مکالمه1 شخصی ناشناس به نام مهندس... با حسن اکبری مرزناک. شهرستان علی آباد مورخ 27/9/1357
متن سند:
مکالمه1 شخصی ناشناس به نام مهندس... با حسن اکبری مرزناک. شهرستان علی آباد مورخ 27 /9 /1357
مهندس: آن روزی که شما در جامعه معلمین علی آباد، من هم آن روز آنجا بودم میخواستم خواهش کنم صحبت بفرمائید چه خبرهائی هست چه اخبار دست اولی دارید که من به رفقای عزیز برسانم[؟]
اکبری: در استان مازندران به طور کلی تصمیم این است که فعلاً اعتصاب ادامه داشته باشد قبلاً گفته ایم استعفا میدهیم و فعلاً آن بحث تکرار شده ولی در اعلامیّه کلی نوشتیم فعلاً تا تکلیف وضع و روشن شدن اوضاع و از بین رفتن نظام قلدری و خودسری و غیر قانونی اعتصاب معلمین ادامه دارد و حالا ایشان اگر میخواهند به خدمت ما خاتمه بدهند خودشان کردهاند اگر نه فعلاً آنقدر میمانیم که وضع عوض شود و این دولت نظامی گور خودش را گم بکند و بعداً یک تصمیم مقتضی گرفته شود. فعلاً با وجود دولت نظامی و با تهدیدی که میکنند و معلمین را مثل بچه پنداشتند و مثل یک ننه بزرگی که به یک بچه کوچک میگوید اگر فلان بکنی ما به تو شکلات نمی دهیم با شرائط فعلی هرگز برای ما امکان ندارد در بعضی از شهرستانها نشستهاند و نماینده رسمی تعیین میکنند و با رأی مستقیم و دقیق نمایندگان کانون را تعیین میکنند ولی در بعضی از شهرستانها مثل شاهی که ضد انقلاب زیاد هستند یا لااقل مردم یک مقداری بیحال بودند و عوامل ضدانقلاب توانستهاند به نحوی مسلط باشند آنجا تنها کاری که کردیم این است که مبارزه منفی صورت گیرد و بعضی از شهر رفتهاند بیرون یا آنهائی که در شهر هستند از منزلشان کمتر بیرون میآیند و در اداره نمیروند و با اداره فرهنگ کاری ندارند.
مهندس: در بعضی از دهاتها معلمین اعتصاب را شکستهاند آیا برنامهای شما دارید ما برای آنها اجرا کنیم[؟]
اکبری: دبستانها در بعضی شهرها مثل شاهی اعتصاب را شکستهاند و رفتهاند و حتی یکی دو راهنمائی هم رفتهاند ما اینها را اهمیت ندادیم اما گروههائی از بچهها ترتیب یافته از دبیرستانیها که به نحوی به خدمت اینها رسیدهاند و یکی دو مورد که این طوری شده اینها جا رفتهاند بعضیها را با تلفن و بعضیها را هم به وسائل دیگر. اینجا دبیرستانهای روستاهای بابل و آمل همه تعطیل است ولی شاهی بعضی جاها باز است و خود شما کار نکنید از طریق جوانان دیبرستانی ترتیبات بدهید که به حساب آنها برسند.
مهندس: در مسجد صاحبالزمان اینجا که میخواستند عزای عمومی بدهند تماس با قم حاصل کردند مثل اینکه آقایان اجازه ندادهاند عزای عمومی به صورت سابق باشد. آنجا به چه شکلی است[؟]
اکبری: اینجا هم قرار بود اعتصاب عمومی سراسری باشد و حرکت عمومی هم صورت بگیرد حتی بابلسر خواستند تنها انجام بدهند گفتیم بیایند بابل ولی الآن که من رفتم به خیابان دیدم گروه گروه جمع شدهاند و سرگردانند گویا زعمای قوم یک مقدار عقبنشینی کردهاند. الآن روبروی چشم من اعلامیه آقا هست آقا نگفته بنشینید و روز تاسوعا و عاشورا به آقایان تلفن کردهاند که شما از طرف آیات قم اعلامیهای تهیه بکنید به این مضمون که مردم [ناخوانا] و مسالمت کند و شعارهای تند نباشد. شعارهای ضدشاه نباشد البته این اعلامیه را به امضای شریعتمداری [است] و ساواک این کار را کرده است و اینها قبول نکردهاند و گفتهاند ما یک کار را به شما قول میدهیم ما به نام آقا تقلب نمیکنیم و آن اینکه به هیچ کجا لطمه نمیزنیم و نمیگذاریم خونی از دماغ کسی بچکد و کارها را با آرامش انجام میدهیم. البته شعارها همان شعارهائی بوده که میبایستی بدهند و هیچ بعید نیست این اعلامیههای اینطوری عمل از خود ساواک باشد زیرا آقایان هر اعلامیهای بدهند حتماً مهر میکنند و اگر اعلامیه راست باشد نمایندگان آقایان به شهرها میآورند چون نیاوردند احتمال زیاد است که به دست ساواک باشد.
توضیحات سند:
1. گزارش این مکالمه طی شماره: 6151 /2 ﻫ ب - 28 /9 /1357 برای ساواک مازندران ارسال گردیده و در آن آمده است: «به عرض میرساند که اکبری به مخاطب ضمن اعلام وضعیت، تعلیمات لازم را میدهد و بر این عقیده است که با وجود دولت نظامیبه هیچ وجه رضایت نمیدهیم و تا از بین رفتن نظام قلدری و غیر قانونی اعتصاب معلمین ادامه دارد و در خاتمه ساواک را متهم میکند.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 11 صفحه 208