تاریخ سند: 22 تیر 1335
تیمسار عزیز قربانت گردم1
متن سند:
تاریخ: 22 /4 /1335
تیمسار عزیز قربانت گردم1
سلامتی وجود نازنین آن دوست معظم را از خداوند و در حرم مطهر حضرت رضا علیهالسلام خواستارم، که همیشه خوش و خرم و در نهایت سعادت و موفقیت باشید. اینقدر از الطاف برادرانه تیمسار عزیز متشکرم که نمیدانم با چه زبانی از عهده تشکر برآیم. این همه مهر و محبت صمیمانه تیمسار، از دوران تحصیلی دانشکده که بیش از سایرین به بنده علاقه و صمیمیت داشتید، تنها افتخار دوران زندگیام میباشد.
چند روزی است که به مشهد آمده مشغول زیارت هستم. چون تیمسار خیلی متقی و باایمان و علاقهمند به مقدسات مذهبی هستید، در موقع تشرف به حرم مطهر، قیافه پاک و جذابتان[را] با آن وضعی که در دانشکده مشغول نماز بودید، میبینم و نایب الزیاره میشوم. دو سه روز است که تیمسار پورسیف وارد شدهاند، ولی هنوز با بنده ملاقاتی حاصل نشده. خیلی متأسف هستم که دیر از سازمان شما مطلع شدم و به موقع یادآوری نکردم؛ چونکه در مشهد، من خانه و زندگی مرتبی دارم که اگر شغلی هم پیدا میکردم، با آن شهرت زیاد و توجه مردم و معروفیت، بهتر میتوانستم خدمتی انجام دهم و برای کسی دیگر نیز فرق نداشت چه از تهران به مشهد بیاید، چه به شهر دیگر برود. به هر صورت منتظر وصول تلگراف احضار حضرتعالی هستم که (بنا بر وعدۀ[ای] که فرمودید، به همان محل مذاکره شده) در این موقع که مراجعت و تشریففرمایی انجام شده، فراموششان نشود. گرچه میدانم اینقدر لطف دارید که فراموش نمیفرمائید و موضوعی را که خودتان بدون سابقه و اطلاع بنده در نظر گرفته فرمودید، از یاد نمیبرید. چون خیلی گرفتار[ی] اداری دارید، یادآوری کردم؛ والاّ نهایت اطمینان به لطف و علاقه تیمسار عزیز به خود دارم.
ضمناً خواهشمند است به مستحفظ خانه امر فرمایید در نگهداری گلها و آب دادن روزانه آنها کوتاهی ننمایند که گلهای رز از بین نروند.
هرگونه امر و فرمایشی در اینجا باشد، مرقوم فرمایید با جان و دل صمیمانه انجام خواهم داد. بیش از این مزاحم نشده روی ماه آن دوست معظم را میبوسم.
قربانت ...[ناخوانا]
توضیحات سند:
1. مخاطب این نامه سپهبد کیا است.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 236