متن سند:
محترما به عرض می رساند آیت الله حاج میرزااحمد آشتیانی نماینده آیت الله
حکیم در تهران که از روحانیون موافق و مورد توجه دولت می باشد تقاضا کرده
درباره دو نفر روحانیون به اسامی غلامحسین جعفری1 و محمدباقر انواری که در
حال حاضر زندانی می باشند ارفاقی به عمل آید.
خلاصه پیشینه غلامحسین جعفری
نامبرده در سال 41 و 42 به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی بازداشت گردیده
و پس از چند روز مرخص می گردد و در تاریخ 1 /11 /43 به اتهام تحریک مردم
به اغتشاش در مسجد جامع وسیله پلیس تهران دستگیر و به ساواک تحویل و
پرونده امر جهت تعقیب قانونی به اداره دادرسی ارتش ارسال گردیده و یادشده
فعلاً در زندان شهربانی زندانی می باشد.
خلاصه پیشینه محمدباقر
انواری
نامبرده در تاریخ 15 /1 /44 به اتهام شرکت در توطئه قتل مرحوم حسنعلی
منصور نخست وزیر فقید دستگیر و پرونده امر جهت رسیدگی به اداره دادرسی ارتش
ارسال گردیده و متهم فعلاً در زندان شهربانی کل کشور زندانی می باشد.
بررسی شد ...
نامبرده روحانی است لذا عینا به بخش 321 اعاده می گردد.
19 /2 /44
اقدامی ندارد بایگانی شود.
عینا به استحضار ریاست بخش 313 ایفاد می گردد.
تیمسار ریاست فرمودند خلاصه پیشینه کلیه آخوندهایی که در صورت داده شده توسط تیمسار
ریاست نام آنها ذکر شده به حضورشان تقدیم گردد.
صورت داده شده نام کلیه آخوندهایی است که از
آنها مثل این دو نفر شفاعت شده، نام شفاعت کننده هم ذکر شود 8 /3 /44 مراتب تقدیم شد
اقدامی ندارد.
بایگانی شود 12 /4
در تاریخ 28 /1 /44 ساواک خراسان طی تلگرافی اعلام داشته آیت الله
کفائی1 که از روحانیون طراز اول مشهد می باشد طی ملاقاتی اظهار داشته که
نامه ای وسیله پیک از طرف حاج میرزا احمد آشتیانی به نامبرده رسیده و از
ایشان خواسته اند که درباره عفو شیخ محمدباقر انواری که در قتل مرحوم منصور
دخالت داشته از پیشگاه اعلیحضرت استدعای بخشش نماید.
ساواک مزبور اضافه نموده آیت الله کفائی استدعا نموده چنانچه امکان ارفاقی
نسبت به متهم مزبور وجود دارد به تهران آمده و با چند نفر از علماء طراز اول
استدعای شرفیابی از پیشگاه اعلیحضرت همایونی بنماید و در حضور سایر
علما دست شاهنشاه را ببوسد و چنین استدعایی از معظم له بنماید ولی چنانچه
امکان ارفاق نیست مراتب را ابلاغ که بنحو مقتضی جواب آقای آشتیانی داده شود.
نظریه.
آیت الله آشتیانی از روحانیون مورد توجه است و تاکنون چندبار تقاضاهایی از
وزارت دربار شاهنشاهی نموده که سریعا نسبت به آنها ترتیب اثر داده شده است.
ضمنا از طرف بخش روحانیون نیز چندبار تماس هایی با مشارالیه گرفته شده است.
چون محمدباقر انواری با اتهامی که دارد مستبعد به نظر می رسد که قبل از رفع
اتهام از وی مورد عفو قرار گیرد.
علیهذا در صورت تصویب ضمن ملاقات با
آیت الله آشتیانی به وی تفهیم شود که در حال حاضر انجام تقاضای وی در مورد
عفو انواری مقرون به صلاح نیست و مشارالیه را از پافشاری در تقاضایش
منصرف سازند.
ولی در مورد غلامحسین جعفری به منظور جلب نظر روحانی
مذکور ارفاقی به عمل آمده و از زندان آزاد شود.
منوط به رای عالی است.
تهیه کننده ـ صابری
متصدی بررسی ـ تهامی
رئیس بخش 321
رئیس اداره دوم عملیات ـ نثری
ریاست اداره شخصا باستحضار تیمسار معاونت امنیت داخلی برساند
محترما به عرض می رساند.
3 /2
به عرض برسد.
6 /2 /44
توضیحات سند:
1ـ آیت الله حاج شیخ غلامحسین
جعفری همدانی در سال 1324
ق در یکی از روستاهای همدان
به دنیا آمد.
پدرش روحانی
محل زادگاه او بود.
وی در
1337 ق برای تحصیل علوم
دینی به همدان رفت.
در 1342
ق برای ادامه تحصیل به قم
مهاجرت کرد.
سه سال بعد به
نجف رفت و به مدت 23 سال تا
1368 ق در حوزه علمیه نجف
مشغول تحصیل بود و از درس
آیات عظام میرزاابوالحسن
مشکینی، سید ابوالحسن
اصفهانی، ضیاءالدین عراقی،
شیخ محمدحسین کمپانی
اصفهانی و سید محمدحسین
نائینی بهره مند گردید.
در
1328 ش به ایران بازگشت و
در تهران اقامت گزید و در یکی
از شبستانهای مسجد جامع
تهران به اقامه جماعت و تبلیغ و
نشر احکام دینی همت گماشت.
وی از سال 1343 مبارزه با
رژیم را آغاز کرد و بارها در
مسجدش علیه رژیم پهلوی
سخن گفت و یا مبارزان را برای
ایراد سخنرانی های سیاسی به
آن مسجد دعوت کرد.
ایشان
چندین مرتبه دستگیر و مدت
زیادی در زندانهای رژیم شاه
بود.
آیت الله جعفر همدانی در آبان
1374 در 93 سالگی دارفانی
را وداع گفت.
1ـ آیت الله حاج میرزااحمد
کفائی در ربیع الاول سال 1300
ق در نجف اشرف بدنیا آمد، او
سومین فرزند آیت الله العظمی
آخوند ملامحمد کاظم خراسانی
بود.
وی تحصیلات عالیه علوم
دینی را نزد پدرش فرا گرفت و
قبل از 28 سالگی به درجه
اجتهاد رسید.
بعد از جنگ
جهانی اول در جنگهای استقلال
عراق شرکت کرد و یکی از
عاملین مهم استقلال آن کشور
بود و سرانجام پس از مبارزات
زیاد براثر فشار قوای انگلیس
مجبور به مهاجرت به حجاز شد.
پس از مدتی به عراق بازگشته و
مبارزات خود را از سر گرفت.
در سال 1302 ش به همراه
جمعی از علما به ایران تبعید و
در خراسان اقامت گزید.
سرانجام وی در سال 1350 ش
در مشهد دارفانی را وداع گفت.
منبع:
کتاب
آیتالله محمدباقر محیالدین انواری به روایت اسناد ساواک صفحه 78