صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: متهمین به اقدام فعالیت مضره برله روحانیون افراطی

تاریخ سند: 1 تیر 1349


درباره: متهمین به اقدام فعالیت مضره برله روحانیون افراطی


متن سند:

[تاریخ:1 /4 /1349]
درباره: متهمین به اقدام فعالیت مضره برله روحانیون افراطی
گزارش
محترماً به استحضار می‌رساند:
پس از فوت آیت‎الله سیدمحسن حکیم عده‎ای از روحانیون افراطی و مخالف دولت به‌منظور بهره‎برداری از موقعیت مبادرت به تبلیغاتی به نفع خمینی نموده. البته این تبلیغات به نفع خمینی به علت اینکه طرفدار خمینی در مشهد و حوزه علمیه خراسان بسیار کم بلکه ناچیز و قابل توجه نبوده و می‎توان گفت که اصولاً خمینی در مشهد طرفداری ندارد، عده نامبرده بسیار محرمانه و با احتیاط زیادی بعضاً در بین یکی دو نفر و یا بیشتر از اشخاص و به‌خصوص طلاب که تا حدودی طرف اعتمادشان بوده، تبلیغ می‎کردند و این تبلیغ هم به صورت سؤال جواب بوده و به استفسارکنندگان (اینکه پس از حکیم از چه کسی باید تقلید نمود) پاسخ می‎دهند آیت‎الله خمینی پس از حکیم مرجع شیعیان است و این افراد که بعضاً خمینی را مرجع معرفی و برایش تبلیغ می‎نمودند، از بیم تعقیب مأمورین امنیتی و انتظامی جرأت اینکه علنی مبادرت به تبلیغ نمایند نداشته، تا اینکه وسیله شیخ احمد کافی واعظ که در تاریخ 22 /3 /49 از تهران به مشهد وارد و خبر مرگ محمدرضا سعیدی را انتشار می‎دهد، در نتیجه آن عده از طلابی که بعضاً به‌طور مخفی و با احتیاط به نفع خمینی تبلیغاتی می‎نمودند، بهانه‎ای به دست آورده و ضمن انتشار خبر مرگ سعیدی و تبلیغات سوء، در این زمینه تبلیغ به نفع خمینی را علنی کرده و به تحریک و تشویق طلاب حوزه علمیه پرداختند که آنها عبارت‌اند از: 1) شیخ عباس طبسی واعظ، 2) محمدرضا مهامی، 3) سیدعلی خامنه‎ای، 4) علی مرادخانی النگه (علی آقا منتظری تهرانی) [و] 5) شیخ احمد کافی واعظ، نیز در این مورد بیکار ننشسته و در تاریخ 24 /3 /49 این عده که بیشترشان از ابتدا جزو روحانیون مخالف دولت بوده و دارای سوابق فعالیت‎های مضره نیز در گذشته بودند و در حوزه علمیه مشهد به طرفداری از آیت‎الله حاج سیدحسن قمی معروف بوده و فعالیت‎هایی کرده‎اند، ضمن مراجعه به مدرسین مدارس علمیه و انتشار (شهید شدن) خبر مرگ سعیدی، طلاب را تحریک به تعطیل درس و از مدرسین مدارس حوزه علمیه درخواست می‎کنند که به عنوان همدردی با مدرسین و طلاب حوزه علمیه قم و مرگ سعیدی، درس خود را تعطیل نمایند. عباس طبسی، مهامی، خامنه‎ای و علی آقا تهرانی به مسجد جامع گوهرشاد رفته و علی آقا تهرانی به آیت‎الله میلانی اظهار می‎نماید: «مدرسین حوزه علمیه قم را بازداشت کرده‎اند، سیدمحمدرضا سعیدی را دستگیر و تلف نموده‎اند. آیا شما به عنوان همدردی درس خود را تعطیل نمی‎نمایید؟» میلانی اجباراً اظهار می‎نماید: «طلاب باید نظر بدهند.» علی تهرانی پس از این پاسخ که میلانی به وی می‎دهد رو به طلاب نموده با صدای بلند اظهار می‎نماید: «آقایان طلاب! در حوزه علمیه قم مدرسین را زندانی، سیدمحمدرضا سعیدی را دستگیر و تلف کرده‎اند. آیا به عنوان همدردی حاضرید درس تعطیل شود؟» که درنتیجه درس میلانی تعطیل می‎گردد.
این عده به تبلیغات و تحریکات خود ادامه داده، در بین طلاب مرتباً مرگ سعیدی و زندانی شدن مدرسین حوزه قم را انتشار و از طلاب درخواست پشتیبانی و قیام می‎کنند و حتی شیخ عباس طبسی به طلاب اظهار می‎نماید: «این امر وظیفه شرعی و دینی هر مسلمان به‌خصوص شما طلاب است و باید اقدام به فعالیت به نفع حوزه قم و شهید شدن سیدمظلوم سعیدی بنمایید» که درنتیجه عده‎ای از طلاب جوان و ساده‎لوح و ناراحت تحت تأثیر تبلیغات افراد مذکور فوق (عاملین اصلی فعالیت به نفع روحانیون مخالف دولت) دست به تبلیغ و تحریک و فعالیت زده، اعلامیه‎ای به امضاء حوزه علمیه مشهد که با دست تهیه شده به بعضی از دیوار مدارس و مسجد گوهرشاد و بست علیا الصاق می‎نمایند که عین آن طی شماره 10833 /9ﻫ ـ 28 /3 /49 تقدیم گردید.1 در همین هنگام شیخ عبدالحسین حائری نشریه درس‎هایی از ... (در 42 صفحه) را که با خود از قم به مشهد آورده که عین آن نیز طی شماره مزبور به مرکز تقدیم گردیده، در تاریخ 23 /3 /49 شبانه به بعضی از طلاب مدارس داده و توزیع می‎نمایند و از طلاب درخواست انتشار و توزیع آن را نیز می‎کند. ازجمله شیخ جواد حافظی که نشریه را از حائری گرفته مبادرت به پخش آن می‎نماید و عبدالحسین حائری در تاریخ 24 /3 /49 مشهد را به‌قصد محل نامعلومی ترک می‎نماید. عامل تهیه متن اعلامیه «حوزه علمیه مشهد» همان افراد مذکور در فوق که از چندی قبل مبادرت به تبلیغ به نفع خمینی نموده و پس ‌از انتشار خبر مرگ سعیدی وسیله احمد کافی فعالیت خود را علنی کرده‎اند، (طبسی، مهامی، خامنه‎ای [و] علی تهرانی) بوده و از طلاب (بعضی از طلاب) می‎خواهند که اعلامیه مزبور را تنظیم و پخش نمایند، از قبیل شیخ احمد ملازاده، ابراهیم معدنی، غلامرضا اسدی، حبیب‌الله آشوری2 و شیرالله غفاری، و این عده تحت تأثیر تبلیغات افراد مذکور دست به تحریک و تبلیغ و توزیع و پخش اعلامیه می‎نمایند.
نسبت به دستگیری و تعقیب نامبردگان اقدام، درنتیجه شیخ عباس طبسی، سیدعلی خامنه‎ای، محمدرضا مهامی و شیخ احمد کافی (عامل اصلی) مخفی شده، تابه‌حال دستگیر نگردیده که تعقیب آنان شدیداً ادامه دارد.
شیخ علی آقا تهرانی دستگیر، در بازجویی به اتهام خود مبنی بر تبلیغ به نفع خمینی و پشتیبانی از سعیدی و درخواست تعطیل درس از میلانی و تحریک طلاب اعتراف کرده.
شیخ احمد ملازاده اعتراف نموده که محرک وی طبسی و سیدعلی خامنه‎ای و مهامی بوده و او به تحریک و تشویق آنها فعالیت به نفع روحانیون مخالف نموده است.
شیخ ابراهیم معدنی نیز اعتراف نموده که مردم را تحریک به قرائت اعلامیه کرده و فعالیت‎هایی به نفع خمینی و سعیدی و مدرسین حوزه علمیه قم نموده است (همچنین معترف است که از قم به مشهد آمده.) در مسجد جامع گوهرشاد به درب مسجد شعار نوشته و از مردم خواسته است که اعلامیه نصب شده در وضوخانه مسجد را بخوانند (اعلامیه حوزه علمیه مشهد). اضافه می‎نماید اعلامیه را جوان اصفهانی (نه مکلا و نه معمم) به وی می‎خواسته است بدهد که توزیع و نصب نماید ولی او قبول نکرده و خود آن جوان اصفهانی مبادرت به نصب آن به بعضی از مدارس و وضوخانه مسجد نموده و معدنی فقط مردم را تشویق به قرائت آن می‎کرده، ولی استنباط می‎گردد برای رهایی از تعقیب مبادرت به گفتن این دروغ می‎نماید و تهیه اعلامیه (که متن آن مسلماً توسط طبسی و مهامی و خامنه‎ای به وی داده شده) با خط او است.
حبیب‌الله آشوری از محرک و تبلیغ برای سعیدی و تهیه اعلامیه اظهار عدم اطلاع می‎نماید ولی به اینکه به نفع خمینی تبلیغ کرده و او را مرجع معرفی نموده معترف و اظهار می‎نماید: «خمینی اعلم فی‌الارض است و این عقیده من است و اگر او را مرجع معرفی کرده‎ام ناشی از اظهار عقیده‎ام بوده.»
غلامرضا اسدی و شیرالله غفاری مخفی شده‎اند، برای دستگیری آنان اقدام مقتضی ادامه دارد. با عرض مراتب بالا مقرر فرمایند نسبت به تعقیب نامبردگان که دستگیر شده‎اند، اوامر مقتضی ابلاغ. بدیهی است درباره افراد موردنظری که بعداً دستگیر خواهند شد اقدام لازم معمول می‎گردد.
ضمناً اقدام به دستگیری چند نفر از طلاب و شایعه اینکه خاطیان و افرادی که به نحوی از انحا مبادرت به اقدام خلاف به‌خصوص در این موقعیت (به نفع سعیدی) نمایند، با عکس‎العمل شدید مأمورین دولت مواجه خواهند شد، در روحیه اغلب قریب به‌اتفاق طلاب و روحانیون مؤثر و آرامش در حوزه برقرار و کسی را جرأت اقدام نیست.
منوط به رأی مبارک عالی‌ست.
محمود غضنفری

پرونده شیخ جواد حافظی

توضیحات سند:

1. این اعلامیه در ضمایم کتاب آمده است.
2. شیخ حبیب‌الله آشوری فرزند محمدعلی در سال 1314ش. در گناباد به دنیا آمد. پس از فراگیری سطوحی از علوم اسلامی، وارد دانشگاه شد و لیسانس جامعه‌شناسی گرفت. سخنرانی‌های انتقادی او نسبت به رژیم منجر به صدور حکم تبعید سه ساله او در سال 1349 شد. آشوری به علت ارتباط با گروه‌های مارکسیستی دچار افکار التقاطی شد و اقدام به چاپ کتابی تحت عنوان «توحید» نمود. این کتاب بیشتر به دیدگاه‌های مارکسیستی نزدیک بود تا به ایدئولوژی اسلامی. آشوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سمت گروه‌های چپ و منافقین گرایش یافت و همواره از آنان دفاع می‌کرد. او در اواسط سال 1360 توسط دادگاه انقلاب محاکمه و به جرم ارتداد از مبانی دین مبین اسلام، اعدام شد.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 316



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.