تاریخ سند: 17 خرداد 1348
موضوع : اظهارات حاج محمد جواد نیشابوری راجع به خمینی و وضع روابط ایران و عراق.
متن سند:
از : 9/ ق
به : 9/ ه شماره : 462 / ق
در روز 16 /3 /48 در مغازه آقای حاج علی اکبر اقبال آقای حاج جواد
نیشابوری در حضور محمدعلی کفاش و سید محمد کاهانی ضمن صحبت از
اوضاع و احوال روز اظهار
می داشت که یک نفر روز
قبل نقل می کرد که یکی از
فرماندهان نظامی عالی رتبه
عراق با نمایندگی از طرف
دولت عراق از آیت الله
خمینی وقت ملاقات
خصوصی می خواهد آیت الله
خمینی1 جواب می دهد که
ما کار محرمانه با کسی
نداریم ایشان می توانند با من
ملاقات کنند با همین وضع
عادی که دوستان من در
ایاب و ذهاب بوده و
می باشند در نتیجه نماینده
دولت عراق با آیت الله
خمینی ملاقات و به ایشان پیشنهاد می کند حال که وضع سیاسی ایران و عراق
تاریک گردیده دولت ایران هم نسبت به شما تعدی و تجاوز نموده و شما را از
ایران اخراج کرده بهتر است شما علیه شاه ایران و دولت وی اعلامیه دهید و
شخصا نیز از رادیو بغداد علیه آنها سخن بگوئید.
آقای نیشابوری اضافه کرد که
آیت الله خمینی در جواب گفته است که من با شخص شاه ایران و دولت وی طرف
و دشمن نمی باشم من با فسادی که در ایران بروز کرده و می کند مبارزه می کنم این
وظیفه را در کشور شما هم دارم و هر کس اهل فساد باشد وظیفه ما است که با
فساد مبارزه کنیم خواه ایرانی و خواه عراقی و یا کشور دیگر اسلامی باشد و من با
شخص معینی دشمن نمی باشم.
وقتی که نماینده دولت عراق از آیت الله خمینی
مأیوس می گردد خطاب به وی کرده و می گوید که با این وضع شما هم باید ظرف
48 ساعت از عراق خارج شوید و به کشور خودتان ایران بروید و در جواب وی
خمینی گفته است که لازم نیست 48 ساعت باشد الساعه دستور دهید ویزای مرا
خروجی بزنند آنوقت یا به ایران و یا به کشور اسلامی دیگری خواهم رفت.
آقای
نیشابوری ناقل و گوینده این موضوع را معرفی نکرده است.
نظریه منبع : از مفهوم
اظهارات نیشابوری به نظر
می رسد که خالی از روابط
مع الواسطه با اشخاص نبوده
و نمی باشد.
نظریه رهبر عملیات : آقای
جواد نیشابوری فرزند
غلامرضا شغل عطار ساکن
قوچان از متعصبین مذهبی
است که مراقبت می گردد
صحت و سقم اظهارات وی
معلوم نیست تحقیق در مورد
گوینده این موضوع در
جریان است.
نظریه رئیس : چون جواد
نیشابوری از متعصبین
مذهبی است این مطالب را گفته و یا بازگو که به نفع خمینی تمام شود.
توضیحات سند:
1ـ در شب سه شنبه 9 /2 /1348
رؤسای شهربانی، سازمان
امنیت و حزب بعث نجف برای
اولین بار پس از کودتای بعثی ها
در عراق به ملاقات امام آمدند
و از ایشان تقاضای ملاقات
خصوصی کردند اما امام
فرمودند: من با کسی کار
خصوصی ندارم پافشاری آنها
به مشاجره بین طرفین انجامید و
سرانجام هنگامی که مقامات
عراق از حضرت امام (س)
خواستند علیه دولت ایران
موضعگیری کنند فرمودند.
اولاً
اختلاف ما با دولت ایران یک
اختلاف اساسی و عقیدتی است
و برطرف شدنی نیست، اما
اختلافی که اکنون بین دولتهای
عراق و ایران بروز کرده موسمی
و زودگذر است شما و دولت
ایران امروز به هم بد می گویید و
یکدیگر را طعن و لعن می کنید و
فردا در کنار هم قرار می گیرید
اما ما نمی توانیم هیچوقت با آنها
کنار بیاییم و با ظلم تفاهم کنیم.
ثانیا شما چه نکردید که ایران
کرده است؟ رسوایی قضیه تا
آنجاست که حتی رادیوهای
خارجی گزارش کرده اند رادیو
لندن خبر رفتار غیر انسانی
دولت عراق با ایرانیان و علمای
ایران را پخش کرده است.
آیا
برای مقامات عراقی شرم آور
نیست که رادیوهای بیگانه
گزارش کنند که دولت عراق
نسبت به ملت مسلمان ایران و
علمای اعلام چنین اعمالی را
مرتکب شده است؟ پس از این
دیدار بود که دیگر علمای نجف
هم که تا آن زمان سکوت کرده
بودند جرئت یافتند و نسبت به
رفتار غیرانسانی رژیم عراق با
ایرانیان مقیم آن کشور واکنش
نشان دادند رژیم عراق
که از برخورد قاطع حضرت امام
به خشم آمده بود در صدد تهدید
و ارعاب برآمد و در تاریخ
11 /2 /48 رئیس شهربانی
نجف در دفتر سید حسین رفیعی،
کلیددار استان مطهر حضرت
امام علی(ع) برای امام پیغام داد
که باید دو روزه عراق را ترک
کنید! هر چند آقای سید علی
فرزند آیت الله خویی که در آن
مجلس بود در صدد دفاع برآمد
و به تشریح موقعیت ویژه امام
در میان عموم ملت ایران
پرداخت، اما امام پس از
دریافت پیام رئیس شهربانی
نجف، با کمال خونسردی،
گذرنامه خود را پیش پیام آور
افکند و فرمود : «خروجی بزنید
تا در اولین فرصت عراق را
ترک کنم! آیت الله حکیم نیز پس
از شنیدن این اخبار و نیز یورش
بعثی ها به نجف اشرف واکنش
نشان داد، اما این واکنش به
گونه ای بود که حضرت امام به
وسیله فرزند بزرگوارشان شهید
حاج آقا مصطفی به آیت الله
حکیم پیغام داد : «ظواهر امر
نشان می دهد که رژیم عراق
می خواهد شما را هوادار وابسته
به ایران وانمود کند و هواداری
شما از مسلمانان و مخالفت با
رژیم بعث را به حساب
وابستگی به ایران قلمداد نماید.
نظر امام این بود که اگر آیت الله
حکیم به جای اعتراض نسبت به
اخراج ایرانیان از عراق،
مخالفت خود را بر محور دشمنی
رژیم بعث با اسلام و توطئه های
خطرناک آن رژیم علیه ملت و
روحانیت عراق قرار دهد و
روی خیانتهای رژیم به اسلام و
عراق انگشت بگذارد و از این
راه، مردم عراق را به حرکت در
آورد و علیه رژیم بعث بسیج
کند.
سرانجام آنگونه که حضرت
امام (س) پیش بینی نمودند،
اختلاف ایران و عراق اختلافی
موسمی بود و چندی بعد شاه و
صدام حسین در پایتخت
الجزایر، یکدیگر را در آغوش
کشیدند و با عقد قراردادهای
تازه، معروف به قرارداد 1979
آشتی کردند...
این که صدام
حسین بعثی به چنین
قراردادهایی پای بند نبود و پس
از پیروزی انقلاب اسلامی در
صدد الغاء یکطرفه آن برآمد و
جنگ هشت ساله ای را به نظام
نوپای جمهوری اسلامی ایران
تحمیل کرد نیاز به بحث
جداگانه ای دارد.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 268