تاریخ سند: 2 اردیبهشت 1357
موضوع: شکستن قاب تمثال
متن سند:
ا از: 14/ﻫ تاریخ: 2 /2 /2537[1357]
به: 312 شماره: 565 /14ﻫ
موضوع: شکستن قاب تمثال
13570202
خانم بتول حسنی معلم سپاهی قریه غنیآباد دامغان، در یک صحبت خصوصی اظهار داشته که در تاریخ 17 /1 /37 به مدرسه رفتم، مشاهده کردم که تمثال اعلیحضرت و علیاحضرت پاره شده و تمثال والاحضرت ولیعهد را درون توالت انداختهاند و مقداری از اعلامیهها هم در میان راه دفتر و کلاسهای دبستان ریخته شده بود که مراتب را در همان روز به اداره آموزش و پرورش دامغان گزارش نمودم و با آمدن فرمانده گروهان ژاندارمری و ماًمورین اطلاعات شهربانی، اول میخواستند که این مسئله را به گردن معلمین بگذارند و سپس گفتند که به کسی مشکوک هستید یا نه. گفتم خیر و سرانجام پس از سئوال و جوابهای زیاد ما را رها کردند.
نظریه شنبه . خبر صحت دارد. ضمناً لازم به توضیح است که علیاکبر فرح زاد1 ساعتساز و از اهالی همین آبادی بودند و اصولاً فرحزادها در این آبادی زندگی میکنند و این مسئله باید با خانواده فرحزادها بیارتباط نباشد. مضافاً اینکه آمدن سیدحسن شاهچراغی به دامغان و تماس او با علیاکبر فرحزاد از نظر این دوستان دور نمانده است.
نظریه یکشنبه . خبر پاره نمودن تمثال اعلیحضرتین و پخش اعلامیه در قریه غنیآباد دامغان صحت دارد و موضوع طی شماره 266 /14ﻫ - 19 /1 /37 به استحضار رسیده. ضمناً به شنبه گفته شده هر نوع اخبار مکتسبه در این زمینه را بلافاصله گزارش نماید.
نظریه سهشنبه . نظریه یکشنبه مورد تائید است.
نظریه 14/ﻫ . نظریه سهشنبه تائید میگردد.
توضیحات سند:
1. حاج علیاکبر فرحزاد، از کسبهی متدینی بود که به علت فعالیتهایی که داشت، دستگیر و در زندان ساواک سمنان، مورد شکنجههای روحی قرار گرفت. وی در نقل خاطرات خود، پیرامون این موضوع میگوید: «چون اغلب ما که زندانیان سیاسی ساواک سمنان بودیم، برای خواندن نماز به پاکی و طهارت لباس توجه و دقت میکردیم، در زیرزمین زندان اطاق تاریکی را درست کرده بودند و ما را در آن فضای تاریک زندانی میکردند و برای اذیت کردن و ایجاد رعب و وحشت، سگ سیاه بزرگ و بدترکیبی را به داخل این زیرزمین نمور و تاریک میانداختند و این سگ آموزش دیده، هم سروصدا میکرد و هم روی پاهاش بلند میشد و دستهایش را روی شانههای ما میگذاشت و تمام بدنمان را با لیسیدن، آغشته به آب دهانش میکرد و ما ناچار میشدیم با این لباس نجس نماز بخوانیم و با این کارشان، هم فشار روحی ایجاد میکردند و هم ترس از گاز گرفتن سگ، باعث ترس و وحشت ما میشد.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 2 صفحه 370