صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سید رضا برکچیان

تاریخ سند: 28 فروردین 1354


موضوع: سید رضا برکچیان


متن سند:

از: 9 / ﻫ تاریخ: 28 /1 /1354
به: 312 شماره: 204 /9 ﻫ
موضوع: سید رضا برکچیان

یادشده اظهار داشته شیخ عباس طبسی شرکت و ثبت نام در حزب رستاخیز ملی ایران 1را خلاف شرع و مخالف با قانون اساسی می‌داند و هر کس از او بپرسد که تکلیف چیست، می‌گوید: نکردن ثبت نام.
برکچیان افزود طبسی تلگرافی دارد و این تلگراف را دکتر بقائی2 به پیشگاه شاهنشاه آریامهر مخابره کرده و معروض داشته که اجبار مردم و تهدید ملت بر ثبت نام در حزب رستاخیز خلاف آزادی فردی و مخالف با قوانین بین المللی و مباین با قانون اساسی ایران است. این تلگراف تکثیر شده و یک نسخه در دست طبسی است در مواردی که صلاح بداند به دیگران ارائه می‌دهد.
توضیح چهارشنبه ـ موضوع نوشتن نامه از طرف دکتر مظفر بقائی کرمانی رهبر حزب زحمتکشان 3به حضور شاهنشاه آریامهر مورد تائید است. فروزانفر 27 /1 /54
بخش 3. در این مورد نیز با من مذاکره نماید. 27 /1
با معاونت محترم ساواک مذاکره شد. 31 /1 /54

توضیحات سند:

1. حزب رستاخیز، در اسفندماه سال 1353ش، به دستور محمدرضا پهلوی تشکیل شد و تشکل‌هائی چون: حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست و حزب ایرانیان در آن ادغام شدند و پس از چندی، عضویت در این حزب، برای همه‌ی مردم ایران اجباری اعلام شد. محمدرضاپهلوی در سخنانی که بیشتر شبیه به گفته مجانین بود، به این مناسبت گفت: « هر کسی باید جزو این حزب بشود و تکلیف خود را روشن بکند. اگر نشد، از ایران بیرون رود. اگر نخواستند بیرون بروند، جایشان زندان است.»
اولین دبیرکل این حزب، امیرعباس هویدا بود که پس از چندی، جای خود را به جمشید آموزگار داد. در سال 1355، محمد باهری جانشین آموزگار شد و در مرداد سال 1356ش، دوباره این صندلی را به جمشید آموزگار داد و چند روزی هم در سال 1357، جواد سعید به عنوان دبیرکل این حزب برگزیده شد، که به زودی مجبور به استعفاء گردید.
اولین واکنش مخالفت با این دیکتاتوری، 10 روز پس از تشکیل حزب رستاخیز، توسط امام خمینی(ره) صورت گرفت که طی استفتائی، عضویت در آن را حرام اعلام نمود: « نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به استیصال مسلمین است...»
2. مظفر بقائی کرمانی، فرزند میرزا شهاب‌الدوله، در سال 1287 ﻫ ش در کرمان متولد شد. نامبرده جزو اولین دسته‌ی محصلینی بود که در زمان رضاشاه برای تحصیل به اروپا اعزام شد و در دانشگاه سوربن پاریس در رشته‌ی فلسفه و آموزش و پرورش کودک تحصیل کرد و بنا بر ادعای خود، مدرک دکتری گرفت، اما در کتاب « ایران و تاریخ‌» نوشته‌ی بهرام افراسیابی در صفحه‌ی 126 چنین ذکر شده است: «مظفر بقائی برای تحصیلات به فرانسه رفته بود و به علت عیاشی و ولگردی موفق به درس خواندن نگشته و بدون گرفتن عنوان از فرانسه باز می‌گردد. اولین دغلکاری او این بود که برای خودش عنوان دکتری جعل کرده بود...»
بقائی از سال 1324 وارد فعالیت‌های سیاسی شد و در تشکیل حزب دموکرات ایران با قوام‌السلطنه همکاری کرد. وی در دانشگاه تهران نیز اشتغال داشت و برای اولین بار در سال 1336 به عنوان نماینده‌ی شهر کرمان به مجلس شورای ملی راه یافت‌.
بقائی در جنبش ملی‌گرایی ایران‌ چهره‌ای شاخص بود و از طریق روزنامه‌اش (شاهد) خط مشی سیاسی خود را ادامه داد. وی با تأسیس حزب زحمتکشان به عقاید سیاسی خود تشکل بخشید و از جمله سیاستمدارانی بود که با اعمال سیاست‌های منافقانه آسیب‌های فراوانی به کشور وارد کرد؛ همدستی او ـ البته به طور مخفیانه و غیرمحسوس ـ با کودتاچیان 28مرداد32 و مخالفت‌هایش با دکتر مصدق از آن جمله است‌. او در یک دادگاه مسخره‌ی شاه‌ساخته در محاکمات بدوی محکوم شد، اما دادگاه تجدیدنظر پس از خوش رقصی‌های بقائی او را تبرئه کرد. بقائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ظاهراً ادعای طرفداری از انقلاب را داشت، اما انتشار وصیت نامه‌ی سیاسی او مطالب را به گونه‌ی دیگری نشان می‌داد. وی در سال 1359 دستگیر و با سپردن تعهد به این که از کشور خارج نشود آزاد شد، ولی در شهریور همان سال سفری به آمریکا انجام داد و در فروردین ماه سال 66 پس از بازگشت از آمریکا، در کرمان دستگیر شد.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی در همان تاریخ در بازرسی از منزل وی مقادیر زیادی اسناد مربوط به حزب زحمتکشان و اشیاء و نشریات غیرمشروع به دست آمد. سرانجام بقائی در آبان ماه 1366 در بیمارستان مهر تهران درگذشت‌.
زندگینامه‌ی سیاسی دکتر مظفر بقائی کرمانی، حسین آبادیان، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1380
3. حزب زحمتکشان ملت ایران: در 26 اردیبهشت 1330 دو هفته پس از نخست وزیری مصدق و مقارن کار مجلس شانزدهم، از ائتلاف بقایی و خلیل ملکی به وجود آمد. رهبری این حزب را دکتر مظفر بقایی کرمانی که پس از مصدق نماینده دوم تهران در مجلس بود، به عهده داشت. بقایی پیش از آن، عضویت حزب دمکرات ایران قوام را داشت و در دوره قبل مجلس پانزدهم، از سوی این حزب از کرمان به نمایندگی رسیده بود. حزب زحمتکشان یکی از احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی محسوب می‌شد. این حزب که با هدف حمایت از نهضت نفت و گرد آوردن نیروهای پراکنده مدافع نهضت و ایجاد تشکلی در برابر حزب توده به وجود آمد، از همان آغاز به دو جناح تقسیم شدکه هر یک وظیفه و نقشی را در این حزب به عهده گرفتند. جناح بقایی به فعالیت‌های سیاسی و پارلمانی مشغول شد و جناح خلیل ملکی به امور تشکیلات، آموزش و انتشارات حزب پرداخت. سران حزب زحمتکشان صرفنظر از جناح ملکی، عبارت بودند از: بقایی، عیسی سپهبدی و علی زهری. ارگان حزب زحمتکشان، روزنامه شاهد بود که چند سال پیش از تشکیل حزب زحمتکشان، با امتیاز هوشنگ فرزاد و سردبیری سید اسماعیل زهری منتشر می‌شد و به هنگام پیدایش حزب، امتیاز و مدیریت آن به علی زهری تعلق داشت. این حزب در برخی شهرها نیز فعال بود؛ از جمله در دزفول که روزنامه‌ای به نام فرید دزفول به صاحب امتیازی دکتر گوشه گیر منتشر می‌کرد. جناح بقایی که در مثلث بقایی، زهری، سپهبدی شکل گرفته بود و در عمل در شخص بقایی خلاصه می‌شد، به تدریج به مخالفت با حکومت مصدق برخاست و اختلافات دو جناح که روز به روز شدت می‌گرفت، سرانجام پس از حدود یک سال و نیم، در مهر 1331 به جدایی ملکی و یاران او از حزب زحمتکشان ملت ایران و تشکیل نیروی سوم انجامید. حزب زحمتکشان بقایی در مجلس و خارج از آن به مخالفت با مصدق ادامه داد و در زمینه سازی کودتای 28 مرداد با سایر مخالفان مصدق هماهنگ شد. پس از کودتای 28 مرداد، حزب زحمتکشان در دوره‌های مختلف چند بار دیگر با همین نام یا با نام جمعیت پاسداران آزادی به فعالیت پرداخت.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، تلاش حزب زحمتکشان براى نزدیک شدن به رهبران انقلاب و ملاقات با امام خمینى (ره) موفقیتى به همراه نداشت. سران حزب همچنین درصدد جلب انقلابیون برآمدند و به همین‌ منظور از دولت موقت، به ریاست مهدى بازرگان، به علت آنکه سهم کمى از قدرت را به روحانیون واگذار کرده بود، انتقاد کردند.
حزب در همه‌پرسى فروردین 1358ش، نیز به جمهورى اسلامى رأى داد؛ با این همه، بقایى با توجه به ناکامى در رهبرى حزب و ناتوانی‌اش در سازگارى با اوضاع جدید، بازنشستگى سیاسى خود را اعلام کرد و چون حزب از حامیان نظام سلطنت به‌شمار می‌رفت، بالطبع با فروپاشى آن نظام، فلسفه وجودى حزب نیز منتفى شد و حیات آن خاتمه یافت.
ر.ک: زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقائی، حسین آبادیان.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 358

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.