نایبالسلطنه!؟ و مردم بیکار
متن سند:
نایبالسلطنه!؟ و مردم بیکار
قانون اساسى و متمم آن که مبناى مشروطیت بود، در راستاى استقرار و تحکیم هر چه بیشتر رژیم پهلوى، در سالهاى 134، 1326 و 1328 دستخوش تجاوز رژیم قرار گرفت و تغییر داده شد.
آخرین تغییر قانون اساسى در سال 1346 صورت گرفت تا شهبانو! و ولیعهد نیز داراى مقامى خاص و در جشن تاجگذارى، صاحب تاج شوند.
به همین مناسبت در سال 1345 قانون تشکیل مجلس مؤسسان به منظور تجدیدنظر در اصول 38، 41 و 42 متمم قانون اساسى از مجلسین گذشت.1
تمهیدات لازم در راستاى تغییر قانون و اجتماع نمایندگان مجلس سنا و شوراى ملى اندیشیده شد و در نهایت در سال 1346 شمسى، قبل از این که مراسم تاجگذارى افسانهاى، انجام شود، اصول مورد نظر تغییر پیدا کرد و براساس این تغییر مقرر شد که ولیعهد، وقتى مىتواند شخصا امور مملکت را متصدى شود که داراى بیست سال تمام شمسى باشد، ثانیا اگر به هنگام مرگ شاه، ولیعهد به سن قانونى نرسیده باشد، شهبانو، بلافاصله جاى او را بگیرد. مگر این که شاه شخص دیگرى را بهعنوان نایبالسلطنه تعیین کرده باشد.2
فرح دیبا ـ که فرزند افسرى تحصیل کرده در سن سیر فرانسه بود که در جوانى به مرض سل درگذشته بود، به همراه مادرش فریده دیبا، در خانه محمدعلى قطبى زندگى مىکرد ـ توسط لوئیز بختیارى ـ همسر قطبى ـ براى تحصیل به پاریس رهسپار شد. او که دختر فقیرى بود و داراى تمایلات چپ و کمونیستى بود. از فرط استیصال کمک مالى به سراغ اردشیر زاهدى در حصارک کرج رفت، تا بتواند در پاریس به تحصیل و زندگى ادامه دهد. تماس اردشیر زاهدى با محمدرضا پهلوى و معرفى فرح به وى، سرنوشت فرح را دستخوش تغییر قرار داد و او را ملکه ایران کرد، تا در مراسم تاجگذارى با آن تشریفات و تجملات، بر تخت بنشیند و تاج مرصع بر سر بگذارد و...3
این حادثه نه تنها سرنوشت فرح دیبا، بلکه سرنوشت همه دیباها را، تغییر داد تا همه دست در دست هم به چپاول بپردازند.
بخش اول سندى که در زیر مىخوانید، نشانگر آن است که فرح پهلوى که با این پیشینه به نیابت سلطنت رسیده، محسود اشرف پهلوى ـ خواهر همزاد شاه ـ واقع شده و با توسل به سازمان ملل متحد!؟ سهم خود را از سلطنت مطالبه کرده است.
نویسنده کتاب «ایران سراب قدرت» در خصوص اشرف که از انتخاب همسر برادرش به نایبالسلطنهاى، به خروش آمده است، چنین مىنویسد:
«نقش اشرف از سالهاى اول دهه 197 به بعد کمتر علنى بوده است ولى با وجود این، اشرف یکى از چهرههاى اساسى حکومت شاه بود. او را صاحب زیرکترین مغز خانواده سلطنتى مىدانند و هم با اراده و بىرحمترین آنها. شاه از اشرف در مأموریتهاى سیاسى استفاده مىکرد، حتى در زمان جنگ دوم جهانى او را که زن
جوانى بود، براى مذاکره با استالین فرستاد... دفتر مخصوص اشرف اهمیت
ویژهاى داشت، مقامات ارشدى که به خاطر مصالح سیاسى برکنار مىشدند و اما شاه نمىخواست از نظر سیاست مملکت برکنارشان کند، در آن جا جمع مىشدند و این دفتر به همین علت به «گورستان فیلها» معروف شده بود. اشرف با این که بیشتر در خارج بود، در تغییرات و تصمیمات مهم دست داشت.»4
و بخش دوم این سند درباره توقیف اموال تیمور بختیار ـ اولین رئیس سازمان امنیت شاه ـ است.
فردوست در بخشى از خاطرات خود، مشارالیه را چنین معرفى مىکند:
«تیمور که اکنون سرلشکر و محبوب مستشاران آمریکایى اداره دوم بود، در سال1335 به پیشنهاد آنها اولین رئیس ساواک شد... محمدرضا از خوى بختیار به وحشت افتاده بود، در حالى که تیمور روى ثریا حساب مىکرد و امید داشت که هر چه زودتر نخستوزیر یا رئیس ستاد ارتش شود! او در ساواک به شدت دنبال جمعآورى ثروت افتاد و عقدههاى دوران فقر را خالى کرد...»5
به خوانندگان محترم توصیه مىشود براى اطلاع کامل از چگونگى ظهور و سقوط تیمور بختیار به دوره سه جلدى کتاب اسنادى او، از سرى انتشارات مرکز اسناد تاریخى مراجعه کنند.
و اما متن سند مورد اشاره چنین است:
شماره : 13977
تاریخ : 4 /6 /46
موضوع : انتخاب نایبالسلطنه و توقیف اموال بختیار
روز 28 /5 /46 در اجتماعاتى که از مردم بیکار و کسانى که براى تماشاى رژه واحدهاى ارتش آمده بودند، دو مطلب بیشتر جلب توجه مىکرد. یکى انتخاب نایب السلطنه و دیگرى توقیف اموال تیمسار بختیار در مورد مطلب اول شایعاتى بود مبنى بر این که والاحضرت اشرف پهلوى به سازمان ملل شکایت نمودهاند که ایشان بزرگترین فرزند خاندان پهلوى بعد از شاهنشاه آریامهر هستند و باید به عنوان نیابت سلطنت انتخاب شوند و استدلال ایشان این است که اگر وضعى پیش آید که موجب متارکه اعلىحضرتین گردد، در آن موقع دیگر علیاحضرت شهبانو سمتى در خاندان پهلوى نخواهد داشت و نایبالسلطنه بودن ایشان در آن موقع اشکالاتى به وجود خواهد آورد.
مطلب دوم در مورد توقیف اموال تیمسار بختیار بود، مردم مىگفتند که چه شده که حالا بعد از چهار سال دادستان ارتش اقدام به جمع آورى مدارک نموده و تا به حال چه مىکرده چون اتهاماتى که به نامبرده وارد شده احتیاجى به این همه وقت نداشته و اگر ایشان چند بار گزارش خلاف به عرض شاه رسانیده بلافاصله این مطلب روشن مىشد و مىبایستى در همان موقع نامبرده را محاکمه مىکردند نه این که بعد از سالها که نامبرده در اروپا به سر برده، حالا به فکر محاکمه ایشان بیفتند. شایع است علت این که دولت اقدام به چنین عملى نموده این است که چون شخص بختیار با اطلاعاتى که در اختیار دارد، در اروپا اقدام به ایجاد شبکههائى مخالف دولت نموده، ایرانیان مقیم خارج از کشور را تحریک مىنماید. استدلال دیگر مردم این بود که دستگاههائى وجود دارد که مىخواهد تا جایى که ممکن است ارتش و روحیه ارتشیان را تضعیف و آنان را منفور عامه مردم و خائن به شاه و ملت قلمداد نماید.
توضیحات سند:
پینوشتها:
1. طبق اصل الحاقى به متمم قانون اساسى سال 28 پیشنهاد لزوم تجدید نظر در اصول 38، 42و 42 متمم داده شد و قید شد که اگر شاه آینده به بیست سال تمام نرسد و نایبالسلطنه انتخاب نشده باشد، امر خطیر سلطنت مدتى بلاتکلیف مىماند و در جهان پر تلاطم صیانت کامل مصالح مملکت لازم است و لذا اقتضا دارد قبل از تاجگذارى این اصول اصلاح شوند.در 21 و 22 اسفند 45 قانون تشکیل مجلس مؤسسان از مجلسین گذشت. «مجموعه قوانین سال 1345 صص 9 و 518.»
2. تاریخ سیاسى معاصر ایران ـ ج 2 ـ صص 7 ـ 126.
3. ظهور و سقوط سلطنت پهلوىـ ج 1 ـ صص 4 ـ 210.
4. تاریخ سیاسى معاصر ایران ـ ج 2 ـ ص 123.
5. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى ـ ج 2 ـ ص 417.
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 209