موضوع : جشن هنر شیراز
تاریخ سند: 25 شهریور 1351
موضوع : جشن هنر شیراز
متن سند:
از : 7 / ه به : 347 شماره : 14455 / ه نمایش رستم و سهراب در جشن هنر شیراز1 وسیله هنرمندان هندی و همچنین پخش آن از تلویزیون موجب خشم و نفرت عمومی و تمام طبقات مردم شده در هر محفل و مجلس که از این موضوع بحث می شد اکثرا اظهار می کردند که منظور از برگزاری این جشن محو تعصبات ملی و کشتن غرور و ملیت ایران است که مردم به سنن غرب و اروپا عادت کنند و نیز اظهار می کردند که در محل های موقوفه مانند برگزاری موسیقی در سرای مشیر و بالای کوه هفت نان که از مکان های متبرکه و موقوفه است لجبازی با متدینین و برخلاف رسم و اصول مذهب است و غالبا می گویند که هندی ها قصد خفیف کردن شاهنامه را داشته اند که بزرگترین سنن و حماسه ایران را به صورت (پهلوان کچلک) و عروسک بازی درآورده اند و از طرف دیگر موسیقی اشتکها و زن را مردم مجانی دیده و صداهای عجیب و غریب را که شنیده اند می گویند آلمان ها می خواستند مردم را به تمسخر نگیرند.نظریه شنبه : نظری ندارد نظریه یکشنبه : اظهارات شنبه مورد تأیید است.
دلگشا نظریه چهارشنبه : نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه 7 / ه : نظریه چهارشنبه مورد تأیید است.
در جلسه 5 /7 مطرح شد 6 /7 در 257312 بایگانی شود 6 /7 /51
توضیحات سند:
1ـ جشن هنر شیراز به بهانه نزدیکی فرهنگ شرق و غرب عملاً به مسخ هنر و فرهنگ ایران تبدیل شد به نحوی که یک گروه هندی از رستم و سهراب نمایشی به اجرا درآورد که عملاً به سخره گرفتن باورهای باستانی بود و همین کار نیز توسط موریس بژار انجام گرفت و او که حتی یک بار گلستان سعدی را نخوانده بود شاهکار ادبی ایران را به صورت رقص و آواز و آن هم در صورتی مبتذل به نمایش گذاشت و آن را باله گلستان نامید که باعث اعتراض اکثریت ایرانیان و فرهنگ دوستان شد: موریس بژار مدعی است این باله تفسیری است بر مقدمه گلستان سعدی که می گوید: چون به خود آمدم یکی از دوستان گفت در این گلستان که بودی ما را چه تحفه آوردی؟ گفتم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست رفت «این یک تعبیر عارفانه است که حالت سعدی را در سیروسلوک نشان می دهد.موریس بژار بر رقاصه ها لباس بدن نما که ...
را! کاملاً نشان می داد پوشانیده و آن را به رقص باله واداشته و مدعی است این حالت نشان می دهد که سعدی در سیروسلوک از خلق بریده به حق پیوسته و عالم جبروت آنچنان او را مبهوت ساخته که همه چیز حتی وجود خود را هم از یاد برده است!