تاریخ سند: 10 مهر 1338
موضوع: دربار شاهنشاهی
متن سند:
شماره: 3-3-2779
از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاه (به وسیله تیمسار آتابای1 و یا دکتر ایادی2) به هما خامنهای همسر والاحضرت شاهپور حمیدرضا پهلوی تکلیف طلاق و جدایی شده و علت نیز معاشرت مشارالیها با بانو فروغ حکمت (همسر سابق مرحوم سرلشکر افشار3 طوس) و بانوی دیگری توصیه و تذکر داده شده که اعمال و رفتار نامبرده در خور شأن یک نفر درباری نیست ولی بانو خامنهای پاسخ داده که نمیتواند با اشخاص قطع مراوده و معاشرت کند و والاحضرت هم حاضر به طلاق و جدایی از مشارالیها نخواهد شد و روی این اصل بین والاحضرت حمیدرضا و همسر ایشان کدورت شدیدی ایجاد شده و اطرافیان والاحضرت هم به شدت از رفتار و کردار هما خامنهای ناراحت شدهاند.
خرم مدیر عامل شرکت آسفالت راه به والاحضرت اظهار داشته در صورت تمایل به جدایی ازهما خامنهای حاضر است مبلغ ده ملیون ریال برای مخارج لازم به ایشان قرار بدهد.
توضیحات سند:
1ـ آتابای، ابوالفتح فرزند آقاجان در سال 1279 هجری شمسی در تهران بدنیا آمد.
او تا مقطع متوسطه در دبیرستان اقدسیه تحصیل نمود و در سال 1306 به عنوان خدمتگزار و رئیس اصطبل گاراژ شکاربانی به کار مشغول شد.
در کودتای آمریکایی 28 مرداد سال 1332 نقشی فعال داشت و از طرف وزارت دفاع و کمیسیون اعطای نشان، جهت قدردانی نشان درجه یک رستاخیز به وی داده شد.
آتابای از اعضأ شورایعالی بزرگداشت صدمین سالروز تولد رضاشاه، عضو مؤسس حزب رستاخیز، معاون امور انتظامی وزارت دربار، میرشکار شاه، مشاور دربار و در دوره 19 مجلس شورای ملّی، نماینده گرگان و دشت بود.
همسرش رئیس کتابخانه سلطنتی و فرزندش مدیرکل دربار بودند.
او در طول خدمت به دستگاه ظالم پهلوی، ستم زیادی به مردم نمود؛ از جمله آنکه در سال 57 اهالی روستای همسین ترکمن را از محل سکونتشان اخراج و با تخریب مدرسه و خانههای روستا و تجاوز به اموال و نوامیس آنها، محل را به شکارگاه شاه تبدیل کرد.
وی همچنین با سوءاستفاده از موقعیتش در دربار، ثروت زیادی اندوخت و صاحب سازمان آبیاری و عمران شد.
ابوالفتح آتابای در طول حضورش در دربار نشانهای 2 و 3 همایون، 3 و 5 تاج، 1 و 2 استقلال اردن هاشمی، نشان ذیشان استوار اول از محمد ظاهرشاه پادشاه افغانستان و مدال یادبود برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد ساله را دریافت نمود.
سرانجام در روز 26 دیماه 1357 به اتفاق فرزندش کامبیز در رکاب محمدرضا پهلوی از ایران گریخت.
ر.ک: اسناد ساواک، پروندههای انفرادی.
2ـ ایادی، عبدالکریم در فرانسه ابتدا دانشجوی دامپزشکی بود و سپس پزشکی را به طور ناقص خواند.
در آن زمان ایادی سرهنگ ارتش بود و پزشک مخصوص شاه و علاوه بر این یکی از نزدیکترین افراد او.
پس از مرگ ارنست پرون دکتر عبدالکریم در دربار محمدرضا همان نقشی را برعهده گرفت که قبلاً پرون عهدهدار آن بود و به حق بیش از پرون به لقب (راسپوتین ایران) شهرت یافت.
در زمان ثریا که پای بختیاریها به دربار باز شد، ایادی موفق شد نظر مثبت ثریا را جلب کند و خود را به طرز کاملاً موفقیتآمیزی در جمع بختیاریها جا دهد.
پس از آن ایادی همواره در زندگی خصوصی محمدرضا و زنان و اطرافیانش رسوخ داشت و هر اطلاعی که ممکن بود کسب میکرد و رساندن آن هم به انگلیسیها آسان بود.
به این ترتیب میبینیم که در زندگی خصوصی محمدرضا، از کودکی ابتدا خانم اَرفع و سپس اِرنست پرون و بعداً ایادی در تمام جزئیات حضور داشتند و در زندگی خصوصی رضاشاه هم همیشه سلیمان بهبودی حضور داشت.
بدین ترتیب ایادی بانفوذترین مرد دربار و به تدریج با نفوذترین مرد کشور شد.
او آدم ذینفوذی بود که در کار واردات دارو و زمین بازیهای متداول، دست داشت.
به علت درجه نظامیاش در ارتش هم نفوذ داشت و در بعضی امور هم مورد مشورت شاه قرار میگرفت.
ایادی رئیس «اتکا» ارتش و نیروهای انتظامی بود و در این پست کلیه نیازمندیها باید به دستور او تهیّه میشد.
هر چه اراده میکرد، ولو در کشور موجود بود، باید برای ارتش از خارج، بویژه انگلیس و آمریکا، وارد میشد.
سازمان دارویی کشور نیز تماماً تحت امر ایادی بود و همچنین شیلات جنوب در نتیجه سیاستهای او تا انقلاب، صید ایران با بدویترین وسایل انجام میشد سپهبد عبدالکریم ایادی از برجستگان بهائیت در دربار پهلوی بود و نقش مهمّی در تحکیم مواضع این فرقه در نهادهای نظامی رژیم پهلوی داشت.
با اتکای او صدها افسر بهایی و دشمن امام زمان «عج» توانستند در ارتش ایران درجه بگیرند و مقامات مهمّی را اشغال کنند.
در دوران هویدا، ایادی تا توانست وزیر بهایی وارد کابینه کرد و این وزرا بدون اجازۀ او حق هیچ کاری را نداشتند.
در زمان حاکمیت ایادی بود که بهاییها در مشاغل مهم قرار گرفتند و در ایران بهایی بیکار وجود نداشت.
در دوران قدرت ایادی تعداد بهاییهای ایران به 30 برابر رسید.
ایادی جاسوس بزرگ غرب و مطلعترین منبع اطلاعاتی سرویسهای آمریکا و انگلیس در دربار و کشور بود.
نخست وزیران، بخصوص هویدا، رؤسای ستاد ارتش، کلیّه مقامات مهم مملکتی اعم از وزیر و نمایندۀ مجلس و امثالهم دستورات او را که نخست به فرم خواهش بود و اگر اجرا نمیشد به فرم امر صادر میشد، اجرا میکردند.
ایادی در کلیه مسافرتها ی خارج همراه محمدرضا بود و طبیعی است که مورد علاقه برخی کشورهای ذی نفع در رابطه با ایران بوده است.
بنا به گزارش بانک مرکزی ایران و اقرار مقامات دولتی تنها در طول چند ماه، میلیاردها تومان ارز از کشور خارج نمودهاند (که از جمله این افراد) سپهبد دکتر ایادی 275 میلیون تومان بوده است.
ایادی در سال 1357، کمی بعد از انقلاب، ایران را ترک کرد.
او که یکی از بزرگترین عمال فساد و زشتی قرن بود، با اندوختههای حاصل از تقلب و دزدی عازم فرنگ شد و هیچ کس هم مانع او نشد! (ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ نویسنده: خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ـ ج 1 ـ انتشارات اطلاعات، چاپ /4 بهار 1371 صفحات به ترتیب: 201، 199؛ جلد دوم همان منبع.
صفحات به ترتیب 390، 388، 468، 202 ـ 204؛ اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج /4، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پایند 1374 ص 624 «متن پیام حوزه علمیه قم به نیروهای مسلح ارتش دربارۀ پیوستن به صفوف مبارزان مسلمان ـ تاریخ 28 /8 /1357»؛ دلدم اسکندر، زندگی و خاطرات امیرعباس هویدا، نشر گلفام، چاپ 1، تهران، خرداد 1372، صفحه: 386، 387).
3ـ سرلشکر افشار طوس رئیس شهربانی دولت مصدق بود که توسط باند حسین خطیبی ربوده و پس از چندی به قتل رسید.
منبع:
کتاب
حمیدرضا پهلوی به روایت اسناد ساواک صفحه 47