تاریخ سند: 2 دی 1347
موضوع: سید عبدالرضا حجازی
متن سند:
به: 316 شماره: 33823 /20 ه 3
از: 20 ه 3
نامبرده بالا در تاریخ 26 /9 در مسجد ارک به منبر رفته و درباره انحطاط ممالک اسلامی صحبت کرد و ضمن گفتار خود اظهار داشت یکی از علل انحطاط مملکت این است که میگویند دین با سیاست نباید کاری داشته باشد در صورتیکه اینطور نیست دین اسلام با سیاست1 کامل میشود پس چطور میتوان در سیاست دخالت نکرد.
دوم زمامدارانی هستند که در ظاهر سنگ اسلام را به سینه میزنند ولی در باطن ریشه اسلام را میزنند.
یکی دیگر غربزدگی است که ما زندگی خود را از غرب تقلید میکنیم.
نامبرده اضافه نمود یکی از استادان دانشگاه گفته است علت عقب ماندگی ایرانی این است که مسلمان است.
چرا نمیگویی باعث عقب ماندگی ایران این است که ثروت این مملکت را کشورهای بزرگ میبرند.
یکی دیگر از استادان دانشگاه در پشت بلندگو گفته است که من میخواهم لغت عربی را در ایران از بین ببرم.
چرا نمیگویی میخواهم قرآن را از بین ببرم.
معلوم میشود کسی دیگر ترا استعمار میکند وگرنه لغات انگلیسی، فرانسه، ترکی در زبان ایرانی هست چرا هیچکدام را نگفتی فقط عربی را گفتی.
آقای صالحی
اطلاعیه جهت شهربانی کل کشور تهیه شود.
3 /10
توضیحات سند:
1ـ دین و سیاست: مقصود از چگونگی رابطه دین و سیاست این است که دین به عنوان یک مکتب همانطوری که درباره نیازهای مادی، معنوی و فردی بشر، برنامه داشته و پاسخگو است؛ در خصوص حکومت که یکی از نیازهای اساسی حیات سیاسی و اجتماعی بشر است، نیز برنامه داشته و پاسخگو است.
اسلام با ارائه نوعی از حکومت، قوانین کلی حکومت را بیان کرده و نسبت به عنصر حکومت بیتفاوت نبوده است.
در ساختار قانونگذاری اسلام همانطوری که قوانین فردی وجود دارد قوانین سیاسی نیز پیشبینی شده است، تا انسانها از این قوانین کلی استفاده نموده و از عقل خود در تطبیق آن قوانین بهره گیرند و حکومت تشکیل دهند.
از این رو است که اسلام درباره رهبری و نحوه شکلگیری حکومت شرایط و معیارهایی را بیان کرده است.
عالمان و مصلحان اسلامی همانند امام راحل، همان حکومت ارائه شده از سوی دین را که از آن به عنوان «حکومت اسلامی» و یا «حکومت دینی» یاد میشود، مطرح کرده است.
بر این اساس سیاست جزء دین است نه خارج از دین.
امام خمینی (ره) درباره موضع دین نسبت به حکومت فرمود: «گمان نشود اسلام مثل مسیحیت هست که فقط رابطه معنوی بین افراد و خدای تبارک و تعالی است و بس.
اسلام برنامه زندگی دارد، اسلام برنامه حکومت دارد.
»...
«حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسول الله (ص) است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه ...
است.
»
درباره رابطه و عدم رابطه دین و سیاست دو گرایش و دیدگاه عمده وجود دارد.
دیدگاه رابطه داشتن دین و سیاست.
طرفداران رابطه دین و سیاست گرچه در چگونگی رابطه و دلایل آن خطمشی واحد را دنبال نمیکنند ولی اصل رابطه دین و سیاست را همه قبول دارند.
براساس این دیدگاه، دین به صورت مجموعه قوانین و در تمام صحنههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ...
.
حضور دارد.
اصولاً فلسفه تشریع دین نیز همین است.
از این رو اگر دین نتواند پاسخگوی نیازهای دنیا و آخرت باشد، با اصل تشریع آن منافات دارد.
براساس این نگرش که در عصر حاضر امام راحل پرچمدار آن است، دنیا و آخرت، عرفان و سیاست از هم جدا نبوده و مکمل یکدیگرند.
دین فقط در مقوله خدا و معاد و ارتباط انسان به خدا خلاصه نمیشود.
از این رو قوانین الهی همانند دانههای تسبیح با همدیگر پیوند دارند که قوانین عبادی آن آثار سیاسی داشته و قوانین سیاسی اجتماعی آن بار و آثار عبادی دارند و سیاست جزء دیانت است و این آمیختگی آنقدر عمیق است که بین دین و سیاست وحدت است، و نسبت دین و سیاست همانند نسبت روح و بدن میباشد چنانکه شیخ محمود شلتوت و استاد شهید مطهری فرمودند: «تنها در یک صورت است که میتوان مسأله حکومت را از دین در آیین اسلام جدا کرد و آن هنگامی است که بتوان پیوند جسم را از روح آدمی گسست! ...
.
» شهید مطهری فرمود: «...
.
بزرگترین آرزوهای هواخواهان ترقی اسلام باید توأم شدن سیاست و دیانت باشد.
نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است.
این روح و بدن، این مغز و پوست با یکدیگر بپیوندند.
»
تعریف و تفسیری که امام راحل از دین ارائه میدهد همان تفسیری است که مورد تحلیل قرار گرفت.
از نگاه امام دین به مجموعه قوانین فردی و ارتباط انسان با خدا تفسیر شده است.
او عقیده دارد که دین تنها در معنویات ظهور پیدا نمیکند بلکه دین مجموعهای از قوانین فردی و سیاسی و ...
.
است که مسایل سیاسی آن از مسایل عبادیش بیشتر است و هیچ موضوع حیاتی در سیستم قانونگذاری اسلام فاقد برنامه نیست.
امام راحل فرمود: « اسلام مکتبی است برخلاف مکتبهای غیر توحیدی، در تمام شؤون فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز ...
.
فروگذار نکرده است.
»...
«اسلام دینی است که احکام عبادیش سیاسی است این جمعه این خطبههای جمعه، آن عید، آن خطبههای عید، این اجتماع، این مکه، این مشعر، این منی، این عرفات، همهاش مسایل سیاسی است.
»...
«نسبت اجتماعات قرآن با آیات عبادی آن نسبت صد به یک هم بیشتر است از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را در بردارد سه، چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است، مقداری از احکام مربوط به اخلاقیات است، بقیه همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق، سیاست و تدبیر جامعه است.
»...
«بسیاری از احکام عبادی اسلام منشأ خدمات اجتماعی و سیاست است.
عبادتهای اسلام اصولاً تمام با سیاست و تدبیر جامعه است.
»
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 279