صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه حزب ایران

تاریخ سند: 15 آبان 1342


موضوع: جلسه حزب ایران


متن سند:

شماره: 18079/س ت تاریخ:15 /8 /1342
موضوع: جلسه حزب ایران

روز 11 /8 /42 اعضاء حزب ایران در محل عکاسخانه مهتاب تشکیل جلسه دادند. دکتر صدیق سخنگوی جلسه در مورد اعدام طیب اظهار داشت اینها تقویت ‌کننده دستگاه بودند ولی به تدریج موی دماغ آنها شده و بنا به مصالح دیکتاتوری که نردبان ترقی را همیشه می‌شکند، آنها را از بین بردند. گویا اسمعیل رضائی1 چکی به مبلغ یک میلیون تومان ارائه نمود که این چک را که جهت جشن 28 مرداد به من دادید هنوز موجود دارم بگیرید و نجاتم بدهید، ولی دادگاه به حرف او ترتیب اثر نداد.
در مورد روابط حزب توده و جبهه ملی باید به عرض آقایان برسانم که اصلاحات ارضی مطابق خواسته حزب کمونیست است و از این جهت آن را تقویت می‌کنند. چندی قبل حزب توده به جبهه ملی پیشنهاد نمود که آرم خود را عوض کنند و به جای جبهه ملی (حزب ضد استعمار و ضد دیکتاتوری) نام‌گذاری شود، ولی هنوز جبهه ملی روی این موضوع تصمیم نگرفته است.
علت اینکه حزب توده مجدداً دست به فعالیت شدید زیرزمینی زده این است که از نظر اطلاعاتی بین دستگاه شهربانی. سازمان امنیت. دستگاه ضدجاسوسی. دربار شاهنشاهی، توافق و همکاری نیست، حتی سازمانهای امریکائی هم با سازمانهای اطلاعاتی ایران همکاری ندارند و هرکس برای خودش کار می‌کند. حزب منحله توده از این اصل استفاده نموده، زیرزمینی مشغول فعالیت می‌باشد.
روزی که دانشجویان دانشگاه اعتصاب غذا کردند، این ناهماهنگی بین سازمانهای اطلاعاتی و انتظامی مشهود شد، چون تیمسار پاکروان اعضای کمیته دانشگاه را احضار کرد که نزد اللهیار صالح ببرد و با میانجیگری اعتصاب را بشکند. بلافاصله اعضای کمیته دانشگاه پس از مراجعت از نزد تیمسار پاکروان تشکیل جلسه دادند که به اصطلاح دستور شکستن اعتصاب را بدهند، ولی مأمورین شهربانی اعضاء کمیته دانشگاه را دستگیر نمود. آقای اللهیار صالح از طرف کمیته مرکزی مأمور شده که یک هیئت پنج نفری انتخاب نماید، چون عده‌ای از افراد جبهه ملی استعفا داده‌اند، از حزب ایران هم آقای مهندس زیرک‌زاده از فعالیت کناره‌گیری کرده و دلیل او هم خط مشی غلط و محافظه‌کارانه جبهه ملی است و از آقای شریفی که از اعضاء برجسته جبهه ملی است و مدتی خود را کنار کشیده بود، دعوت شده که مجدداً فعالیت نماید.
اگر دولت حزب ایران را غیرقانونی اعلام نمود، به نفع ماست؛ زیرا می‌توانیم فعالیتهای زیرزمینی مفیدی انجام دهیم. آقایان مطمئن باشید که وضع دولت خوب نیست و خطر قیام بورژوازیهای ملی کارگران و طبقه پائین مردم، دولت را تهدید می‌کند و بعضی از دول خارجی نیز این قیام را تقویت می‌نمایند؛ به قول آقای زیرک‌زاده همان طوری که رضاشاه قلدر پیدا شد و حجاب را از سر زنان ایران برداشت و عمل صد ساله را یکساله انجام داد، مسئله اصلاحات ارضی هم که به نفع توده‌ای‌ها بود و سالها انجام آن طول می‌کشید، فعلاً با قلدری انجام شد و برای ما یک پیروزی است که سیر تاریخ را زودتر طی کرده‌ایم.
به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی فرمایید.

توضیحات سند:

1. اسماعیل رضایى، فرزند لطف‌الله‌ در سال 1304ش در تهران متولد شد. از همان دوران نوجوانى به شغل بارفروشى در میدان میوه و تره‌بار تهران روى آورد. وى پس از حادثه خونین 15 خرداد سال 1342 در مرداد همان سال در پاساژ نیمه‌کاره‌اش در میدان شوش تهران دستگیر و به جرم «ایجاد بلوا و تحریک اهالى به جنگ و قتال با یکدیگر علیه سلطنت مشروطه ایران» در دادگاه بدوى و تجدید نظر به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او به همراه شهید طیب حاج رضایى در ساعت شش و هفت دقیقه بامداد روز 11 آبان ماه سال 1342ش، و با شلیک شش گلوله و یک تیر خلاص به اجرا گذاشته شد. وی هنگام شهادت 38 سال داشت. او مقلد امام خمینى(ره) بود و در رسیدگى به خانواده‌هاى بى‌سرپرست نهایت تلاش را می‌کرد. در ساخت مسجدى در محله بیسیم نجف آباد تهران همت گماشت و بسیارى از مساجد به واسطه مساعدت و همراهى او فرش شده بود. او یکى از عناصر اصلى پخش اعلامیه‌هاى حضرت امام(ره) در سطح تهران بود و در سازمان دادن هیئت‌هاى مذهبى در روزهاى تاسوعا و عاشوراى آن سال نقش مؤثرى داشت. وى در سال 1339 به حج مشرف شده بود.

منبع:

کتاب اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 60

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.