درباره: سید محمدرضا سعیدی
متن سند:
از: ۳۱۶ تاریخ: ۳/۴/۴۹
گزارش
درباره: سید محمدرضا سعیدی
به عرض میرساند نظر به اینکه مبلغ سه هزار ریال جهت حمل و دفن جنازه نامبرده فوق در قم هزینه شده است. مراتب جهت استحضار و صدور ابلاغ اوامر لازم نسبت به پرداخت وجه مزبور معروض گردید.۱
پی نوشت معاونت دوم
حسابداری ویژه. سه هزار ریال پرداخت شود.
توضیحات سند:
۱- دژخیمان ساواک، جنازه پاک و مطهر شهید سعیدی را مخفیانه از تهران به گورستان وادی السلام قم بردند و دور از چشم همسر و بستگانش به خاک سرد گور سپردند. تنها فردی از بستگان سعیدی که به هنگام خاکسپاریاش در آن لحظههای غربت و بی کسی حضور داشت فرزند نوجوانش - سید محمد - بود. او نیز تا لحظهای که به گورستان رسید از شهادت پدر بزرگوارش اطلاعی نداشت. جلادان ساواک با چشمانی دریده و خون آلود، جنازه شهید را به فرزندش نشان دادند و میپنداشتند که او مرعوب این شب پرگان حرامیخواهد شد و سکوت خواهد کرد. اما او فرزند روحانی دلاوری بود که در همه دوران زندگیش، مرگ را به مسخره گرفته بود. سید محمد شجاعانه رودرروی جلادان پدر ایستاد و مرثیهای حماسی بر زبان آورد که: پدر تو پیش رسول الله روسفیدی! پدر تو پیش خمینی روسفیدی! ... آسوده باش پدر! و لبخند بزن و من هم لبخند میزنم.» و امروز یکی از جلادها، مطالبه هزینهای را میکند که صرف خاکسپاری فرزند فاطمه (س) کرده است. زهی بی شرمی و اف بر وجدان نداشته آنان باد!
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 557