صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: سخنرانی ناصر مکارم شیرازی در حسینیه ارشاد

تاریخ سند: 25 شهریور 1349


موضوع: سخنرانی ناصر مکارم شیرازی در حسینیه ارشاد


متن سند:

از: 20 ﻫ 3 تاریخ: 25 /6 /1349
به: 316 شماره: 17128 /20ﻫ3
موضوع: سخنرانی ناصر مکارم شیرازی در حسینیه ارشاد
عطف 2847 /316 - 19 /6 /49

در جلسه مذهبی متشکله در حسینیه ارشاد پس از قرائت قرآن به وسیله شیخ خلیل الرحمن عرب در ساعت 2030 روز 20 /6 /49 شیخ ناصر مکارم شیرازی بالای منبر رفت و درباره مسئله تناسخ و عود ارواح به بدن‌های دیگر آغاز سخن نمود و گفت منظور از تناسخ و عود ارواح عقیده‌ای است که در جمعی از اقوام پیشین بوده و اکنون هم طرفدارانی دارد. در قدیم معتقد بودند وقتی که انسان چشم از جهان فرو می‌بندد روح از کالبد او خارج می‌شود و این روح در جنین انسان یا حیوان دیگر قرار می‌گیرد و مجدداً قدم به این دنیا می‌گذارد و زندگی دوم را شروع می‌کند و از زندگی دوم باز وقتی مرد به زندگی سوم الی آخر می‌رسد و همیشه در ادامه زندگی است و این عقیده در میان ملل سابق طرفداران زیادی داشت لیکن بر اثر پیشرفت فلسفه و تحقیقات زیادی که به عمل آمد مسئله عود ارواح در میان مردم حل شد و خرافی بودن آن را ثابت کردند گرچه عقیده تناسخ در بعضی از محافل غربی طرفدارانی پیدا کرده و با کمال تأسف افکاری که از غرب به شرق می‌رسد بدون اینکه در مورد ضرر اخلاقی آن تحقیق شود پذیرفته می‌شود و گاهی تذکرات دانشمندان خود را هم که رنگ شرق دارد فراموش می‌کنند و به تقویت افکار غلط خودشان ادامه می‌دهند. در این جلسه منظور ما از طرح مسئله تناسخ این است که اگر کسی به تناسخ عقیده داشته باشد چه می‌شود و یا عقیده نداشته باشد چه می‌شود. بنابراین بایستی ضرر این عقیده از نظر اخلاقی و اجتماعی و مذهبی بررسی گردد تا مطلب روشن شود و ما نباید بگذاریم این افکار کهنه در مغزها مورد بحث قرار گیرد زیرا زیانهای اخلاقی و اجتماعی و مذهبی دارد و زیان اخلاقی آن فوق‌العاده است زیرا طرفداران تناسخ معتقدند که اگر کودک نابینا شود برای این است که در دوران زندگی اول کارهای بدی کرده و چوب زندگی خود را در زندگی دوم می‌خورد و به همین جهت کور به دنیا آمده تا جزای اعمال خود را بکشد بنابراین تمام اقوام که در تحت شکنجه هستند احتمال دارد کسانی باشند که در زندگی دوم نتیجه زندگی اول را می‌بینند و این عقیده موجب می‌شود که کمک به افراد گرفتار زیر پا گذاشته شود و ترحم به اشخاص از بین برود چون فکر می‌کنند که این افراد با گرفتاری و محرومیت پاک خواهند شد و یا مثلاً در جنگ‌ها که میلیون‌ها مردم کشته می‌شوند نباید مردم تحریک شوند و از آنان دفاع کنند چون آنها سزای زندگی اول خود را می‌کشند و با این ترتیب اصول اخلاقی درهم کوبیده می‌شود و این روش برای اجتماع فوق‌العاده سنگین است که کسی را ببینند روی تخت خوابیده و شکم او را پاره کرده‌اند، می‌خواهند یک عضو بدنش را معالجه کنند اما به خیال اینکه آن مریض با این وضع پاک می‌شود کسی به او دست نزند و معالجه نکند و این عمل ضرر اخلاقی دارد. علاوه بر زیان‌های اخلاقی زیان‌های اجتماعی اعتقاد به تناسخ جنبه تخدیری دارد مثلاً می‌گویند اگر یکی در زندگی ترقی کرده و یا ورشکست شده و عقب مانده و یا آن کسی که درمانده است نتیجه اعمال گذشته آنها می‌باشد و نباید کوشش کند. بلکه بایستی صبر کند و در این صورت می‌بینیم که این عقیده عامل ترمزکننده افکار و فعالیت‌هاست.
اما از نظر اسلام یکی از مسائلی که دانشمندان شیعه و سنی آن را انکار می‌کنند برگشت روح در بدن دیگر است و آیه 99 سوره مؤمنون گواه بارز این مدعاست1 و از ائمه نیز راجع به عدم عود ارواح در بدن دیگران احادیثی نقل شده2 است و این موضوع، اعتقاد به معاد را که از اصول عقاید شیعه می‌باشد از بین می‌برد و بعضی از نویسنده‌ها که درباره عود ارواح مطالب می‌نویسند مطالعات مذهبی آنها کم است و این نوشته‌ها انحطاط فکری نویسنده را می‌رساند و باید بر روی عود3 ارواح قلم کشیده شود و بایستی به آنهایی که به این خرافه عقیده دارند نفرین کرد. یک موضوع حساس این است که تحقیق کنیم و ببینیم این عقیده به چه دلیل ادعا می‌شود. منطق غربی‌های امروز این است که در این باره می‌گویند ما در احضار ارواح دیدیم که روحی حاضر شد و از او سؤال کردیم به سراغ ما بیا جواب داد من می‌خواهم در جنین دیگری قرار بگیرم و این ادعا مانند آن مثل مشهوری است که از روباه پرسیدند شاهدت کو گفت دمم. یک عده وقتی در عالم خلسه فرو می‌روند این حرف‌ها را می‌زنند البته من راجع به تسخیر ارواح مخالفتی ندارم. یک شخصی به نام آقای جمالی برای من نامه نوشته است که هشت سال است در تسخیر ارواح زحمت‌کشیده و نظر داده است که تسخیر ارواح صحت دارد ولی تناسخ ممکن نیست. عده‌ای از طرفداران تناسخ چون نتوانسته‌اند حوادث و گرفتاری‌های بشر را حل کنند به تناسخ پناه برده و گفته‌اند از عدالت خدا دور است که کسی را مجازات کند و عجز از پیدا کردن علت گرفتاری‌ها، آنان را به اینجا کشانده است. در روزنامه‌ای خواندم یک هواپیما را چریک‌ها دزدیده‌اند و به صاحبش که میلیون‌ها ثروت دارد پیغام داده‌اند اگر چریک‌های زندانی ما آزاد نشوند هواپیما را آتش می‌زنیم. او جواب داده است هواپیما را آتش نزنید مسافران آن را آزاد کنید من به عنوان گروگان نزد شما بیایم. او چرا این حرف را زده برای اینکه پرستیژ کارش به هم نخورد و این عمل ناشی از فهم و شعور است که باید انسان بداند پیشرفت و بزرگ شدن علت‌ها دارد اگر آن آقا به تناسخ عقیده داشت می‌گفت باید ساکت بنشینم و صبر کنم تا جزای زندگی اولم را پس بدهم و پاک شوم. ناطق حدود ساعت 2110 به وعظ خود پایان داد و جلسه ختم شد. تعداد افراد شرکت‌کننده که اکثراً جوانان 20 الی 25 سال بودند حدود ششصد نفر می‌شد.
نظریه شنبه. شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه. یکشنبه نظری ندارد
نظریه چهارشنبه. نظری ندارد.

توضیحات سند:

1. حتّی اذا جاءَ احدهم الموت قال ربّ ارجعون لعّلی اَعملُ صالحاً فیما ترکت کلاّ انّها کلمهٌ هو قائلها و من ورائهم برزخٌ الی یوم یبعثون. هنگامی که مرگ هر یک از آنها فرا رسد، می‌گوید: پروردگارا! مرا بازگردان، شاید در آنچه از خود به جای گذاشته‌ام کار نیکی انجام دهم. هرگز! این سخنی است که او به زبان می‌گوید و در پی آن برزخی است تا روزی که برانگیخته شود.
2. اصل: نشده
3. اصل: عقیده

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 427



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.