تاریخ سند: 7 تیر 1348
موضوع: اظهارات دوانی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره 1696 /21 ـ7 /4 /1348
موضوع: اظهارات دوانی
روز پنجشنبه 5 /4 /1348 در اطاق حاج آقا مجتبی عراقی1 در دارالتبلیغ، شیخ [علی] دوانی در حضور چند نفر دیگر از جمله شیخ دیانی گزارش اصفهان را داده که تجلیل فراوان از آیتاله بهبهانی نمودند وعاظ و علماء همه اجتماع داشتند و از طرف ایشان نیز یک نفر سخنرانی نموده و اظهار داشت دیگر با این همه اهانت که به حوزه علمیه شده است برادران سنّی گفتن معنی ندارد. ما شیعه و طرفدار اهل رسالتیم و تاکنون هر ظلمی از اعراب عراق به ما شده تحمل کردهایم ولی دیگر اجازه نباید داد این قدر گستاخی نمایند.
دوانی که گزارشش تمام شد عراقی گفت حضرت آیتاله شریعتمداری کسی را به نجف فرستاده و آن شخص نامهای از آیتاله حکیم2 آورده که صدق تمام این شایعات را میرساند. شما بروید خدمتشان و نامه را بگیرید که منتشر کنیم و اقدام لازم به عمل بیاوریم. ما باید اول این افرادی را که بیخبر از همهجا بیخودی میگویند این موضوعات دروغ است بگوئیم.
نظریه منبع: نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات: مفاد گزارش صحیح است.
نظریه امنیت داخلی: مفاد گزارش صحیح است و احتمال دارد از ناحیه شریعتمداری با انتشار اعلامیهای در مورد وضع عراق و اوضاع و احوال فعلی مطالبی نوشته و توزیع گردد.
رونوشت برابر اصل است. اصل در پرونده 82836 بایگانی است
در پرونده آیتاله بهبهانی بایگانی شود. 15 /6 /1348 59710
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام والمسلمین مجتبى عراقى، در سال 1323ﻫ ق در قریه کرهرود عراق (اراک) متولد. تحصیلات ابتدایى و مقدارى از سطح را خدمت پدر تلمّذ نمود. در سال 1349 ﻫ. ق به منظور تکمیل دروس به وطن اصلى برگشت چهار سال در محضر اساتید فن و حجج اسلام مرحوم آسید محسن هفتهاى و مرحوم محقق آقا شیخ محمد سلطانالعلماء استفاده نمود در سال 1353 به قم مهاجرت کرد و از آیات عظام قم بالاخص مرحوم آیتالله العظمى حائرى و آیتالله حجت و آیتالله خوانسارى بهره برد. تقریرات فقه و اصول آنان را به رشته تحریر آورده و در 28 صفر 1358 به واسطه فوت مرحوم والد محترمش به کنگاور مراجعت نمود و از جمله خدمات ایشان پس از اقامه نماز جماعت و تبلیغ، احداث مسجد بزرگى است که مورد بهرهبردارى مسلمانان آن منطقه قرار دارد. وى در سال 1370ق براى بار دوم به قم مهاجرت نمود و در حوزه درس مرحوم آیتالله بروجردى شرکت در رجب 1377 دفاتر و پروندههاى مربوطه به نظام وظیفه طلاب و نیز مدیریت کتابخانه فیضیه و تولیت مدرسه آیتالله بروجردى به عهده گرفته و در سال 1377 ﻫ. ق با جمعى از مشتاقان اهل بیت(ع) ضریح مطهر حضرت رقیه بنتالحسین(ع) را به دمشق بردند. از آثار قلمى ایشان عناوین زیر مىباشد.
الف ـ دومین شبر یا علىبن الحسین الاکبر
ب ـ وقایعالایام با سبک نوین
ج ـ لیلۀالقدر
دـ شرح زندگى مرحوم حاج سید محمدتقى خوانسارى در مجله حکمت به طبع رسیده است.
ﻫ ـ فهرست کتابخانه مدرسه فیضیه در دو مجلد در سالهاى 78 و 1379 به طبع رسیده است.
ر. ک: گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، جلد 2، صص 199 و200.
2. آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم، یکى از فقها و مراجع نامدار شیعه در سال 1264 ﻫ ش در خاندانی از علم و تقوا، در لبنان متولد شد. پدرش علامه سید مهدى حکیم و مادرش نواده آیتالله آقا شیخ عبدالنبى کاظمى، صاحب کتاب « تکملۀالرجال » مىباشد. خاندان حکیم یکى از خاندانهاى اصیل و عرب در عراق مىباشد که شخصیتهاى علمى و اجتماعى بزرگى از آن برخاستهاند. آیتالله حکیم از محضر علمای بزرگى چون حاج سیدمحمد کاظم یزدى، حاج شیخ محمدکاظم خراسانى، میرزاى نائینى، آقا ضیاءالدین عراقى، شیخالشریعه اصفهانى و برخى دیگر تلمذ نموده است.
مرحوم آیتالله حکیم بعد از رحلت آیتالله العظمى بروجردى، مرجعیت عامه شیعه را به دست گرفت و در تنظیم امور ادارى حوزههاى علمیه و تأسیس مدارس و تربیت مبلغین سعى و کوشش بلیغ مبذول داشت و در غنا بخشیدن به فرهنگ اسلامى شاگردانى را تربیت نمود. ایشان یکى از موفقترین مراجع تقلید شیعه در امر تألیف و تصنیف بود. آیتالله حکیم در امور جاری و سیاسی دخالت داشته از جمله:
1. شرکت در جهاد مردم عراق علیه استعمار انگلستان
2. تکفیر حزب شیوعى و اشتراکى
3. کمک به جنبشهاى آزادیبخش
4. شرکت در نهضت اسلامى ایران
آیتالله حکیم دارای فرزندانی برومند، عالم و لایق بود که در دوران زعامت پدر بزرگوار خود از معاونت و یارى او خوددارى نکردند و پس از رحلت آن بزرگوار اغلب آنان به دست دژخیمان نظام عفلقى عراق به فیض شهادت نائل آمدند. خاندان حکیم یکى از کانونهاى مقاومت و شهادت در عراق به شمار مىآید.
این عالم بزرگوار پس از عمرى تلاش و کوشش در راه اسلام و قرآن سرانجام در 12 خرداد سال 1349 به ملکوت اعلى پیوست. مدفن آن مرحوم در نجف در مقبره مخصوص جنب کتابخانه خود مىباشد.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی میرسید علی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 220