بهره ای که از حزب ملیون1 به من رسید!! «باش مردانه که ناگاه قفائی نخوری واقف کشتی خود باش که پائی نخوری» «وحشی بافقی»
متن سند:
به تحقیق تاریخ روزی که شاهنشاه در یکی از جلسات مصاحبه مطبوعاتی
فرمودند «این دوره انتخابات آزاد و منحصرا از طریق حزبی به عمل خواهد آمد»
به خاطر...
و شاید خوانندگان عزیز هم بخاطر نداشته باشند ولی خبر آن را از
رادیو شنیدند و در جراید خواندند و در هر کسی این خبر یک نوع اثر کرد و مورد
تعبیر و...
واقع شد.
برای من که سالیان دراز کمر
به خدمت مردم ملایر بسته
بودم در موقعیت محلی خود
اعتماد و اطمینان داشتم این
خبر مسرت بخش و
امیدوارکننده نبود زیرا
احتیاجی به حزب نداشتم
نتیجتا در یک موقعیت
عجیب گرفتار شدم که با
وضع متزلزل و غیر مداوم
احزاب ایران برای اولین بار
به کدام حزب بروم که
پایانش پشیمانی نباشد.
چنانچه به یکی از دو حزب
وارد نشوم امکان دارد
شانس مسلم خود را در انتخابات دوره بیستم از دست بدهم با این جریان تصمیم
گرفتم که وارد حزب بشوم دو حزبی که یکی را علم رهبری می کند و دیگری
اقبال آن هم دکتر اقبال سال قبل با علم آشنایی نداشتم ولی دکتر اقبال را از دیر
زمانی می شناختم.
آن زمان که دکتر اقبال خانه نشین بود و برای سناتور شدن
تلاش می کرد در حدود امکاناتم به او کمک کردم تا استاندار و بعد وزیر شد در
مقام وزارت حتی یک بار با ایشان ملاقات و مزاحمتی دست نداد در زمان
حکومت مصدق او بیکار بود ولی من یک روزنامه کوچکتر از امروز داشتم در آن
روزها به ندای وجدان و ایمان راسخ خود معرف دکتر اقبال بودم و در این باره
وظیفه خود را انجام دادم ولی متأسفانه در همان ایام روزنامه مرد مبارز در محاق
تعطیل و توقیف افتاد، دکتر اقبال به ریاست دانشگاه و سپس به وزارت دربار
منصوب شدند و به فاصله کمی به نخست وزیری رسیدند ولی مرد مبارز همچنان
توقیف بود در ملاقاتی که به مناسبت مقام جدید ایشان در دفتر نخست وزیر
دست داد ایشان گفتند دستور رفع توقیف از روزنامه مرد مبارز را دادم و من
تشکر کردم.
خلاصه از نقطه نظر آنکه با دکتر اقبال سوابق بیشتری داشتم از
طرفی چون نسبت به انتشار
مجدد روزنامه ام ایشان
دستور مساعد داده بودند
وارد حزب ملیون شدم و این
مقدمه را از آن نظر متذکر
شدم که بعضی تصور نکنند
ورودم به حزب ملیون بدان
سبب است که رهبرش
نخست وزیر مملکت بوده
است و راهی را که برای
حفظ حقوق مردم ملایر
انتخاب کرده ام دنبال نمودم
بیش از پیش جای خود را
در شهر ملایر باز کردم و
امروز که این مطلب را
می نویسم به نوشته خود
اعتماد داشته و سر بلندم که خدمات ناچیزم مورد توجه همشهریان عزیزم واقع
شده است.
با توجه به این مورد که انتخابات آزاد انجام خواهد شد به موفقیت خود اعتماد
کامل داشتم و گزاف نیست اگر بگویم جزء کاندیدای انگشت شماری بودم که
بدون کمک حزبی و دولتی موفقیت نصیبم می گردید کما اینکه برکناری بوربور
منحصرا نتیجه و پدیده مقالات کوبنده و دلایل انکارناپذیر این روزنامه بود که از
این نظر مفتخرم.
با انتشار لیست حزب ملیون چون جزو کاندیدا نبودم از گوشه و کنار بخصوص از
طرف طبقات مختلف ملایر مورد سؤالاتی واقع شدم که برای روشن شدن ذهن
خوانندگان گرام و همشهریان محترم و طبقات مختلفی که در این چند روزه کتبا و
شفاها خدمتگزار خود را مورد مهر و لطف فراوان قرار داده اند نظر خود را اعلام
می دارد.
با آنکه بالاترین زیانها از حزب ملیون نصیبم شده ولی چون پای بند اصول و پر
نصیبی هستم از این بی مهری حزب ملیون که حق مسلم و محرزم را پایمال کرد
متأثر نیستم و به احترام
سوابقی که با شخص دکتر
اقبال دارم با آغوش باز آن را
می پذیرم و مقررات حزبی را
محترم شمرده و اعتراض
خود را با این مقاله خاتمه
می دهم اما صرف نظر از آنکه
اگر وارد حزب ملیون نشده
بودم بخود حق می دادم که
به طور منفرد وارد مبارزات
انتخاباتی شده و صددرصد
موفق شوم ولی متأسفانه
حال که عضویت حزب را
پذیرفته این عمل برایم
مقدور نیست و ناچار از
اطاعت دستورات حزبی
هستم ولی تسلیم من به این نظر حزب مانع از آن نخواهد شد که در آینده نسبت به
حزبی که...
احترام به قوانین و آئین نامه های آن از مسلم ترین حقوق حقیقی
صرفنظر کرده ام در مواردی که لازمه انتقادی می باشد سکوت نمایم و نمی توانم
این موضوع را پنهان کنم که رهبر و دبیرکل حزب ملیون در انتخاب کاندیداها
موقعیت محلی را که مورد توجه شخص اول مملکت ایران را نادیده گرفتند و
توجهشان بیشتر به سوی کسانی جلب شد که به امید و کار وارد حزب شدند و
وسیله عواملی انگشت شمار از اطرافیان نخست وزیر موفق شدند خود را جزء
لیست حزب قالب کنند که به عقیده من این بزرگترین انتقادی است که به حزب
ملیون دارم زیرا در آینده کمتر کسی به محل و مردم تکیه کرده و می کوشد به
عناوین مختلف نظر چند نفر را جلب کنند و به شهرستانی تحمیل نمایند و اما بعد
از این مطالب بایستی اعلام کنم که چون تغییر روش دادن و شاخه به شاخه پریدن
برایم مقدور نیست کماکان در عضویت حزب ملیون خواهم ماند و از این سودی!!
که از طریق حزبی نصیبم شده استقبال می کردم1 بدیهی است با این جریان با
کاندیدای حزب ملیون در ملایر موافق توفیقشان را آرزومندم.
خلیل اسعد رزم آرا
توضیحات سند:
1ـ حزب ملیون : این حزب در
سال 1336 به رهبری دکتر
منوچهر اقبال نخست وزیر وقت
تشکیل شد طلوعی در کتاب
خود در این خصوص می گوید:
در سال 1336 که اولین سال
حکومت اقبال است دو حزب
تازه در ایران پا به عرصه وجود
نهاد و هر دو حزب با اشاره شاه
تشکیل شد و هر دو مجری اوامر
شاهانه بودند.
منتهی برای حفظ
ظاهر دموکراسی در ایران یکی
نقش حزب مخالف و دیگری
نقش حزب طرفدار دولت را
بازی می کرد حزب به اصطلاح
مخالف دولت به رهبری
امیراسداله علم که ظاهرا
برنامه ای مترقی داشت و
اصلاحاتی ارضی و سهیم کردن
کارگران در سود کارخانه ها را
در برنامه خود گنجانده بود حزب
مردم نام گرفت و حزب دولتی که
خود دکتر اقبال در رأس آن قرار
گرفته بود به حزب ملیون معروف
شد.
1ـ این مقاله آن هم از طرف
یکی از اعضای حزب و
نزدیکترین افراد به دبیرکل حزب
ملیون (دکتر اقبال) نشان از
بی پایه و اساس بودن نظام
حزبی در ایران می نماید که با
واسطه و بیواسطه و وابستگی به
محافل خاص می توانست
نمایندگی مجلس شورای ملی را
برای آنان به ارمغان بیاورد و
تازه به این سفارشها بایستی
تقلب در انتخابات را هم اضافه
کرد؟!
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه مرد مبارز به روایت اسناد ساواک صفحه 29