تاریخ سند: 10 آذر 1353
گزارش
متن سند:
مشخصات متهم : محمد شهرت مفتح فرزند محمود شماره شناسنامه 32
صادره از همدان متولد 1307 شغل استادیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران ـ
دین اسلام ـ تبعه دولت شاهنشاهی ایران ـ دارای عیال و اولاد ـ میزان
تحصیلات: دکتری در رشته فلسفه و حکمت اسلامی ـ خدمت نظام انجام نداده ـ
محل سکونت تهران ـ قلهک
خیابان کی نژاد ـ کوچه
نسترن دست راست به سمت
بالا فلکه شاه پلاک 55 ـ
فاقد سابقه بازداشتی و
محکومیت کیفری (از نظر
ضد امنیتی) می باشد.
موضوع اتهام : اقدام علیه
امنیت کشور
گردش کار با گزارشات
رسیده حاکی است مشارالیه
پس از ممنوع المنبر شدن
اقدامات خلاف خود را در
زمینه منحرف کردن افراد
متعصب مذهبی و جوانان
آماده دنبال کرده و جلساتی
در پوشش تفسیر و اصول و عقاید اسلامی تشکیل و در نتیجه افراد خرابکار در
جلسات متشکله شرکت و مبادرت به پخش و توزیع اعلامیه های مضره
می نماید.
براساس این اطلاعات مشارالیه دستگیر و طبق قرار مورخ 4 /9 /53
شعبه یک بازپرس دادستانی ارتش بازداشت و قرار صادره به رؤیت وی رسید
بدان اعتراض ننموده است.
خلاصه اظهارات متهم: در تحقیقاتی که از نامبرده بعمل آمد اظهار می دارد در
سال 32 جلساتی تحت عنوان یکنواخت کردن شهریه طلاب و یا به وجود آمدن
انجمنهای ایالتی و ولایتی1 در قم تشکیل می گردید من نیز مانند سایر روحانیون
شرکت می کردم و پس از مدتی از شرکت در جلسات خودداری و در هیچ نوع
فعالیتی دخالت نکردم لکن در منابر خود انتقاد می کردم آن هم به صورت انتقاد
نه فعالیت ثمربخش من معتقدم انتقاد یک مسئله ایست اصولی ولی تخریب افکار
بر خلاف مصالح کشور می باشد تمام این مسائل با رفتن من به دانشگاه از بین
رفت تا این که در سال 52 مسجد جاوید ساخته شد و مرا به عنوان امام جماعت
مسجد انتخاب کردند و برای این که جوانان با مسائل اسلامی آشنا شوند
کلاسهایی بطور عمومی از
قبیل کلاس اصول عقاید ـ
کلاس تفسیر ـ جامعه
شناسی اسلامی تشکیل دادم
و عده ای از جوانان و
دانشجویان شرکت می کردند
و به کسی اجازه نمی دادم که
مطالب خلاف مصالح
مملکت بیان نماید و لکن
گاهی اوقات توسط خادم
مسجد اطلاع حاصل
می کردم اعلامیه هایی توسط
بعضی از جوانان در مسجد
پخش می شده و یا در
جامهری می گذاشتند و به
خادم مسجد می گفتم آنها را
جمع آوری و از بین ببرد و سعی می کردم محیط مسجد مورد سوء استفاده قرار
نگیرد و به علت داشتن ده نفر عائله سعی می کردم از هرگونه فضایی به دور باشم و
آخرین جریانی که در مسجد جاوید اتفاق افتاده و باعث ناراحتی شد دعوت سید
علی خامنه ای بود آن هم با کسب اجازه از کلانتری صورت گرفت.
متهم اضافه
می کند در کلاس تفسیر سوره های انفال ـ توبه و هود تفسیر می کردم یک روز
یکی از جوانان نزد من آمد و اظهار داشت تفسیری که شما می کنید حال ندارد
باید تفسیر کردن طوری باشد که مورد پسند شرکت کنندگان باشد و جوان
دیگری به من مراجعه کرد و به منظور کمک به خانواده علوی طالقانی از من پول
خواست ولی من جواب رد به او دادم و گفتم مردم آنقدر پول نمی دهند که به
مصرف این قبیل کارها برسد.
نظریه : با عرض مراتب فوق و با توجه به این که مشارالیه حاضر شده که با جان و
دل همکاری نماید2 و از طرفی موارد اتهامی و دادگاه پسند در پرونده موجود
نیست مستدعی است در صورت تصویب با تبدیل قرار از زندان آزاد و ترتیب
همکاری وی داده شود.
کمانگر 10 /9 /53
خیلی فوری 312
این پرونده را مطالعه و با توجه به
گزارش قبلی و این اطلاعات
گزارشی جهت استحضار مقام
محترم مدیریت کل تهیه و اضافه
شود که این شخص آمادگی کامل
برای همکاری دارد.
10 /9 /53
توضیحات سند:
1ـ انجمن های ایالتی و ولایتی
در مهرماه 1341 لایحه
انجمن های ایالتی و ولایتی که
روح آن را اسلام زدایی تشکیل
می داد و از جمله مواد آن حق
رأی به زنان بود، از تصویب
هیأت دولت گذشت.
در این
لایحه قید اسلام از شرایط
انتخاب کنندگان و انتخاب
شوندگان برداشته شد و برای
سوگند، به جای قرآن، لفظ کتاب
آسمانی آورده شد.
در پی
انتشار این خبر علمای قم با
ارسال پیام تلگراف مراتب
اعتراض خود را به این تصویب
نامه اعلام داشتند.
از جمله
آیات عظام مرعشی نجفی،
گلپایگانی، و اراکی ضمن
ارسال نامه و تلگرام به دولت
اسداللّه علم و شاه آن را مغایر
اسلام دانستند.
امام خمینی
(سلام اللّه علیه) نیز از ریشه این
لایحه را در حذف تدریجی
مبانی اسلام می دیدند، با آن
مخالفت کردند این مخالفت در
نهایت منجر به لغو این لایحه
شد.
در تاریخ 16 مهرماه 1341
مطابق 8 جمادی الاولی 1382،
جراید عصر تهران با تیتر درشت
منعکس ساختند که طبق لایحه
انجمنهای ایالتی و ولایتی که در
هیئت دولت به تصویب رسید و
امروز منتشر شده: به زنان حق
رأی داده شد!
در متن تصویبنامه ـ که نیز در
جراید درج گردیده بود.
قید
اسلام را از شرایط انتخاب
کنندگان و انتخاب شوندگان
برداشته و در مراسم سوگند به
امانت و صداقت به جای قرآن،
«کتاب آسمانی» آورده شده بود.
انگیزه و غرض رژیم شاه از این
تعبیر و تبدیل علاوه بر
واداشتن جامعه روحانیت به
واکنش جهت شناخت روحیه و
افکار آنان چند موضوع حساس
دیگری بود و آن:
آماده کردن زمینه جهت تجاوز
به اساس قرآن و الغای مذهب در
کشور که شاه سالیان درازی
است که آرزوی این خیانت را
در دل داشته و دارد.
توطئه دستبرد به قانون اساسی
ایران و تغییر و تبدیل بعضی از
مواد قانونی که مانع اغراض
دربار و هیأت حاکمه فاسد
می باشد.
فراهم آوردن زمینه به منظور
دادن پستهای حساس به دست
اقلیتهای مذهبی که نقش ستون
پنجم را در کشورهای اسلامی
بازی می کنند و پیوسته در
خدمت امپریالیسم و صهیونیسم
قرار دارند.
رژیم شاه برای پیاده کردن این
نقشه های شوم چه دست آویزی
بهتر از مسئله محرومیت و
عقب ماندگی بانوان ایران
می توانست پیدا کند؟! زنان
ایرانی همانند مردهای این
کشور به علت سیاست
استعماری، ارتجاعی و ضد
مردمی شاه از ضروری ترین و
ابتدائی ترین حقوق خود محروم
بوده و می باشند و رژیم شاه که
خود به وجود آورنده این وضع
اسف بار بانوان است، از همین
نقطه حساس سوء استفاده کرده و
در قبال تعطیل کردن دراز مدت
مجلس شورا و سنا به اسم
«تصویبنامه هیأت دولت»! و به
عنوان فریبنده «آزادی زنان» به
اساس مشروطه تجاوز می کرد
تا گناه حرمان و تیره بختی زنان
را به گردن اسلام و قانون
اساسی ایران بیندازد و
بدین وسیله زمینه را جهت
الغای اسلام در کشور، محو و
مسخ قانون اساسی ایران و
سپردن پستهای حساس بدست
ایادی و عوامل بیگانه که تحت
عنوان «اقلیتهای مذهبی» در
ایران به خیانت، جاسوسی و
بیگانه پرستی مشغولند هموار
سازد.
قائد بزرگ اسلام از تغییر و
تحول و جنب وجوش مرموزانه
در سطح عالی کشور و مقامات
دولتی همانند ظاهر شدن علی
امینی در صحنه سیاست و
نطق های طولانی و خواب کننده
او و نیز کوشش پیگیر او جهت
فریب دادن و تحمیق مردم و
سرگرم ساختن آنان با ارائه
هدفهای کاذب و صوری و
سرانجام کنار رفتن او و روی کار
آمدن مزدور شرف فروخته
دیگری به نام امیر اسداللّه علم،
فعالیت چشمگیر و روزافزون
حزب وابسته به صهیونیسم
«بهائی» در مرکز و بسیاری از
شهرستانها و نفوذ بیش از پیش
آنها در دوایر دولتی و ...
به خوبی
پیش بینی می کرد که حوادث
ناموزون و خانمان سوزی از
طرف رژیم در پشت پرده در
شرف تکوین است و شاه خواب
تازه و خطرناکی برای اسلام و
ملت محروم و رنجدیده ایران
دیده و دام جدیدی جهت ادامه
استعمار و اسارت ملت ایران
گسترده است.
در ماه رمضان سال
1381 ق که قریب یک سال از
روی کار آمدن دولت دکتر امینی
می گذشت و تظاهر او به اسلام و
شعایر مذهبی، بسیاری از
مقامات روحانی بی خبر از
سیاست و ناآگاه را فریفته به
دولت امینی خوشبین و امیدوار
ساخته بود، نگارنده از بعضی از
افراد موثق و ارادتمند به امام
خمینی شنید که ایشان سخت
آشفته و منقلب و پریشان خاطر
می باشد و اظهار می دارد که در
آتیه نزدیکی خطرات سهمگینی
از طرف رژیم متوجه اساس
اسلام و استقلال کشور خواهد شد
و از این که شرایط و اوضاع
محافل مذهبی و مراکز روحانی
جوری است که ایشان نمی توانند
در مقابل درصدد پیشگیری و
چاره اندیشی برآید سخت رنج
می برد و متأثر است.
با اعلام تصویبنامه خائنانه
انجمن های ایالتی و ولایتی از
طرف دولت، فرصت مناسبی
برای امام خمینی پیش آمد تا
رسالت تاریخی و وظیفه اسلامی
خویش را آغاز نماید و از این
تصویبنامه ضد اسلامی رژیم به
عنوان انگیزه و شعاری جهت به
حرکت در آوردن توده های
مسلمان ایران استفاده نماید.
کتاب نهضت امام خمینی صص
144ـ142
2 ـ ذکر این گونه عبارات (نغمه
همکاری، ندامت از اعمال
گذشته، آمادگی برای همکاری و
...) با توجه به این که هیچ سند
مکتوبی از شهید آیت الله دکتر
مفتح وجود ندارد تنها در جهت
موفق نشان دادن کار مأموران
ساواک که از تطمیع و تهدید
سوژه خود ناتوان بودند،
می باشد.
ضمن آنکه مبارزین آن
دوران برای استخلاص از زندان
و رفع محدودیت در جهت ادامه
مبارزه از چنین شیوه های فریب و
توریه استفاده می کرده اند.
ذکر
این گونه عبارات در اسناد بعدی
تماما نشات گرفته از این سند
می باشد.
نکته دیگر این که روند
مبارزاتی و حضور فعال و
پرتوان شهید مفتح در تمام
صحنه های انقلاب اسلامی تا
پیروزی آن نیز عدم صحت آن
عبارات را تایید می کند.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک صفحه 301