تاریخ سند: 2 آذر 1345
موضوع: مذاکرات مجلس شورای ملی
متن سند:
از: 300 الف تاریخ:2 /9 /1345
به: 322 شماره: 907-300 الف
موضوع: مذاکرات مجلس شورای ملی
ساعت 9 صبح روز سهشنبه 1 /9 /45 جلسه علنی مجلس شورای ملی به ریاست دکتر حسین خطیبی نایب رئیس مجلس تشکیل شد و مذاکرات زیر صورت گرفت:
حسین معتمدی نماینده اصفهان در نطق قبل از دستور ضمن حمله شدید به مطبوعات گفت جراید از درج اظهارات نمایندگان خودداری میکنند و مطالب را تحریف مینمایند.
سپس ابوالفضل حاذقی1 نماینده جهرم به شدت از سازمان برنامه و مسئولین آن انتقاد کرد.
دکتر مبین در مخالفت با لایحه قرارداد نفت با فرانسه صحبت کرد و گفت دولت در قرارداد مزبور اصول قانون اساسی را در خصوص تفویض تعهدات شرکت فرانسوی به غیر نقض کرده است. (ماده 33 قانون اساسی) دکتر یگانه وزیر مشاور در پاسخ اظهارات دکتر مبین گفت دولت قانون اساسی را نقض نکرده و چنین موادی در تمام قراردادهای نفتی و حتی قراردادهای معمولی نیز منعقد شده است و به تفصیل در این مورد توضیح داد. سپس آقایان دکتر الموتی نماینده رودبار، خواجه نوری لیدر فراکسیون حزب ایران نوین و سعید وزیری به عنوان موافق صحبت نمودند و ایرادات دکتر مبین را رد کردند.
در کلیات آخر لایحه فلیکس آقایان2 به شدت از دکتر مبین انتقاد نمود گفت اظهارات ایشان برای شخص ما این فکر را ایجاد خواهد کرد که دولت ایران در عقد قراردادها برخلاف قانون اساسی عمل میکند. بعد از اظهارات دکتر مهندس بهبودی3 در تأیید قرارداد مزبور اخذ رأی به عمل آمد و قرارداد مورد اشاره تصویب شد.
اصل در پرونده 231511 بایگانی است رونوشت در پرونده الف ـ ل 5 بایگانی شود. 6 /5 /54
رئیس بخش 321 شهسواری 8 /9 /45
توضیحات سند:
1. ابوالفضل حاذقى: فرزند شکرالله، در سال 1289 ﻫ ش در جهرم متولد شد. دانشکده حقوق را در رشته قضایى و سیاسى در سال 1318 به پایان رساند. حاذقی در کنفرانسهاى متعدد بینالمللى شرکت کرده و مدتى نیز مستشار فرهنگى ایران در افغانستان و هندوستان بود. وی تحصیلاتش را در رشته حقوق بینالملل در دانشگاه سوربن ادامه داد و دکتراى خود را از همانجا اخذ کرد. چندین سال هم عضو انجمن تسلیحات اخلاقى و دبیر آن بود. وی عضو باشگاه لاینز و در دورههای 14، 15، 16 و 21 نمایندهی مردم جهرم در شورای ملی بود. حاذقی مدتی سردبیرى روزنامه «کوشش» و مجله «اسلام» را برعهده داشت. وی در آبان 1356 ش درگذشت.
(اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
2. فلیکس آقایان: فرزند الکساندر، در سال 1293 ﻫ ش در تهران و در خانوادهاى ارمنى به دنیا آمد. تحصیلات عالى را در دانشگاه تهران گذراند و دکتراى علوم قضایى را از دانشگاه لوزان سوئیس دریافت کرد. پدرش مأمور برجسته اینتلیجنس سرویس بود. به تصریح خود وى در خاطراتش، پس از ورود قشون گیلان به قزوین، مکالمات تلفنى سفارت روسیه با اداره راه انزلى را مخفیانه شنود مىکرد. روشن است که چنین اقدامى تنها از مأمورین آموزش دیده اطلاعاتى ساخته است. او سروان ارتش و وکیل دعاوى بود و در طول حیاتش پیوسته نمایندگى ارامنه جنوب در مجلس شوراى ملى را بر عهده داشت. بعد از مرگ پدر، فلیکس که یکى از بزرگترین قاچاقچیان ایرانى مواد مخدر و یکى از مهمترین قاچاقچیان بینالمللى بود، به طور دائم نماینده ارامنه جنوب در مجلس مىشد تا اینکه به دستور محمدرضا سناتور شد. وى از پدرش بسیار زیرکتر بود و به طرز عجیبى از مسائل ایران، سیاست بینالمللى، تشکیلات سیا، اف بى اى و مافیا اطلاع داشت. او در ردههای بالاى این سازمانها بهترین رفقا را با صرف پولهاى کلان بدست آورده بود و در تشکیلات اجتماعى سرّى آمریکا در بالاترین رده دست داشت. فلیکس از اعضای بلند پایه مافیاى آمریکا بود و در قاچاق مواد مخدر نفوذ بیشتری از اشرف داشت. برادر کوچکتر او ـ که از فلیکس جوانتر و خطرناکتر بود ـ جزو هیئت رئیسه توزیع مواد مخدر در آمریکاى مرکزى و جنوبى بود. فلیکس بزرگترین سازمان مخفى گانگسترى را در ایران اداره مىکرد و از کابارههاى تهران، آبادان، خرمشهر و... حق حساب مىگرفت. وی در اکثر معاملات کلان دوران محمدرضا، با پوشش وارد مىشد و سودهاى هنگفت به جیب مىزد. فلیکس همچنین رئیس فدراسیون اسکى بود و تمام پولهاى فدراسیون را به جیب می زد.
این شخص هرزه و کثیف از نزدیکترین دوستان محمدرضا بود و به همراه چندتن دیگر تا پاسی از شب با وی قمار میکردند. انحصار خرید شکر ایران تا سال 1350 در دست فلیکس بود. در سال 1351 شاپور رپیورتر بر این معامله چنگ انداخت که باعث خشم فلیکس آقایان شده و محمدرضا پهلوى تحت تأثیر مافیاى وی، دستور چاپ معامله شکر با انگلیس که شاپور جى واسطه آن بود را در روزنامه اطلاعات صادر کرد.
فلیکس قمار باز درجه یک، مشروب خوار، زن باره و فاقد کمترین احساس و عاطفه بود و از هر نظر با اشرف جور در مىآمد؛ با این تفاوت که اشرف در مقابل او بازنده بود. فلیکس نشانهای درجه 3 همایون و تاجگذاری را دریافت کرد. وی در سال 1338 به دنبال جمعآوری مدارک و اسناد در خصوص مساله نفت بود و به همین بهانه که میخواهد کتابی را در این زمینه تهیه کند، اخبار و اطلاعات اسناد را در اختیار رابطین سفارت انگلیس قرار داد. وی پس از انقلاب از کشور گریخت.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات فردوست، ج 1، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صص 262ـ 264
3. ناصر بهبودى: فرزند سلیمان، سال 1301 ﻫ ش در تهران متولد شد. پدرش سلیمان بهبودى از درباریان رضا شاه بود. وی تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون و تحصیلات عالی را در دانشکده فنی دانشگاه تهران گذراند و عازم خارج از کشور گردید. در رشته تخصصى هواپیمایى و مکانیک از بروکسل دکترا گرفت. کار دولتى را از کارمندى راهآهن در 1326 شروع کرد، سپس مهندس اداره کل هواپیمایى، بازرس وزارت راه، مدیرکل ادارى راهآهن، عضو هیئت مدیره و هیئت نظارت و شوراى عالى راهآهن نیز بود. و از فراماسونهاى لژ روشنایى بود و در دورههاى 19، 20، 21، 22 نمایندگى مردم ساوه و زرند در مجلس شوراى ملى را بر عهده داشت. ناصر بهبودی طرفدار سیاست انگلستان در ایران بود که با تغییر روند سیاسی رژیم پهلوی از انگلستان به آمریکا وی نیز تغییر جهت داد. در اسناد ساواک گزارشهایی از سوء استفادههای مالی وی وجود دارد. بهبودی در احزاب مردم و رستاخیز و در لژهای فراماسونری آریا، تهران، دانش و باشگاه ورزشی شاهنشاهی عضویت داشت. وی دارای نشان 3 تاج نیز بود.
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 139