صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: مجلس ختم مصطفی خمینی در مسجد ارک تهران بازگشت به شماره 23629/20 ه‍ 12 – 8/8/36

تاریخ سند: 8 آبان 1356


درباره: مجلس ختم مصطفی خمینی در مسجد ارک تهران بازگشت به شماره 23629/20 ه‍ 12 – 8/8/36


متن سند:

به: ریاست سازمان تهران20ه‍ 12 شماره5129 /312 از: اداره کل سوم 312 طبق اطلاع روز 8 /8 /36 حدود 3000 نفر از طلاب علوم دینی و اهالی شهر قم با اتوبوس به تهران عزیمت کردند تا در مجلس ترحیم مصطفی خمینی پسر روح‌اله خمینی که در مسجد ارک تهران برگزار می‌گردد، شرکت کنند.
خواهشمند است دستور فرمایید پیش‌بینی‌های لازم برای مراقبت از مجلس مذکور معمول و نتیجه را به این اداره کل اعلام دارند.
مدیر کل اداره سوم – ثابتی1 مراتب در ساعت 1415 به عرض تیمسار ریاست سازمان تهران رسید مقرر فرمودند به پلیس تهران تلفنگرام شود.
مراتی 8 /8 /36

توضیحات سند:

1ـ پرویز ثابتی‌، فرزند حسین متولد 1315 از بدو تولد تا تاریخ مهر ماه 1328 در سنگسر سمنان سکونت داشت و از مهر 1328 برای گذراندن تحصیلات متوسطه به تهران آمد.
در بهمن ماه 1334 با معرفی ضرابی‌، مدیرکل ششم به استخدام ساواک درآمد.
ثابتی در بدو استخدام در ساواک بیوگرافی خود را چنین اعلام داشت : «دوران ابتدایی را در دبستان حسینیه و شاه‌پسند سنگسر و دوران دبیرستان را در دبیرستان فیروز بهرام تهران و از 1334 الی 1337 در دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بوده‌ام و در خرداد ماه 1337 نائل به اخذ لیسانس در رشته قضایی از دانشکده حقوق شده‌ام بنده از بدو تولد در یک خانواده بهائی می‌زیسته‌ام و پدر و مادرم بهائی بوده‌اند».
در پرونده اداری ثابتی اسناد متعددی موجود است که مراتب رضایت مسئولین اداره کل سوم ساواک را از او نشان می‌دهد.
ثابتی در سال 1345 رئیس اداره یکم اداره کل سوم‌.
در سال 1349 معاون دوم اداره کل سوم و در سال 1352 مدیرکل ساواک شد.
وی در اواخر حکومت ازهاری (آخرین نخست وزیر شاه‌) به ژنو گریخت و از آن‌جا به اتفاق همسرش به اسرائیل رفت‌.
در مورد جنایت کاری ثابتی که به خانواده‌اش نیز سرایت کرده بود به خاطره‌ای از مینو صمیمی منشی روابط بین‌المللی دفتر مخصوص فرح پهلوی در ذیل بسنده می‌کنیم.
«...
در این میان ساواک بی‌اعتناء به هرج و مرج حاکم بر سازمانهای دولتی، راه خود را می‌رفت و با قدرت فراوان شرایط اختناق‌آمیز را اعمال می‌کرد.
اما دفعتاً حادثه‌ای اتفاق افتاد که چهرۀ واقعی ساواک را از پرده بیرون انداخت، و همه فهمیدند که ساواک نیز دست‌کمی از بقیۀ سازمانهای دولتی ندارد ...
این حادثه که ابتدا از یک مسألۀ جزئی شروع شد ولی فاجعه‌ای دردناک به دنبال آورد، در مغازۀ کفش‌فروشی « شارل ژوردن» رخ داد.
در آن مغازه مردی داشت به همسرش برای انتخاب کفش کمک می‌کرد، که زنی وارد شد و به فروشنده دستور داد فوراً آنچه را می‌خواهند برایش آماده کند.
فروشنده هم فوراً اطاعت کرد و علی‌رغم اعتراض مشتری اوّل به اجرای دستور زن تازه‌وارد پرداخت.
بعد از آن‌که زن کفش مورد نیاز خود را خرید و آمادۀ خروج از مغازه بود، مدعی شد کیفش به سرقت رفته و مردی را که به او اعتراض کرده بود متهم به دزدیدن کیف کرد.
مرد در مقام دفاع از خود برآمد و بینشان سخنان تندی رد و بدل شد.
در این هنگام مأمور محافظ زن که جلوی در مغازه ایستاده بود، خیلی خونسرد جلو آمد و با شلیک طپانچه مرد معترض را در جا کشت.
چون زن مزبور همسر یکی از مقامات بلندپایۀ ساواک بود، [ثابتی، مرد شماره 2 ساواک] برای بازداشت و محاکمۀ عامل این جنایت هیچ اقدامی صورت نگرفت.
زیرا اصولاً‌ نمی‌شد ساواک را که منبع اصلی بسط عدالت در کشور تلقی می‌شد! متهم به آدم‌کشی کرد.
(پشت پردۀ تخت طاووس، تألیف مینو صمیمی، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان،‌صفحه 203، انتشارات اطلاعات، چاپ اول سال 1386)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 578

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.