نصرمن اللّه و فتح قریب نامه سرگشاده خدمت حجج اسلام و آیات عظام دامت برکاتهم
نصرمن اللّه و فتح قریب نامه سرگشاده خدمت حجج اسلام و آیات عظام دامت برکاتهم
متن سند:
کمیته مرکزی حزب زحمتکشان ملت ایران در چهارمین اجلاس عادی که از دهم تا سیزدهم تیرماه 42 به طول انجامید، پس از مطالعه دقیق اوضاع جاری کشور و تجزیه و تحلیل جریانات اخیر و پیش بینی روشن بینانه آینده و با توجه به آنچه که از نقشه های دولت استنباط کرده است، وظیفه خود دانست که مقامات شامخ روحانی را به کنه جریانات واقف سازد و ایشان را از دسیسه های ممکنه بر حذر دارد.حزب زحمتکشان ملت ایران از کسانی که در راه راستی و آزادی و احقاق حق مردم قدم برداشته اند تا سرحد امکان پشتیبانی نموده است و از مرحوم آیت الله کاشانی اعلی اللّه مقامه الشریف در مبارزات مذهبی و سیاسی آن رادمرد مجاهد حمایت کامل کرده است و همیشه معتقد بوده است که پیشوای مذهبی، علاوه بر جنبه روحانیت و تقوی باید مصالح ملک و ملت را در نظر بگیرد.
یکی از دردهای بزرگ جامعه فعلی ما رواج وحشتناک دروغ است که به صورتهای متنوعی در طبقات مختلف رسوخ پیدا کرده است.
دروغگوئی بی شرمانه وریاکاری و تملق در طبقه حاکمه رودرواسی و ملاحظه کاری و تعارف بی مورد در طبقات پائین تر از مظاهر این رذیلت هستند و حکومت زور و قلدری و خرابی وضع اقتصادی مردم و فقدان عدالت و امنیت اجتماعی از عللی هستند که به اشاعه دروغ کمک کرده اند ولی عدم درک صحیح «اصل تقیه» که مربوط به زمان و مورد خاص می باشد یکی از محکم ترین متکاهای دروغ در جامعه ما شده بود.
به همین جهت حزب زحمتکشان ملت ایران که در پیروی از شعار قدیمی خود «ما برای راستی و آزادی قیام کرده ایم»، همواره در صدد علاج مفاسد اجتماعی بوده است با مطالعه فتوای شجاعانه و عمیق حضرت آیت الله خمینی به این مضمون که «تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب ولو بلغ ما بلغ»، تشخیص داد که شخص ایشان صلاحیت کامل مقام ریاست تامه شیعیان جهان را احراز کرده اند و تنها چنین اشخاصی با چنین روحیه ای می توانند عالم شیعه را از وضع اندوه بار فعلی رهائی بخشد.
کمیته مرکزی حزب زحمتکشان ملت ایران برای اطاعت از همین فتوای عالی، لازم دانست نتیجه مطالعات و استنباطات خود را به استحضار مراجع محترم تقلید و روحانیون عظام رسانیده و ایشان را از خدعه و فریب دستگاه مطلع سازد.
جناب آقای اسداللّه علم نخست وزیر روز پنجشنبه 16 خرداد پس از آن فجایع تاریخی، مصاحبه ای با مخبرین خارجی به عمل آوردند که ترجمه آن بطور خیلی ناقص و دست و پا شکسته در روزنامه های داخلی انتشار یافت، چون تصور نمی رود آقایان محترم مراجع تقلید به متن اصلی مصاحبه مزبور دسترسی پیدا کرده باشند برای مزید اطلاع، قسمتهای برجسته آن از شماره 8 و 9 ژوئن روزنامه «نیویورک هرالد تریبون» ذیلاً ترجمه می شود.
عنوان خبر که با حروف بسیار درشت چاپ شده، چنین است «امکان مجازات اعدام برای پانزده نفر از پیشوایان مذهبی در ایران»، در زیر عنوان فوق چنین می نویسد: «7 ژوئن، نخست وزیر اسداللّه علم، امروز گفت پانزده نفر از بزرگترین پیشوایان مذهبی که در آشوب ضد دولتی این هفته در شهرهای مختلف دست داشته اند، تسلیم محکمه نظامی خواهند شد.
او گفت محکمه نظامی ممکن است معنی مجازات اعدام را داشته باشد.
آقای اسداللّه علم گفته است که در نتیجه تیراندازی مأمورین در حدود بیست نفر کشته شده اند...
نخست وزیر گفت، بعضی از سران آشوبگران مخفی شده اند...
ولی ما رؤسای آنها را دستگیر کرده ایم.
ملاها مانند موش در دست ما هستند.
آنها در نتیجه اصلاحات ارضی مبالغ هنگفتی از عایدات خود را از موقوفات از دست خواهند داد، همه ملاها معیوب نیستند ولی بسیاری از آنها فاسد و کثیف می باشند.
در تفسیر این مصاحبه مطبوعاتی و علت این که اجازه داده نشد عین آن در روزنامه های داخلی منعکس شود جا دارد کتابی نوشته شود این همه خونی که در تهران و شهرستانها ریخته شد، در نظر جناب آقای نخست وزیر از حدود بیست نفر تجاوز نمی کند، کمیته مرکزی حزب زحمتکشان ملت ایران با توجه به اطلاعات و قرائن و شواهدی که به دست آورده است نقشه و خط مشی آینده دولت را استنباط نموده و با آنچه که تاکنون مشاهده شده است، بعید به نظر نمی رسد که دولت جناب آقای علم در صورت توفیق در نقشه هایش بتواند به جمله گفته شده در مصاحبه یعنی «ملاها مانند موش در دست ما هستند » صورت تحقق بدهد.
استنباط کمیته مرکزی حزب زحمتکشان ملت ایران این است که دولت جناب آقای علم با مشغول داشتن مقامات روحانی به مذاکرات و پیشنهادها و ملاقاتها قصد دارد فرصت کافی به دست آورد، به طور غافل گیر حضرت آیت الله خمینی را در محکمه سری محکوم نماید سپس حضرات روحانیون را بوسیله تلقینات غیرمستقیم وادار به تذلل و استغاثه و استدعای عفو بنماید تا این که یک درجه بخشودگی مجازات را وجه المصالحه خونهای به ناحق ریخته شده و سایر مطالب قرار دهد آنگاه در محیط رعب و سکوت و خفقانی که قهرا پس از چنین فاجعه ای بوجود خواهد آمد دست به انتخاباتی بزند که روی انتخابات جنابان آقایان دکتر اقبال و مهندس شریف امامی را سفید کند.
1 به این معنی که بوسیله کارت الکترال(بدون حساب) و رأی های ممهور(بر خلاف قانون) به طوری که در آئین نامه اخیر تصویب کرده اند بدون احتیاج به اعمال ناشایست دولت های سلف(مانند صندوق سازی و استفاده از شناسنامه های مرده) موفق خواهند شد صندوقها را از اسامی مورد نظر خود پر کنند و به انتخابات صورت ظاهر آزاد هم بدهند.
ما اطمینان داریم روحانیون متقی و مجاهد تسلیم خدعه و نیرنگ نمی شوند و در برابر دستگاه ظلم، زانو نمی زنند و عجز و لابه نمی کنند و یقین داریم که حضرت آیت الله خمینی با فتوای جد بزرگوارش قائل به «الموت اولی من رکوب العار» می باشد و به هیچ وجه راضی نمی شود و اجازه نمی دهد که وجه المصالحه پایمال شدن خون صدها مسلمان بی گناه و بی پناه گردد و لباس ذلت بپوشد، «هیهات من الذله».
ولی بیم ما از آن است که چند نفر روحانی نمای مستغنی از وصف که در این روزهای اخیر نطق ها، خطابه ها و مقالات شان در رادیو مورد استناد قرار می گرفت و از طرف مقامات رسمی دولتی به القاب آیت اللهالعظمی و حجت الاسلام و خطیب شهیر، مفتخر شدند در تکمیل مأموریت پست خود تحت عنوان عوام فریبانه نجات زندانیان محکوم نقش تذلل و عبودیت را به نام جامعه روحانیت ایفا نمایند و از این راه ضربتی سهمگین و غیر قابل جبران بر پیکر مقدس اسلام وارد سازند.
حزب زحمتکشان ملت ایران با اعتقاد راسخ به اصول مترقی اجتماعی و با توجه به تعالیم عالیه دین مبین اسلام و احترام کامل به حقوق انسانی، اساس تشکیلات خود را بر پایه های علمی و در جهت استقرار حاکمیت ملی و منافع طبقات محروم و زحمتکش جامعه قرار داده و همواره کوشش داشته است قانون اساسی را محترم شمرده و آن را از دستبرد کسانی که عوض سوق دادن به ترقی، می خواهند سیر قهقرائی به آن بدهند محفوظ نگاه دارد و در اجرای همین وظیفه بوده است که با رفراندم اخیر که مغایر قانون اساسی مملکت بوده است ضمن بیانیه مورخ 30 /10 /41 صراحتا مخالفت نموده است و نظر خود را درباره اصلاحات ارضی به نحوی که مفید به حال طبقات محروم باشد و در عین حال مخالف قوانین شرع مطهر اسلام نباشد اعلام نموده و بر ضد انتشار اسناد خزانه و فروش کارخانه های دولتی، در تاریخ 29 آذر 41 اعلام جرم نموده است.
بطور خلاصه حزب زحمتکشان ملت ایران در هر موقع که ضروری و لازم تشخیص داده است، اعمال خلاف رویه و بیدادگری های هیأت حاکمه را به وسائل مختلف تذکر داده و مورد انتقاد یا تقبیح و یا اعلام جرم قرار داده است از همین روی برای جلوگیری از خطر بزرگی که جامعه روحانیت و مذهب و حتی قومیت ما را تهدید می کند و به منظور خنثی کردن نقشه های شومی که استنباط شده است کمیته مرکزی حزب زحمتکشان ملت ایران پس از مطالعه دقیق اوضاع و احوال و پیش بینی آینده، با در نظر داشتن حفظ نظم و آرامش و در چهارچوب قانون از لحاظ سیاسی وظیفه خود دانست مراتب ذیل را به محضر محترم مراجع تقلید «ادام اللّه عزهم» پیشنهاد نماید.
1ـ حضرت آیت الله خمینی به عنوان عالی ترین مرجع تقلید و شخص اول روحانیت به تمام مراجع داخلی و خارجی رسما و بدون ابهام معرفی گردد.
2 2ـ کلیه تقاضاهای مختلفه به صورت شعار واحد یعنی اجرای کامل قانون اساسی و قوانینی که به تصویب مجلس شورای ملی رسیده است، منحصر گردد.
3ـ رسما اعلام شود که هر کس مطلبی خارج از این اعلام دارد بستگی با مقامات روحانی ندارد.
4ـ با این که پر واضح است که علمای اعلام و تمام شیعیان حضرت آیت الله خمینی را به سمت شخصیت اول مذهبی و مرجع تامه تقلید پذیرفته اند مع هذا برای مبارزه با خدعه و تزویر دستگاه حاکمه که حداکثر کوشش را برای انکار و لوث این مطلب بکار بسته است با توجه به فتوای صریح حضرت آیت الله، دائر به حرمت تقیه، وظیفه عموم است که با فوریت هر چه تمام تر فعالیت مستمری را به عنوان یک واجب عینی در پیش گیرند و همه جا با تمام وسائل ممکنه و در هر شرایط، مقام شامخ مذهبی معظم له را به عنوان شخص اول روحانیت تأکید و تصریح نمایند و باید تمام مسلمین بدانند که تنها راه پیشرفت مقاصد ایشان در همین مطلب نهفته است و کسانی که به بهانه مصلحت اندیشی و مذاکرات و غیره در صدد اتلاف وقت هستند و از اعلام رسمی مقام ریاست تامه حضرت آیت الله جلوگیری می کنند دانسته یا ندانسته دچار فریب دستگاه دولتی شده اند و کمک به اجرای نقشه های شوم می کنند.
کمیته مرکزی حزب زحمتکشان ملت ایران خود را مجاز می داند به نام کلیه افراد مسلمان و با ایمان حزب، مرجعیت تامه حضرت آیت الله خمینی را رسما اعلام نماید و هر تصویب نامه یا آئین نامه دولت را که منطبق با قانون اساسی و قوانین مصوبه مجلس شورای ملی نباشد، باطل و بلا اثر بداند.
والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته دکتر مظفر بقائی کرمانی
توضیحات سند:
1ـ بعد از دستگیری حضرت امام خمینی«ره» و ظهور حماسه مردمی پانزده خرداد در سراسر کشور، عده ای از علما برای استخلاص حضرت امام، در تهران تجمع نمودند.بعد از سخنرانی آیت الله میلانی در اولین جلسه روحانیون و اعلام مواضع انقلابی در این راستا، دکتر بقائی به شکل غیر مستقیم سعی در انحراف تصمیمات این جمع نمود، آیت الله هاشمیان امام جمعه رفسنجان که ایشان نیز عضوی از روحانیون مزبور بوده اند، از توطئه آگاه شده و آیت الله میلانی را در جریان امر قرار داده اند، از طرفی بر اثر اقدامات آیت الله هاشمیان در دفع توطئه دکتر مظفر بقائی، علما نسبت به ماهیت بقائی اطلاع حاصل می کنند لذا دکتر بقائی به فکر راه چاره ای افتاد که این سوء ذهنیت روحانیون سراسر کشور را از چهره خود بزداید به همین دلیل دست به تهیه اعلامیه اواخر تیر 1342 زد.
متأسفانه برخی از نویسندگان و تحلیل گران تاریخ معاصر، روی این اعلامیه تکیه کرده و آن را منشأ حمایت دکتر بقائی از حضرت امام نشان داده اند.
البته جمعی از این افراد جزو وابستگان تشکیلاتی و یا هوادار غیرحزبی دکتر مظفر بقائی بوده اند.
2ـ دکتر بقائی هیچ گاه در قیامهائی همچون 30 تیر 1331 و 15 خرداد 1342، شاه را به عنوان مقصر اصلی مطرح نمی کند و حداکثر این که دولتهای وقت را مجرم می شناسد.
از این رو در سراسر اعلامیه اش از شخصی که ملت ایران، او را به حق باعث اکثر فجایع و خیانتها می داند، نامی برده نشده است.
3ـ علی رغم این که دکتر مظفر بقائی اعلام کرده که علما، مرجعیت آیت الله خمینی را ابلاغ کنند و برای این هدف، مبارزه نمایند، در اسناد چیزی که نشان از تبلیغ مرجعیت حضرت امام(ره)، توسط دکتر بقائی و اطرافیانش باشد، نمی بینیم، حتی در شرایطی که، عده کثیری از علما داخل و خارج از کشور بر مرجعیت و اولی بودن حضرت امام خمینی صحه می گذارند، می بینیم که اطرافیان دکتر بقائی مخالف مرجعیت امام خمینی بوده اند.