صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش بازجویی:

گزارش بازجویی:


متن سند:

گزارش بازجویی:

الف ـ مشخصات متهم:
نام بهمن شهرت منشط فرزند ولی‌الله شماره شناسنامه 554 متولد 1333 ملایر، شغل دیپلمه بیکار، مجرد، مسلمان (شیعه اثنی‌عشری) تبعه دولت شاهنشاهی ایران، ساکن نهاوند، باغچه توکلی، و فاقد سابقه محکومیت کیفری و اتهامی (از نظر امنیتی می‌باشد).
ب ـ موضوع اتهام: اقدام علیه امنیت کشور.
پ ـ گردش کار:
به دنبال کشف یک گروه خرابکار و برانداز به نام گروه ابوذر در شهرستان نهاوند که اعضاء آن در سال 51 مبادرت به قتل یکی از ثروتمندان شهرستان نهاوند به نام دوخامحمود به منظور سرقت پول وی جهت تهیه اسلحه و مواد منفجره و هم‌چنین شناسایی مراکز حساس برای خرابکاری و آتش زدن سینماها و ماشین‌های ژاندارمری و ادارات دولتی و منفجر کردن سازمان زنان نهاوند و تهیه مواد منفجره و مطالعه کتب و اعلامیه‌های مضره نموده و به موازات این اقدامات نیز سه تن از اعضاء فعال گروه به اسامی عبادالله خدا رحمی و ولی‌الله سیف و حجت‌الله عبدلی بنا به تصویب کادر مرکزی به منظور ربودن و تهیه اسلحه از پاسبانان گشت که قبلاً مورد شناسایی واقع شده بودند به شهرستان قم مسافرت و در ساعت 12 شب 25 /4 /52 یک نفر پاسبان گشت را مورد حمله قرار داده و پس از وارد نمودن 18 ضربه کارد به وی و به قتل رسانیدن او یک قبضه سلاح کمری پاسبان مزبور را نیز ربوده و مبادرت به فرار می‌نمایند که در نتیجه توسط سایر مأمورین گشتی محاصره و یادشدگان توسط سلاح ربوده شده مبادرت به تیراندازی به سوی مأمورین می‌نمایند که در اثر تیراندازی دو نفر پاسبان دیگر هم از ناحیه شکم و پا به سختی مجروح و ضاربین نیز دستگیر می‌شوند که در تحقیقاتی که از آنان به عمل آمده مشخص گردید که یاد شده بالا (بهمن منشط) نیز از اعضای فعال گروه می‌باشد که به همین جهت مشارالیه نیز دستگیر و با قرار تأمین مورخ 3 /4 /52 بازپرسی شعبه 5 دادستانی ارتش بازداشت و قرار صادره به رؤیت وی رسیده و نسبت به آن اعتراضی ننموده است.
ت ـ خلاصه اظهارات متهم:
در تحقیقاتی که از نامبرده بالا به عمل آمده مشارالیه ضمن اعتراف به عضویت خود در گروه ابوذر خود را جزو کادر رهبری معرفی کرده و اظهار داشته اکثراً در جلسات مذهبی متشکله در شهرستان نهاوند شرکت تا اینکه به اتفاق عبادالله خدارحمی و ماشاءالله سیف و ولی‌الله سیف و حجت‌الله عبدلی که از دوستانش بوده‌اند مبادرت به تشکیل گروهی به نام گروه ابوذر می‌نماید تا بدین وسیله فعالیت‌های چریکی خود را شروع نمایند و به همین منظور اخذ کمک مالی و اسلحه یاد شده بالا چندین بار به قم مسافرت و با بعضی از روحانیون مخالف از جمله محمدرضا بیک یزدی معروف به فاکر خراسانی و عبدالرحیم ربانی شیرازی تماس حاصل می‌نماید. مشارالیه اضافه کرده که چون گروه مزبور احتیاج به پول برای تهیه اسلحه و مواد منفجره داشت، لذا اعضا گروه تصمیم به سرقت پول یکی از ثروتمندان نهاوند به نام دوخامحمود را می‌گیرند و برای این کار عبادالله خدارحمی و ماشاءالله سیف و روح‌الله سیف و ولی‌الله سیف و نامبرده بالا (بهمن منشط) انتخاب و مشارالیهم شبانه به منزل دوخامحمود رفته و چون شخص مزبور از دادن پول خودداری می‌کند لذا یادشدگان با چوب و کارد وی را به قتل رسانیده و سپس متواری و چون لباسهایشان خونی بوده به بیابان‌های اطراف نهاوند رفته و لباسهای خونی خود را آتش زده و هر یک به منازل خود مراجعت می‌کنند یاد شده اضافه کرده پس از قتل دوخامحمود افراد گروه مبادرت به آتش زدن سینماها و اتومبیل‌های ژاندارمری و ادارات دولتی نهاوند و هم‌چنین منفجر کردن سازمان زنان نهاوند می‌نمایند که یاد شده بالا نیز در اتومبیل جیپ شرکت تعاونی را به وسیله بنزین آتش زده و در انفجار سازمان زنان هم به اتفاق عبادالله خدارحمی و ولی‌الله سیف و حجت‌الله عبدلی و ولی‌الله کشفی شرکت و با دینامیت که توسط ولی‌الله کشفی تهیه شده بود سازمان زنان را منفجر می‌کنند یاد شده افزوده اکثراً در منزل افراد و در کوه و بیابان با اعضای گروه جلسه تشکیل داده و پیرامون مسائل سیاسی و اقدامات خرابکارانه بحث و گفتگو می‌کرده و دفاعیات افراد معدوم گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران1 را جهت مطالعه به اعضا گروه می‌داده است وبرنامه‌هایی نیز جهت خودسازی افراد گروه تهیه و در اختیار آنان گذاشته و ضمن آنکه خودش به مطالب رادیو عراق گوش می‌داده به سایرین نیز توصیه می‌کرده که به رادیو عراق گوش بدهند. مشارالیه اضافه کرده به منظور اینکه اقدامات گروه را به اطلاع مردم برسانند مبادرت به دزدیدن ماشین تحریر و استنسیل مدارس نهاوند جهت تهیه اعلامیه نموده لیکن در این مورد موفقیتی حاصل نمی‌نمایند و افزوده کارخانه برق ملایر و دکل تلویزیون همدان و کاخ جوانان همدان و بانک صادرات یکی از دهات اطراف نهاوند را نیز برای خرابکاری و سرقت شناسایی ولی به علت دستگیری اقدامات آنان عقیم مانده است مشارالیه می‌افزاید چون گروه احتیاج به اسلحه برای کارهای خرابکاری و چریکی داشت، لذا افراد گروه در منزل نامبرده بالا مجتمع و تصمیم می‌گیرند که به منظور تهیه و ربودن اسلحه از پاسبانان گشت استفاده نمایند که به همین جهت سه نفر از اعضا گروه به اسامی عبادالله خدارحمی و ولی‌الله سیف و حجت‌الله عبدلی برای این کار انتخاب و به قم مسافرت که در جریان حمله به پاسبانان گشت یک نفر پاسبان کشته و دو نفر پاسبان دیگر نیز مجروح و یادشدگان نیز دستگیر می‌شوند.
نظریه:
با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اعتراف صریح متهم عضویت و فعالیت یاد شده به عنوان یکی از اعضا اصلی و کادر رهبری گروه ابوذر در گروه مزبور و هم‌چنین شرکتش در قتل دوخامحمود و منفجر کردن سازمان زنان نهاوند و آتش زدن اتومبیل‌های شرکت تعاونی شهرستان نهاوند محرز و مسلم بوده و مشارالیه در طرح نقشه ربودن اسلحه از پاسبانان گشت قم نیز دخالت داشته است. اینک که پرونده اتهامی مشارالیه تکمیل گردیده است در صورت تصویب جهت هرگونه اقدام قانونی به اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی ارسال گردد.

توضیحات سند:

1 ـ سازمان مجاهدین خلق (منافقین): در شهریور 1344 توسط محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان تأسیس شد. آن‌ها که سابقه همکاری با نهضت آزادی و جبهه ملی ایران را داشتند، پس از دستگیری و محاکمه رهبران نهضت آزادی به بن بست رسیدن جریان لیبرالیسم، درصدد برآمدند تا تشکیلات جدیدی را پایه گذاری کنند. این تشکیلات سازمان مجاهدین خلق نام گرفت. سازمان با نگرش اسلامی حرکت مسلحانه را ضمن پیشبرد و مطالعات سیاسی در زمینه‌ی انقلابات جهان، خلاصه مارکسیسم و تکیه بر سازماندهی کار نظامی، نگاه علمی به مارکسیسم، شکل گرفت. در شهریور 1350 شماری از کادرها و رهبران آن سازمان دستگیر و به جرم دست زدن به عمل مسلحانه و کوشش در راه براندازی نظام سلطنت محاکمه و محکوم شدند. در پی اعدام برخی از اعضا در بیرون به بازسازی سازمان پرداخته و مطالعات سیاسی خود را ادامه و در مواردی به بمب‌گذاری در مراکز دولتی، و از درون به مطالعات مارکسیستی ادامه دادند. در سال 1354 دو جریان نگرش اسلامی و مارکسیستی در سازمان درگیر شدند. جریان مارکسیستی چون مسلط و اکثریت را به دنبال داشت. با انتشار بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیک، سازمان را به سوی چپ سوق دادند و افراد اسلامی با درگیری به شهادت رسیدند (شهید لبافی‌نژاد... و چند تن به تأسیس تشکیلات مستقل کاملاً اسلامی روی آوردند. جریان مارکسیستی با تصفیه‌های خونینی موانع را از سر راه برداشت. در اوج انقلاب اسلامی، 1357 با آزاد شدن برخی رهبران و اعضای سازمان، به توافق رسیدند که جریان چپ بر خود نام «سازمان پیکار» گذارد و جریان به‌اصطلاح مذهبی که آن هم نوعی التقاط میان اسلام ـ مارکسیسم بود، و روش‌های استالینی را برای رسیدن به اهداف برگزیده بودند، با نام «سازمان مجاهدین خلق ایران» ادامه حیات دهد.
سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل تفکرات...و روش‌های غیر الهی به مسیر رویارویی با نهضت اسلامی پرداخته و با ایجاد تشنج، درگیری، اختلافات... به مبارزه مسلحانه روی آورد و با ترور شخصیت‌های انقلاب و نیروهای انقلابی در سال 1360، رهبری به فرانسه پناهنده شد، سپس طی توافقی با صدام حسین عراق را به عنوان پایگاه انتخاب نمود. و شرط سیاسی در این بود که نیروهای سازمان به استخدام اطلاعاتی و عملیاتی حزب بعث درآمدند. انشعابات در درون سازمان، کناره‌گیری برخی از اعضای اولیه سازمان را در یک بن بست قرار داد اما رهبری سازمان روشی در پیش گرفت با «انقلاب ایدئولوژی» به رسوایی رسید و با «انقلاب طلاق» بنیان خانواده‌ها را متلاشی نمود.
اینک در پایان عمر ذلت‌بار خود هنوز به صورت «مزدوران بعثی عراق» به حرکت‌های ایذایی و ترور ادامه می‌دهند و هرچند گاهی حادثه‌ای می‌آفرینند. ولی در حقیقت سازمان علیرغم عرصه‌های مقطعی به صورت فرقه‌ای در آمده که، رهبری آن از افراد به صورت ابزار استفاده می‌کند.


منبع:

کتاب گروه ابوذر نهاوند صفحه 98





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.