تاریخ سند: 23 آبان 1338
گزارش موضوع: جلسه شیخ جواد فومنی
متن سند:
شماره: 2 ـ 3 ـ 3563
محل: تهرانمنبع خبر: مأمور ویژه
از ساعت 2118 روز گذشته پس از پایان نماز جماعت مغرب و عشاء در
مسجد نو خیابان لرزاده جلسه مذهبی هفتگی که معمولاً شبهای شنبه زیر نظر
آیت اله شیخ جواد فومنی برگذار میشود تشکیل شد و مقارن ساعت 19 شیخ
جواد فومنی در میان شعارهای صلوات بیش از 500 نفر از حاضرین بمنبر
برفت.
ناطق ابتدا از غرور و خودپرستی و اینکه جمعی در این مملکت طی دو
روز عمر برای رسیدن بمقام و منصب دست بهر جنایتی میزنند صحبت نموده و
بعد از غرور و نخوت فرعون مطالبی ایراد و آنگاه از بی حجابی و امر بمعروف و
نهی از منکر شمه ای ایراد و هنگام بحث در این باره چنین گفت (ما باید امر
بمعروف کنیم در حالیکه جمعی بسرعت زمینه منکرات را فراهم مینمایند ـ این
سینماها و این تاترها و این همه رادیوها و رسومات را مگر همین دستگاههای
حاکمه ایجاد نکرده است مگر این کشور اسلامی و مذهب رسمی آن اسلام
نیست؟؟ مگر پادشاه ما مسلمان نیست ـ آخر مردم اگر خلاف میگویم شما را
بخداوند و وجدانتان بگوئید.
اگر بگویم قمار و شهوت پرستی و باقی چیزهای
دیگر خوبست آنوقت سازمان امنیت خوشش میآید اما اگر امر بمعروف کنم
بدشان میآید شاه ـ گدا ـ افسر ـ کاسب باید امر بمعروف و نهی از منکر نماید.
آخر
بابا شما چه میگوئید با اینهمه بدبخت که در این مملکت وجود دارد.
اف بر این
زندگی اف بر این زمامداری اف بر این دستگاه اف بر این خودشان و اربابشان با
این مذهب نگاهداشتنشان.
این
طالار فرهنگ که فاحشه خانه رسمی فرهنگ کشور ما شده آخر بابا این یارو از
خارج آمده شما چرا میان سرما دخترهای مردم را با پاهای لخت میبرید و از
جلو آن رد میکنید میخواهید بگوئید که ایران چقدر زن قهرمان دارد.
قهرمانی که
نشان دادن رانهای لخت دختران مردم نیست آخر بابا دختر فقط باید سواد داشته
باشد و از لحاظ تربیت فرزند و خانه داری قهرمان باشد آنوقت میخواهید
فرهنگ اسلامی ازاین فرهنگ کثیف بیرون بیاید.
آخر بابا چه میگوئی با یک متر
و نیم قدی که از خاک عمل آمده ای اینهمه غرور پیدا کرده ای و از خالق خود یعنی
خدا بی خبر شده ای و اهمیت بخدا نمیدهی و با خدا و بندگان مسلمان خدا سر
جنگ داری شما میخواهید ریشه دین را براندازید اما خدا ریشه شما را خشک
خواهد کرد و حتما ریشه عمر اربابتان را هم از بیخ خواهد کند.
«جمعیت آمین
گفتند.
» ما خونمان را در راه اسلام خواهم [خواهیم ] داد تا اسلام در این مملکت
زنده بماند.
اینجا کشور اسلامی است و مذهب رسمی ما اسلام است من در نجف
تحصیل کرده ام و کاغذ اجتهاد دارم یعنی در این امر لیسانس هستم و با این وضع
زندگی میکنم اما گر به بی دینان کمک کنم همین دستگاهها شغل بزرگی به بنده
خواهند داد ولی چونکه قانون خدا را اجراء میکنم آنها بدشان میآید.
شما میگوئید که ما با توده ایها جنگ میکنیم بابا خودتان از توده ایها بدتر هستید
زیرا توده ای بی دین است و هر کس که به بی دین کمک کند توده ای است.
ما
نمیتوانیم دست از تبلیغ بکشیم شما هر کار میخواهید با روحانیون بکنید.
خدایا
هیچوقت بین این عده که برخلاف مصالح دین و روحانیون کار میکنند صلح و
صفا برقرار نکن و آنها را بجان خودشان بیانداز (جمعیت چند بار آمین گفتند) در
اینجا ناطق پس از آنکه چند بار بمخالفین دین و روحانیون نفرین فرستاد مقارن
ساعت 21 به اظهارات خود خاتمه داد.
فوری است
گزارش عرضی تهیه و در پیرو گزارش قبلی بعرض برسد.
29 /8 /38
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی به روایت اسناد ساواک صفحه 118