پایگاه ملى براى مبارزه با غرب و غربزدگى خواند و از امام خمینى(ره) به عنوان منجى یاد کرد. وى براى احراز هویت ملّى، «غربزدگى» را در 1341 منتشر کرد. در سال 1343 به حج رفت و «خسى در میقات» را نوشت. در سال 1347 اقدام به تشکیل کانون نویسندگان ایران نمود و کنگرهی هنرمندان دربار را تحریم کرد. مهمترین آرای سیاسى و اجتماعى و مذهبى آل احمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» آمده است. این کتاب یکی از آثار ماندگار و پرمحتوای این اندیشمند و نظریهپرداز معاصر است. وى تشیع را نوعى نهضت مبارزهی روشنفکرى مىدانست و انتظار و اجتهاد را دو نقطهی اوج آن مىخواند. جلال آل احمد که در طول زندگى 25 کتاب و سفرنامه و مقاله را به رشتهی تحریر درآورد و 11 عنوان ترجمه انجام داد، در شهریور 1348 در اسالم دارفانى را وداع گفت. که به ظن بسیاری باید توسط ساواک مسموم شده باشد.
جلال آلاحمد به روایت اسناد ساواک،تهران، مرکز بررسى اسناد تاریخى،1379
( اسناد ساواک - پرونده انفرادى )
3. آیتاللّهالعظمی ناصر مکارم شیرازى، فرزند حاج محمد در بهمن ماه سال 1305 ﻫ ش در شیراز دیده به جهان گشود. دوران تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در شیراز گذرانید و پس از شهریور 1320 به فراگیرى مقدمات و سطح در مدرسه علمیه آقابابا خان در آن شهر پرداخت. در سال 1324 به قم عزیمت نمود و طى اقامت پنج ساله در آنجا از محضر آیات عظام: بروجردى و حجت کوهکمرهاى بهرهمند گردید. وى در سال 1329 جهت ادامه تحصیل راهى نجف اشرف شد و موفق به کسب اجازه اجتهاد از علماى آن سامان گردید. در سال 1330 به قم بازگشت و مجدداً در درس آیتاللّه العظمی سید حسن بروجردى شرکت نمود. او فلسفه را نزد علامه سید محمد حسین طباطبایى (ره) خواند و به تدریس سطوح عالیه فقه و اصول در حوزه علمیه قم مشغول شد. در دهه 30 شمسى به منظور مقابله با تبلیغات الحادى، با همکارى گروهى از همفکرانش، مبادرت به تشکیل جلسات بحث علمى و فلسفى کرد. در آن جلسات، کلیه اصول فلسفى مکتبهاى مادى را مطرح و در نتیجه کتاب «فیلسوف نماها» را تألیف نمود. این کتاب با استقبال جوانان و روشنفکران روبهرو شد و در سال 1333 به عنوان بهترین کتاب سال، بزرگترین جایزه علمى را به خود اختصاص داد. نگارش قریب 50 عنوان کتاب درباره فقه، اقتصاد، فلسفه، کلام و تفسیر از جمله «تفسیر نمونه» در 27 جلد، از جمله اقدامات علمى ایشان است. وى در سال 1337 مجله ماهانه «درسهایى از مکتب اسلام» را با جمعی از فضلاء و اندیشمندان حوزه علمیه قم منتشر نمود که این نشریه هنوز ادامه دارد. فعالیت و مبارزه سیاسى ایشان با اوجگیرى نهضت اسلامى در سال 1342 شهرت یافت. او با ایراد سخنان انتقادى و اعتراضآمیز در مجامع علمى و مذهبى و نیز نگارش مقالات انتقادآمیز در نشریه مکتب اسلام، توجه ساواک را به خود جلب کرد. بعد از قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و بازداشت شد. پس از آن نیز بارها به شهربانى احضار و مورد تذکر قرار گرفت. به دنبال قیام مردم قم در آذر و دى 1356، ایشان به سه سال اقامت اجبارى در چابهار محکوم شد و پس از مدتى محل تبعید وى به مهاباد و سپس مرودشت تغییر یافت. پس از پیروزى انقلاب اسلامى و بازگشت از تبعید، در قم مستقر شد و همچون گذشته به تدریس و تربیت طلاب علوم دینى پرداخت. آیتاللّه مکارم شیرازى، پس از رحلت آیتاللّهالعظمى حاج شیخ محمدعلى اراکى، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یکى از مراجع تقلید معرفى گردید. ایشان در دوره اول و دوم مجلس خبرگان، به نمایندگى از طرف مردم انتخاب شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 2 صفحه 191