تاریخ سند: 6 مهر 1356
متن سند:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
جناب آقای پورسرتیپ سفیر کبیر1 ایران دام مجده
با تقدیم سلام و تبریک رمضان و آرزوی شفای عاجل برای شما امیدوارم با
دقت و ظرافتی که در قلب و عقل آن سرور سراغ دارم این حقیقت را دانسته و در
صورت لزوم توضیح فرمایید :
از روزی که آقای منصور
قدر به لبنان بازگشتند :
علیرغم تماس تلفنی من با
ایشان به [مراتب] هر روز
مشکلی داریم،
آخوندتراشی، تحریکات،
پول به جمعیتها دادن به
شرطی که به من بدگویی
کنند، تحریک روزنامه های
مسیحیان و حمله های
ناجوانمردانه و دهها
تحریکات دیگر و اخیرا
مسلح کردن جمعیتی در
جنوب
از نامه هایی که از اردن
فرستادم نه تنها جوابی
نرسید بلکه از سفارت مردی با تلفن تماس گرفت و گفت بهتر است نامه هایتان از
طریق سفارت ایران باشد، یعنی حق ارتباط جز با ایشان نداریم!!.
خلاصه
حمله ها استمرار دارد.
صدای من هم به گوش کسی نمی رسد.
تمام چند ماه قبلی
که نامه فرستادم بهتر آن دیدم که مستقیما ارسال شود.
مطالب را هم آقای قدر
وارونه جلوه می دهد و وضع را خراب و قضیه را شخصی و رقابتهای داخلی تلقی
می کند و حتما گزارشهای غلط به عرض [ناخوانا]
با این حال من مجبور هستم به ایشان (نه به دولت و نه به بالاتر) به عنوان دفاع از
خود حمله کنم.
حداقل شما بدانید که خدا می داند نظری نداشته و به جان آمده ام.
احترام و محبت به وطن
از حد تصور خارج است ولی آیا درست است که ساکت باشم تا خفه ام کنندخداحافظ شما موسی صدر
مسلما اوضاع خوب و] ناخوانا] شیعیان در ایران] ناخوانا] هستند.
شاید همه] ناخوانا] دیگر هم نوشته
شد.
توضیحات سند:
1ـ پیوستی سند 16427 /213
مورخه 6 /7 /36
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 253
