موضوع: سالروز فوت سعیدی در تهران
متن سند:
به: ۳۱۲ تاریخ: ۱۳/۳/۵۰
از: ۲۰ه ۳
موضوع: سالروز فوت سعیدی در تهران
مجلس یادبود فوت سید محمدرضا سعیدی روز پنجشنبه ۱۳/۳/۵۰ در منزل نامبرده تشکیل گردید. سید محمد ۱ سعیدی به عنوان تشکر از حضار، چند کلمهای صحبت نمود و اظهار داشت: در مدت این یکسال مکرر به من مراجعه نموده که مرا تطمیع نمایند تا بگویم پدرم مرده است حتی یکی از مراجع تقلید نیز برای من پول فرستاد تا بگویم سعیدی مرده ولی آنها باید بدانند که سعیدی نمرده و روح او پنج سعیدی دیگر میسازد. افراد شناخته شده در جلسه عبارت بودند از اکبر استاد، محمد مصطفوی، سید محسن طاهری، شیخ جواد گنجهای، سید حسین تسلطی، شیخ مصطفی - شیخ ابوالقاسم خزعلی و حاج محمود مقدس پور.
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد..
نظریه یکشنبه: یکشنبه نظری ندارد. آسای نظریه چهارشنبه: نظری ندارد.
توضیحات سند:
۱- فرزند برومند شهید سعیدی گفت: «باید بدانند که سعیدی نمرده است...» که شاید اشاره او به این آیه شریفه است که: «و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون» آنان را که در راه خدا کشته شدند مرده مپندارید، بلکه زندهاند و نزد خدای خویش روزی دارند.«هر چند سید محمد گفت: «روح او پنج سعیدی میسازد» و اشارهاش به پنج فرزند ذکور سعیدی است، اما واقعیت این بود که با شهادت سعیدی، میلیونها سعیدی به میدان آمدند و به فرمان رهبر ارجمند خویش نهضتی آفریدند که بنیان ظلم را برای همیشه از ایران اسلامیبرکندند. اشاره سید محمد به تطمیع آقای کاظم شریعتمداری است. او در لباس مرجعیت به دلیل وابستگیهایش به شاه و دربار به توصیه سپهبد مقدم مدیر کل اداره سوم ساواک، میخواست با هزار تومان، فرزندان سعیدی را خریداری کند تا آنان شهادت پدرشان را «مرگ طبیعی» جلوه دهند. وقتی انسان این بخش از رخداد مربوط به شهادت سعیدی را میخواند، دچار تردید میشود آیا واقعاً باور کردنی است که یک مرجع تقلید، خون سید جلیل القدری را با هزار تومان به هدر دهد؟ راستی این معامله برای آقای شریعتمداری تا چه اندازه سود آور بوده است؟ لابد اگر روزی از او میپرسیدند چرا؟ پاسخ میداد: من مرجعم، فتوا دادهام و این فتوا به نفع اسلام و مسلمین بوده است؟!... مگر عمر و عاص پس از اعلام رأی خود در مسئله حکمیت صفین چه پاسخی داد؟ و مگر قرار نیست تاریخ، هر چند قرن، یکبار تکرار شود؟!
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 602