تاریخ سند: 14 بهمن 1340
موضوع: زندان جمشیدیه (سپهبد کیا)
متن سند:
شماره: 5266 /312 تاریخ: 14 /11 /1340
موضوع: زندان جمشیدیه (سپهبد کیا)
ساعت 16 روز پنجشنبه گذشته عدهای از دوستان سپهبد کیا منجمله اسپهبدی . نبوی . جعفر کاظمبیگی . لارتن از مصدقیها، در باشگاه جمشیدیه به ملاقات سپهبد کیا رفته بودند. ابتدا حیدری و شیرزاد یک نسخه از اعلامیه سیدجعفر بهبهانی که در روز دوشنبه پخش شده بود، به سپهبد کیا دادند و درباره مصاحبه بهبهانی و از اینکه نامبردگان از مصاحبه سیدجعفر بهبهانی اظهار بیاطلاعی کردند، صحبت شد. سپس شیرزاد گفت رئیس شهربانی به سیدجعفر بهبهانی تلفن میکند، نامبرده میگوید به مخبرین بگویید اینجا نیایند؛ والاّ من مصاحبه را خواهم کرد. سپهبد کیا گفت: دکتر امینی1 در نطقهای خود همیشه به نفع آمریکاییها صحبت میکند، در صورتی که الموتی2. درخشش. ارسنجانی3 متمایل به چپ حرف میزنند. من نمیدانم تکلیف شاه و مردم و مملکت چه خواهد شد. سپس گفت بدگویی ما از همدیگر باعث میشود که آمریکاییها هم از ما بد بگویند و این اعمال باعث میشود که روحیه آنها نسبت به ما خراب شود. در خاتمه از خدمات خود و روزنامه اقلیم صحبت کرد، به هر یک از حاضرین یک نسخه از روزنامه اقلیم که از ایشان تعریف کرده بود، توزیع کرد. رابط سپهبد کیا با خارج، مهدی حیدری میباشد. این جلسه در ساعت 1750 خاتمه پذیرفت.
در قسمت دیگر، عدهای در حدود 20 نفر نزد سرلشگر ضرغام بودند. سرلشگر ضرغام اظهار داشت: من زحمات زیادی کشیدم و خدماتی برای این کشور انجام دادم. دکتر امینی بدون دلیل و برخلاف قانون، مرا زندانی کرد. انشاءالله روزی خواهد رسید که دکتر امینی[را] با علت و از روی قانون، محاکمه و با دست خودم زندانی نمایم. اکثر مراجعین سرلشگر ضرغام، اداری و بازاری بودند. چند نفر زن نیز به ملاقات سپهبد علوی مقدم آمده بودند.
بهرهبرداری شد به اداره اقدام ارائه شود. 17 /11 /40 در پرونده سپهبد حاجعلی کیا بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. دکتر على امینى مجدى فرزند محسن خان امینالملک در سال 1284 ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایى را در مدرسه رشدیه و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند. در سال 1305 براى ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در سال 1310 ش از دانشگاه پاریس دکترای اقتصاد گرفت و پس از بازگشت به ایران، در دادگسترى مشغول کار شد. او یکی از سرشناسترین چهرههاى تاریخ سلطنت پهلوى است که با سقوط دولت دیکتاتورى رضاخان، در سال 1321 معاون احمد قوام، نخستوزیر وقت شد. وى که مورد توجه خاص آمریکاییها قرار داشت، پس از شهریور 1320ش، معاون وزارت دارایی و در مردادماه سال بعد، در کابینه احمد قوام، معاون سیاسی و پارلمانی نخستوزیر گردید و در بهمن ماه همان سال، رئیس هیئت اقتصادی ایران در آمریکا شد. در سال 1325ش، درحالی که از اعضای شورای عالی اقتصاد به ریاست قوام بود، ریاست بانک صنعتى را نیز برعهده داشت و در بهمن ماه همین سال نیز به عنوان نماینده تهران، در مجلس پانزدهم انتخاب شد. در 1329 در کابینه رجبعلی منصور وزیر اقتصاد ملی گردید که این سمت را در کابینهی اول دکتر محمد مصدق نیز دارا بود و جالب اینکه پس از کودتای 28 مرداد 1332، در دولت سپهبد فضلالله زاهدى نیز در این سمت باقی ماند. در این سمت، وى وظیفه داشت اهداف اقتصادى کودتا را تحقق بخشد و منافع شرکتهاى بزرگ نفتى غرب را تأمین کند. در 29 شهریور 1333، قرارداد کنسرسیوم را در جو رعبآمیزى که فرماندار نظامى تهران، تیمور بختیار به وجود آورده بود، منعقد ساخت و علىرغم مخالفت نیروهاى اصیل ضداستعمارى به رهبرى آیتالله کاشانى(ره)، آن را در آبان همان سال، به تصویب مجلس رساند. امینى، در کابینه حسین علا نیز که پس از برکنارى فضلالله زاهدى، قدرت را در فروردین 1334 به دست گرفت، سمت وزارت دارایى را حفظ کرد. وى در دى ماه همین سال به دلیل اعتمادى که آمریکا به او داشت، سفیر ایران در واشنگتن شد و تا پایان اسفند 1336، این سمت را عهدهدار بود. در طول این مدت، شاه به او بدبین شده بود و وى را از سوى آمریکاییها جانشین خود مىدانست. در سال 1337 به تهران احضار شد و در 17 اردیبهشت 1340 تحت فشار آمریکاییها به نخستوزیرى رسید و مدت 14 ماه یعنى تا 27 تیر سال بعد در این سمت باقى ماند و سپس جاى خود را به اسدالله علم داد. حوادث مهم دوران نخستوزیرى امینى عبارت بودند از وارد کردن چند شخصیت چپ و جنجالى در کابینهاش، بازداشت چند تن از سران رژیم سابق که به قساوت و بیرحمى مشهور بودند، نظیر علوى مقدم، کیا و ضرغام، اصلاحات ارضى که به توصیه جان اف کندى رئیس جمهورى دموکرات آمریکا انجام گرفت و برکنارى تیمور بختیار از ریاست ساواک و فرار او به اروپا. او از زمان کنارهگیرى تا پایان حکومت جانسون دموکرات و به قدرت رسیدن نیکسون جمهوریخواه در آمریکا (1350)، که موجب بسط اقتدار شاه گردید، همواره تحت نظر ساواک بود. اما در 1355 با پیروزى دموکراتها وى مجدداً وارد تهران شد و به گفته حسین فردوست در ماههاى اوجگیرى انقلاب اسلامى به مشاور دائمى محمدرضا بدل گردید و در سال 1357 با شکلگیرى انقلاب اسلامى، راهى فرانسه شد. بعد از ماجراى گروگانگیرى کارکنان سفارت آمریکا، او با آمریکاییها تماس برقرار کرد و «جبهه نجات ایران» را با پشتیبانى آمریکا بنیان نهاد، ولى پس از مدتى این جبهه تعطیل شد. امینى که از اعضاى فعال فراماسونرى در ایران بود، در 21 آذر 1371، در سن 87 سالگى در پاریس درگذشت.
دکتر على امینى به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، 1379.
باقر عاقلی . روزشمار تاریخ ایران . جلد اول.
2. نورالدین الموتى، در سال 1282 ش در قزوین متولد شد. وى فارغالتحصیل کلاس قضائى بود و در سال 1311 کار دولتى را با سمت امین صلح ناصح تبریز در دادگسترى آغاز کرد و سپس مشاغل زیر را به عهده گرفت: کارمند علىالبدل دادگاه شهرستان تهران، دادیار دادسراى بدوى انتظامى، رئیس شعبه هشت دادگاه تهران، رئیس کل دادگاههاى تهران، معاون اول دادسراى تهران، مستشار دادگاههاى استانهاى اول و دوم، بازرس قضائى اداره نظارت، دادیار دادسراى انتظامى قضات، رئیس کل امور ورشکستگى، بازرس بازرسى کل کشور، مستشار دیوان عالى کشور و وزیر دادگسترى در کابینه على امینى. وى که برادر میرعماد الموتى از متهمین به عضویت در گروه 53 نفر در زمان رضاخان بود، هیچ گونه ارتباطى با هسته کمونیستى نداشت، اما در سال 1316 دستگیر و زندانى شد و پس از شهریور 1320 به دنبال سقوط رضاخان و آزادى گروه 53 نفر و تشکیل حزب توده، به حزب پیوست و علاوه بر عضویت در کمیته اجرائى حزب به سمت دبیرکل و عضویت کمیسیون نظارت و تفتیش برگزیده شد. پس از کنگره اول، الموتى هر چند دبیر اول حزب بود و حق امضاء داشت، ولى رهبر حزب شناخته نمىشد. وى این وظیفه را به همراه دکتر بهرامى و ایرج اسکندرى انجام مىداد. در سال 1324 که او شانس عضویت در کمیته مرکزى را در سازماندهى جدید از دست داده بود، از حزب خارج شد. وى پس از خروج از حزب توسط على امینى داماد وثوقالدوله به عنوان قیم فرزندان کوچک وثوقالدوله انتخاب شد و از این طریق به خاطر درصد معینى که از اموال مىگرفت، ثروت قابل توجهى به دست آورد. در جریان کودتاى اول سرلشگر ولىالله قرنى که امینى به همکارى با او متهم شده بود، از الموتى هم به عنوان عضو هسته سیاسى نام برده شده است. نورالدین الموتى در سال 1346 درگذشت.
3. سیدحسن (خسرو) ارسنجانى، فرزند سیدمحمدحسین در سال 1301 ش در یک خانوادهی روحانى در تهران به دنیا آمد. او دورهی ابتدایى را در دبستان پهلوى و دورهی دبیرستان را در دارالفنون و سنلوئى به پایان رساند. سپس وارد دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران شد و لیسانس گرفت. او در شهریور 1320 کار روزنامهنگارى را آغاز و روزنامه «داریا» را منتشر کرد. در سال 1324 حزبى به نام «آزادى» تأسیس کرد، اما کارش نگرفت و در سال 1325 در زمان حزب دموکرات قوام، جزو مؤسسین آن بود. ارسنجانى در سال 1326 پس از رد شدن اعتبارنامهاش یک بار دیگر به کار روزنامهنگارى مشغول شد و ادارهی روزنامهی دموکرات از طرف قوام به او واگذار گردید. وى همچنین یکى از مشاوران رزمآرا بود که طرحى دربارهی تعاونىهاى روستایى و فروش املاک خاصه به کشاورزان را به او ارائه کرد. دکتر حسن ارسنجانى در 19 اردیبهشت 1340 در کابینهی دکتر امینى به عنوان وزیر کشاورزى معرفى شد و قانون اصلاحات ارضى را تهیه کرد و با هیاهوى فراوان به مورد اجرا گذاشت. پس از آنکه امینى استعفا داد او در مقام خود ابقا شد، اما در تاریخ 20 اسفند 1341 به علت ناسازگاریهاى علم، از وزارت کشاورزى استعفا داد و در 17 فروردین 1342 به سمت سفیر ایران در ایتالیا منصوب شد. ارسنجانى از عاملین انگلیسیها در ایران بود و با نزدیک کردن خود به شاه و آمریکاییها اقدامات خود را به نفع انگلیسیها تمام مىکرد. وى، غوغاسالار و بلواچى معروفى بود که در جریان نهضت امام خمینى (ره)، به همراه شاه در چهارم بهمن 1341، به قم رفت و در برابر حرم حضرت معصومه (سلامالله علیها) سخنرانى کرد و از شاه به عنوان بتشکن بزرگ در ردیف حضرت ابراهیم، حضرت موسى و حضرت عیسى نام برد و مخالفان وى را نمرود و فرعون نامید. او در روز جمعه دهم خرداد 1348 بر اثر سکته قلبى درگذشت.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، خاطرات فردوست، ص 36.
مهدى بامداد، تاریخ رجال ایران، ج 6، ص 78.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 391
