تاریخ سند: 26 فروردین 1340
موضوع : دستگیرشدگان وقایع اول بهمن یک هزار و سیصد و چهل
متن سند:
گیرنده : ریاست بخش 311
فرستنده : بخش 313 شماره : 18 /313
خواهشمند است دستور فرمایید هرگونه سوابقی از نامبردگان مشروحه زیر
در آن بخش موجود می باشد جهت تکمیل پرونده به این بخش اعلام نمایند.
رئیس بخش 313 ـ جناب
1ـ دکتر محمدعلی خنجی1
2ـ اسمعیل دست غیب
3ـ عباس نراقی
4ـ قاسم لباسچی
5ـ دکتر شاهپور بختیار
6ـ علی نظام زاده
7ـ عباس شیبانی
8ـ عبدالحسین ظریفی
9ـ هارون یشایایی
10ـ محمدعلی نمازی
11ـ ابراهیم تیبا
12ـ ذکریا یحیی زاده
13ـ فتح اللّه فرود
14ـ اسداللّه رشیدیان2
15ـ محمدتقی انزلچی
(کیسر).
رونوشت برابر اصل اصل در پرونده کلاسه خ ـ ن ـ 1 بایگانی می باشد
توضیحات سند:
1ـ محمدعلی خنجی در سال
1304 هش در بحرین متولد شد.
پدرش مرحوم محمدامین، به
تجارت اشتغال داشت.
تحصیلات ابتدائی را در دبستان
«اتحاد ملی» ایرانیان بحرین به
پایان رساند.
در سال 1318 به
خاطر ادامه تحصیل به همراه
خانواده اش، به تهران مهاجرت
کرد، محمدعلی، در تهران دوره
دبیرستان را در دبیرستان علمیه
به پایان رساند.
تحصیلات عالی
را در دانشکده حقوق تهران در
رشته قضائی تمام کرد و برای
ادامه تحصیل به پاریس رفت و
در رشته اقتصاد، دکترای دولتی
گرفت.
وی فعالیت های سیاسی را از
همان دوران دبیرستان شروع
کرد، از سال 1322 تا 1326 در
حزب توده ایران فعال بود.
در
سال 1326 به اتفاق
«انشعابیون» از حزب توده جدا
شد و از 1328 پس از بازگشت
از فرانسه که مقارن با
فعالیت های جبهه ملی به رهبری
دکتر مصدق بود، وی نیز به این
نهضت پیوست.
خنجی سرانجام
حاضر به همکاری با ملکی در
«حزب زحمتکشان ملت ایران»
شد.
فعالیت دکتر خنجی در حزب
زحمتکشان، از جمله نوشتن
سرمقاله های روزنامه شاهد و
اداره بحث در جلسه فعالین و
گویندگی تعدادی از حوزه های
دانشجوئی بود.
پس از انشعاب خلیل ملکی و
دوستانش از حزب زحمتکشان و
تشکیل حزب زحمتکشان
«نیروی سوم»، دکتر خنجی نیز
به این حزب جدید پیوست.
خنجی در کنگره حزب در خرداد
1332 به عضویت هیات اجرائیه
حزب برگزیده شد.
پس از
مسأله رفراندوم در مورد
انحلال مجلس دوره هفدهم و
دیگر مسایل مملکتی و دیدار
خلیل ملکی با دکتر مصدق و
مخالفت کردن با رفراندوم در
حضور مصدق، دو نظر در هیات
رهبری نیروی سوم بود.
یکی
نظر دکتر خنجی در حمایت کامل
از نظریه ها و اقدامات دکتر
مصدق و دیگری نظر خلیل
ملکی که به طورکلی با تجزیه و
تحلیل های دکتر خنجی به شدت
مخالف بود، در واقع حزب
نیروی سوم از همان زمان فلج
شد.
حوادث بعد از 28 مرداد و
نتایج حاصله از آن، برای حزب
نیروی سوم منجر به از
هم پاشیدگی حزب شد و در
نتیجه اعضا، به دو گروه تقسیم
شدند: گروه خلیل ملکی و
طرفدارانش و گروه دکتر خنجی.
پس از جدا شدن از نیروی سوم
به نهضت مقاومت ملی پیوست.
دکتر خنجی بعد از کودتا مدتها
در اختفا به سر برد و بارها به
زندان افتاد.
دکتر خنجی پس از
قطع فعالیت های سیاسی از سال
43 به بعد به کارهای علمی و
تحقیقاتی روی آورد.
کتاب
معروف او «بیانیه جبهه
بین المللی» که در شرایط
سانسور و خفقان رژیم پهلوی
بدان اجازه طبع و نشر داده نشد،
بعد از مرگش در سال 1358
چاپ شد.
محتوای این کتاب که
شعار روی جلد آن: «هر که بر
ضد ما نیست، با ماست» نوشته
شده است، در حقیقت تز سیاسی
و چکیده برداشتها و مطالعات
دکتر محمدعلی خنجی برای حل
مسایل جهانی است.
کتاب دیگر
دکتر خنجی «طراحی برای
بررسی تاریخ اجتماعی ایران»
است که فقط مقدمه آن در
یک جلد چاپ شد.
سرانجام
دکتر محمدعلی خنجی در بهمن
ماه 1350 درگذشت.
2ـ اسداللّه رشیدیان فرزند
حبیب اللّه در سال 1301 در
تهران متولد شد و مدیر عامل
بانک اعتبارات تعاونی توزیع
بود.
وی سابقه خدمت دولتی
ندارد و تا سال 1332 به امور
بازرگانی و دادوستد و وارد
کردن پارچه و قماش از خارج و
هم چنین به اتفاق برادرانش
سیف اللّه و قدرت اللّه که هر دو
فوت شده اند به احداث و اداره
سینما رکس و وارد کردن فیلم
اشتغال داشته است و در سال
1343 بانک اعتبارات تعاونی
توزیع را در تهران تأسیس نمود
و از 1355 شروع به احداث
شهرک سازی در رشت و
اصفهان کرده است.
پدر وی جزء خدمه سفارت
انگلیس (به روایتی درشکه چی
سفارت) بوده و اسداللّه و
برادرش سیف اللّه نیز بعد از
وقایع شهریور 1320 با مقامات
سفارت انگلیس در تهران تماس
و ارتباط داشته و در زمان
حکومت مصدق پس از قطع
رابطه دولت ایران با انگلستان،
نامبردگان از جمله عوامل دولت
انگلیس و مجری مقاصد سیاسی
انگلیسی ها در ایران بودند...
اسداللّه رشیدیان از سال 1332
علنا در امور سیاسی با تظاهر به
طرفداری از سیاست انگلستان
در ایران فعالیت داشته و منزل او
مرکز زد و بند و حل و فصل
مسائل و امور سیاسی و هم
چنین انتصابات مهم بوده و حتی
بعضی از وزراء کابینه های وقت
نیز رسما و علنا به منزل او رفت
و آمد و تردد داشته اند و وی با
تظاهر به نزدیکی با اعضاء
خاندان (پهلوی) بخصوص
اشرف پهلوی و عنوان این که
هفته ای یک بار نهار را در
حضور شاه در دربار صرف
می نماید.
برای خود کسب
قدرت و نفوذ نموده و اغلب از
سران و سردمداران دستگاههای
دولتی و کارگری و بازرگانان و
اصناف و سایر طبقات با توجه به
موارد فوق روزهای جمعه در
جلسات هفتگی منزل او شرکت
می نمودند.
و از سال 1345 که
تشکیل جلسات هفتگی در منزل
رجال و شخصیت ها موقوف شد،
جلسات منزل رشیدیان نیز
تعطیل گردید...
نظریه ساواک : «فردی
شارلاتان و متظاهر، پشت
هم انداز و زد و بندچی، به
سیگار و مشروب معتاد و به زن،
قمار، مقام و دسته بندی و تحت
نفوذ قرار دادن رجال علاقمند
است...
»
نقش برادران رشیدیان در
کودتای 28 مرداد 1332 مسئله
ناشناخته و سر به مُهری نبوده و
در همان زمان نیز شهرت کافی
داشت، به ویژه این که خود آنان
در سال های پس از کودتا نه تنها
از طرح مسئله ابائی نداشتند.
بلکه حتی با داستان سرائی های
گزاف می کوشیدند تا از آن در
جهت سوداهای مالی بی حد و
حصر بهره جویند.
طبق اسناد
موجود، (گازیوروسکی ص
33) برادران رشیدیان در نوامبر
1951 / آبان 1330 توسط
MI-6در اختیار «سیا» قرار
گرفتند تا نقش مهمی را در
عملیات انگلیسی ـ آمریکائی
کودتا ایفا کنند.
اسناد موجود نشان می دهد که
دکتر مصدق از فعالیت های
پسران حبیب اللّه رشیدیان
آگاهی کامل داشته و مدارک
کافی دال بر روابط آنها با
سفارت انگلیس و همدستی با
اشرف پهلوی در توطئه علیه
دولت وی در اختیار داشت.
مصدق به جای برخورد قاطع،
در مهر 1331 دستور بازداشت
حبیب اله رشیدیان و پسرانش را
به اداره آگاهی داد.
و وزیر
دادگستری در گزارش وی در
گزارش آنان را به «داشتن
روابط با سفارت انگلیس و
دادن اطلاعات به مأمورین
انگلیسی» متهم کرد.
پرونده امر مانند یک دعوی
ساده به دادسرای استان تهران
ارجاع شد.
معهذا، در اسفند
1331 دستور آزادی رشیدیان
صادر شد.
بدین ترتیب، برادران
رشیدیان با آزادی به توطئه های
خود ادامه دادند.
و علاوه بر آن
خانه اسداللّه رشیدیان (همسر
اسداله رشیدیان دختر دریادار
مرتضی دفتری، برادرزاده دکتر
مصدق بود).
چنان «امن»
تشخیص داده شد که فضل اللّه
زاهدی مدتی در آن پنهان
بود.
رشیدیانها بعدها بازرگانان
ثروتمند و سرمایه دارانی در
سطح بین المللی شدند ویلای
آنها در منطقه کامرانیه در شمال
تهران و بانک آنها نزدیک
میدان فردوسی کانونی برای
همکاریهای روزولت رشیدیان
بود گفته میشود اینان در فروش
هواپیماهای F-6ساخت
گرومن نقش داشته اند حتی
برادران لاوی که نمایندگی
گرومن را به عهده داشتند
معترف شدند که 1 /3 میلیون
دلار حق کمیسیون این شرکت
بود که 48 /2 میلیون دلار از
آنان به حساب خدمات
بین المللی تشکیلاتی که
رشیدیها سهام شرکت آن را
داشته اند ریخته شده است.
[ر.ک.
ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی (جلد دوم).
ـ تهران:
اطلاعات، 1374 ـ ص 340 تا
351] پرونده ساواک.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 196