تاریخ سند: 25 مهر 1342
سید محمد احمدی فروشانی فرزند سید مصطفی
متن سند:
به: مدیریت کل اداره سوم تاریخ:25 /7 /42
از: ساواک اصفهان شماره: ۴۲ ـ 3416 /7
سید محمد احمدی فروشانی فرزند سید مصطفی
42 ـ 3314 /7 ـ 20 /7 /42
چون آقای حاج آقا رحیم ارباب1 که از روحانیون متنفذ و مرجع تقلید اکثر اهالی اصفهان میباشد و تقاضای عفو و آزادی نامبرده بالا را نموده از این جهت قرار بازداشت مورخه 16 /7 /42 نامبرده بالا که به اتهام اهانت به مقام شامخ سلطنت و تحریک مردم روی منبر توسط مأمورین انتظامی دستگیر شده بود به قرار آزادی به قید التزام به مبلغ سی هزار ریال و شرط عدم خروج از حوزه قضائی دادسرای نظامی اصفهان تبدیل و در تاریخ 23 /7 /42 از زندان آزاد گردید.2
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان دهم.
محمود صدقی
گیرندگان:
ریاست شهربانی شهرستان اصفهان جهت استحضار
رضوی
بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ آیتالله حاج آقا رحیم ارباب فرزند علی در سال ۱۲۹۷ ﻫ ق در چرمهین لنجان اصفهان متولد شد. پدرش عابدی زاهد، حکیم، فقیه، ریاضیدان و از مدرسین معروف اصفهان بود.
در سن هفت سالگی به اصفهان آمد و تحصیلات مقدماتی خود را نزد آخوند ملا حسن همامی فرا گرفت و سپس از حوزه فقه و اصول اساتید بزرگ اصفهان همچون مرحوم سید محمود کلیشادی، حکیم جهانگیر قشقایی، ملا محمد کاشانی، مرحوم خان، آیتالله العظمی سید محمدباقر درچهای، حاج میرزا بدیع موسوی درب امامی، آیتالله حاج آقا میر احمدآبادی، سید ابوالقاسم دهکردی و ... کسب فیض نمود. وی از خواص اصحاب مرحوم آخوند کاشی بود که مراحل سیر و سلوک را نزد او طی کرد و جامع محامد اخلاق و محاسن افعال گردید. حاج آقا رحیم ارباب تمامی عمر خود را صرف تحصیل، تحقیق، تدریس و بیان احکام اسلامی نمود و تحقیقات وسیعی در فلسفه و الهیات اسلامی انجام داد و سالها فقه، فلسفه، نجوم و ادبیات عرب تدریس کردند و حوزه تدریس او از حوزههای تحقیقی و ممتاز به شمار میرفت. عده زیادی از آیات عظام، فضلاء و علماء بزرگ معاصر همچون آیتالله العظمی محمد حسین بروجردی از تربیت یافتگان آن مرحوم میباشند. در سال ۱۳۵۳ از طرف دانشگاه تهران دکترای افتخاری رشته الهیات به ایشان اهدا شد.
سرانجام پس از ۱۰۵ سال عمر بابرکت در سال ۱۳۵۵ دار فانی را وداع و سر در نقاب خاک کشید و در تخت فولاد اصفهان (گلستان شهداء) به خاک سپرده شد.
۲- حجتالاسلام و المسلمین سیدابراهیم احمدی برادر حجتالاسلام احمدی در مورد وساطت حاج آقا رحیم ارباب میگوید:
آقای مرحوم حاج آقا رحیم ارباب و مرحوم آیتالله خادمی، این طرف و آن طرف تلفن کردند، و یک وقت مرحوم آیتالله خادمی به سراغ بنده فرستادند، رفتم حاج آقا فرمودند صحبتها را کردهایم و مقدمات آن فراهم شده است که آقای آخوی شما آزاد بشوند، شما ژاندارمری اصفهان بروید و به اتفاق ایشان منزل بیائید. ما آمدیم به اطاق رئیس ژاندارمری اصفهان رفتیم ایشان را فرستادند از داخل زندان آوردند رئیس ژاندارمری آنجا نشسته بود آقای آخوی آنجا مقابل او و بنده هم اینجا نشسته بودم شروع کردند با آقای آخوی صحبت کردن بدو امر این سرلشکر نمیدانم چه کسی بود، گفت که این سید گردنکلفت دارد در این مملکت چه میگوید؟
منظور او امام بود.
ایشان هم بدون تأمل فرمودند که یک نگاه به گردن من بکن، یک نگاه هم در آئینه به گردن خودت بکن، یک نگاه هم به این عکس که بالاسر است (منظور عکس شاه) بکن. ببین گردن کلفت این مملکت کیست. فضول باشی در این مملکت کیست. وقتی بهم چنین فرمودند به من گفتند آمدهای از این وساطت بکنی؟ آمدید این را از زندان آزاد بکنید؟ آقا بفرمایید بروید. به آن مأمور هم گفت ایشان را ببرید.
یک وقت اخوی به من رو کردند و فرمودند آقای آخوی چقدر پیغام دادم یک وقت وساطت نکنید، اینها قابلیت ندارند. حیف است از شما پهلوی اینها بیایید. بگذارید هر کاری میخواهند بکنند خداحافظی کردند. و ایشان را به زندان بردند و ما بیرون آمدیم.
منبع:
کتاب
روشنگر دوران / حجتالاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک صفحه 35