سه رئیس سازمان مخفی، سه تمرد، سه مرگ
متن سند:
از: یدیعوت احرونوت مورخ: ۱۷/۶/۱۳۵۱
به قلم: یعکوب کروز
سه رئیس سازمان مخفی، سه تمرد، سه مرگ
این روزنامه تحت عنوان فوق داستان سه تن رؤسای سازمان امنیت سه کشور را که در سوء قصد به رژیم کشور خود شکست خورده و جان خود را بر سر آن گذاشتند منتشر ساخته است. این سه عبارتند از کلنل ورکینا از اتیوپی، ژنرال محمد او فکیر از مغرب، و تیمور بختیار ایران.
ژنرال تیمور بختیار رئیس سابق ساواک، سازمان مخفی ایران، با تمرد علیه رئیس کشور خود جانش را از دست داد.
بختیار از افراد ایل بختیار، مانند ثریا همسر سابق شاهنشاه نه تنها به خاطر وظیفهای که به عهده داشت بلکه بخاطر شخصیت قوی خود یکی از ستونهای رژیم محسوب میشد. وی به شدت سازمانهای زیرزمینی چپ، مثل حزب توده، و راست، مثل فدائیان اسلام، را سرکوب کرد و بدین طریق به ثبات حکومت شاهنشاه کمک نمود.
همه چیز به خوبی میگذشت تا این که شاهنشاه اراده کردند اطلاحات ارضی را در کشور آغاز نمایند. بختیار با این تصمیم موافق نبود، و یقین بخاطر این که به شخص وی نیز لطمه میزد. در بهار سال ۱۹۶۱ شاهنشاه او را از کار برکنار و به او دستور دادند به تبعید برود. تا سال ۱۹۶۸ در سوئیس و فرانسه اقامت داشت. وی با ثروتی که داشت میتوانست زندگی مرفه و خوشی را در خانه مجلل خود در ژنو یا ویلای خود در ونیز بگذراند، ولی بختیار این طور سرشته نشده بود. ابتدا کوشش میکرد علناً و از طریق معمول فعالیت نماید. در ۲۸ ژانویه سال ۱۹۶۲، طی یک مصاحبه مطبوعاتی در رم اظهار داشت که اگر شاهنشاه هر چه زودتر برای اعاده حقوق قانونی او (شاید مقصودش بازگرداندن او به میهن بوده است و برگزاری انتخابات آزاد اقدام ننمایند) در ایران انقلاب خواهد شد و تنها کمونیستها از آن استفاده خواهند کرد.
ولی بختیار تبعید شده، دیگر بختیار نیرومند و رئیس سازمان امنیت در تهران نبود. او مجبور شد برای خود همکارانی به دست آورد که به او برای بازگشت به کشورش و حکومت بر آن کمک نمایند. در عراق، به جز دوره حکومت قاسم، از زمان پیمان بغداد که ایران عضو آن بود با مقامات عراقی روابط صمیمانهای داشت. ظاهراً پس از سقوط قاسم در تاریخ ۸ فوریه ۱۹۶۳ تماسهای خود را با مقامات عراقی تجدید کرد، ولی در سال ۱۹۶۹ بود که در عراق ساکن گردید. یک سال قبل از آن در لبنان بازداشت شده، و به اتهام حمل اسلحه به طور غیرقانونی به نه ماه زندان محکوم گردید. هنگام آزادی او دولت ایران از لبنان درخواست کرد که او را به ایران تحویل دهد. ولی چون لبنان خودداری نمود ایران مناسبات سیاسی خود را با آن کشور قطع کرد.
در عراق فعالیتهای زیرزمینی علیه ایران را با همکاری، مقامات بغداد و رهبران تبعیدی حزب توده همان حزب کمونیستی که هنگام ریاست، (سازمان امنیت آن را به سختی کوبیده بود) آغاز کرد. شاید و اگر شاهنشاه به او اجازه بازگشت به کشورش را میدادند به اینجا سوق داده نمیشد. ولی وی غیاب محاکمه شد و به اتهام سوء قصد برای سرنگون کردن رژیم محکوم به. اعدام گردید.
همان طوری که انتظار میرفت بختیار برای اجرای حکم به تهران نرفت تا این که در ماه اوت ۱۹۷۰، به اتفاق شخصی که خود را مخالف شاهنشاه به او معرفی کرده و حاضر به همکاری با او شده بود، به شکار رفت. بختیار این شخص را با آغوش باز پذیرفته بود و هیچ گونه شک و تردیدی به او نداشت. او هرگز فکر نمیکرد که این شخص برای اجرای حکم دادگاه تهران به او پیوسته است این شکار آخرین شکار بختیار بود.
منبع:
کتاب
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد سوم، بختیار در عراق صفحه 520